اگر تو نبودی...
تحلیلی از جایگاه بعثت و امامت در نظام خلقت :
https://eitaa.com/taherrahimi/123
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
امن باش و اَمین
از صفات مهم و بارز رسول اکرم امانت داری است هم در شهرت تاریخی و هم در توصیفاتی که از جانب معصومین به ما رسیده است: السلام علیک یا امین وحی الله
جالب اینکه همین صفت اولین صفتی است که در زیارت معتبر امین الله، به امامان معصوم به ویژه امیرالمومنین نسبت داده میشود.
البته این صفت نیز مانند بسیاری از صفات روحی و اخلاقی انسان مثل صدق، علم و اخلاص ذو مراتب است و در معنای دقیق و گسترده خود زوایای لطیفی را دربر میگیرد.
امین کسی است که وجودش امن است لذا می تواند امانت دار باشد و چون چنین است می توان به او اعتماد کرد و در سایه امنیت او در امان ماند.
وجودی که امین است «خیانت» نمیکند
امین، امنیت دیگران را مخدوش نمیکند چه با ظاهرش چه با زبانش چه با رفتارش
امین کسی است که نمی ترسی دائما در کارت تجسس کند یا با سوالات آزار دهنده تو را در منگنه قرار دهد
امین، اَمن است نیش نمیزند؛ حیوان آزار نیست؛ نمی ترساند؛ تحقیر نمی کند؛ نمی شکند
امین با ظاهرش امنیت ها را به خطر نمی اندازد، فریب نمی دهد، راهزن دل نیست، در مسیر رشد انسان ها سنگ راه نیست.
امین، امانت دار است می توانی دخترت را به همسری او بدهی یا سرمایه ات را به او بسپاری امین، زن و فرزند و شاگرد را امانت می داند، امین، آغوش امنیت آفرین مادری خود را از فرزندش دریغ نمیکند و در آن کم نمیگذارد
امانت داری حقیقتا صفت بزرگی است بسیار عمیق تر و دقیق تر از آموزههای روانشناسی های زرد امروزی است.
هرچه ایمان، بیشتر در وجود انسان مستقر شود انسان امن تر، امین تر و امنیت ساز تر می شود.
چقدر خوبند انسان های امن و چه صفت بهشتی زیبایی است امنیت؛ «ادخلوها بسلام آمنین» و چه جهنمی است دنیا و آخرتی که انسان های ناامن می سازند
این حجم از ناامنی و جنایت که در جهان امروز می بینیم آیا محصول چیزی جز ناامنی انسان معاصر است؟
این بحران جهانی خانواده، این ناامنی جنسی گسترده و این حجم ولادت های نامشروعِ بی هویت که ریشه عمده بزهکاریها و جنایت های امروز و آینده جوامع هستند آیا دلیلی غیر از خیانت در امانت عفت و پاکدامنی و یا خیانت در امانت ناموس و غیرت و مسئولیت دارد؟
و چقدر باید امن و امین و امانت دار باشی که خداوند عالم، ارزشمندترین و سنگین ترین حقایق این عالم را در سینه تو به ودیعه بسپارد و تو بشوی «امینَ وحیِ الله»
چقدر باید وجودت با امنیت و امانت گره بخورد و مظهر صفات حق باشی که بشوی «امین الله» فی ارضه
چقدر انسان ها محتاج پدران امن و امنیت ساز هستند و چقدر چشیدن امنیت پدران شیرین و رشد آفرین است و چه خوب است که محمد امین و علی امین الله، کهف حصین و پدران امن این امت اند که فرمود : انا و علی ابوا هذه الامه
خدایا امام امین ما را برسان که بدون او دنیا روی امنیت حقیقی را به خود نخواهد دید.
#امین_الله #محمد #امانت #امنیت
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
ایران زنده است
انقلاب زنده است
مُرده، جامعه ایست که آرمان ندارد. جامعه که آرزو و ایده آل و اسطوره ای ندارد جامعه ای که سودایی در سر نمی پرورد جامعه ای که آماده جانفشانی برای فتح قله ای بلند نیست جامعه ای که برای اینجا و اکنون زندگی می کند محکوم به درجا زدن، خمودگی و افول است؛
قد و قواره ملت ها و ملیت ها به اندازه بلندی همین آرمان ها و همین افق هایی است که در طول تاریخ چشم به آن ها دوخته است
از مهمترین نشانه های دیگر جوامع زنده این است که همواره خود را رصد، دائم به چپ و راستش نگاه می کند به پشت سر و پیش رویش می نگرد خود را با دیگران مقایسه می کند دائم آزمون و خطا می کند آزمایش می کند می سنجد و مدام وضعیت بالفعل خود را با شکل ایده آلش چک می کند. دقیقا مانند یک مجسمه ساز جامعه زنده مدام از خودش می پرسد: به کجا می رویم؟!
جامعه زنده، خلاّق است متحرک است پویاست اهل نوآوری است تجزیه می کند و ترکیب جدید می سازد جامعه زنده، زاینده است، زایش دارد رویش دارد
جامعه زنده اشتباه می کند
جامعه زنده نگاهش به آینده است، امیدوار است، از تصور رسیدن به قله ها لذت می برد و بعضا با موفقیت های معمولی هم شاد میشود و انرژی می گیرد.
جامعه زنده نقد می کند، انتظارات گوناگون دارد ، مطالبه می کند، فریاد می زند، نهی از منکر می کند، هشدار می دهد، عکس العمل های معنادار و هوشمندانه از خود نشان می دهد
جامعه زنده حواسش به همه بخش ها و اندام ها و همه قطعات پازل خوش هست؛ رشدش تک بعدی نیست رشد تک بعدی یعنی حیات تک بعدی، محدود و موقت؛ جامعه زنده کم و بیش به شکل متوازن رشد می کند دقیقا مانند اندام های مختلف یک جسم زنده.
جامعه زنده حواسش به ریشه های خود هست تاریخش را گم نمی کند در تصمیم های جدید تجربه های انباشته تاریخی خود را به کار میگیرد جامعه زنده تاریخ گذشته خود را دوباره زندگی نمی کند عبرت های تجربه شده را دوباره تجربه نمی کند
بلکه ریشه ها و پیوندهای ملی خود را تقویت می کند
معتقدم جامعه ایرانی و انقلاب اسلامی با همه فراز و فرود ها و نقص و کاستی هایش زنده است
انقلاب زنده است چون بخش قابل توجهی از جامعه ایران معاصر، وضعیت فعلی خود را با ایده آل ها، اهداف، آرمانها و شعار های انقلاب ۵۷ می سنجند و مقایسه می کنند.
انقلاب روزی تمام خواهد شد که آرمان هایش دیگر مطالبه مردم و سنجه قضاوت آنها نباشد
چنین مباد.
#انقلاب #اسطوره #عبرت #تاریخ #زنده #ایران #آرمان
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی (۱)
(۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی)
نکته اول: زن مظهر جمال و منشاء انتشار رحامت (رَحم و رحِم) است نحوه خلقت جسمی و روانی زن نیز همین کارکرد را پشتیبانی میکند؛ بر این اساس، کار اصلی زن در زندگی زناشویی در یک کلمه «زیباسازی زندگی» و «تکثیر رحامت و محبت» است که این همان معنای «ریحانگی» است و مصادیق گسترده ای را دربر می گیرد از سلیقه ورزی و خلق جلوه های متنوع زیبایی در فضای خانواده و عرصه زناشویی تا گرمابخشی به پیوندهای عاطفی خانوادگی و فامیلی (استاد مطهری در جایی اشاره می کنند که نفقه، حق زینت بخشی زن به زندگی است) اگرچه کار منزل وظیفه حقوقی زن نیست بلکه وظیفه اخلاقی همه اعضای خانواده (از جمله زن) است اما خانه داری(مدیریت خانه) می تواند از مهمترین ابزارهای زن برای زیباسازی، مدیریت پیوندها و گرمابخشی به خانواده باشد در واقع خانه داری یک فعالیت فرهنگی موثّر و ارزشمند از جانب زن است تعبیر غلط پخت و پز و شستشو و... برای خانه داری؛ سطحی نگری است تفاوت غذای خانه و بیرون را همه درک می کنیم، تربیت دینی و بسط معنویت نیز نوعی خلق زیبایی است که مادر نقش تعیین کنندهای در آن دارد. زنی که از مهارت زیباسازی زندگی بی بهره است کدبانوی کاملی نیست البته تامین مواد خام لازم جهت زیباسازی زندگی و نیز محبت اولیه ای که باید زن آن را پرورده و تکثیر کند بیشتر با مرد است مانند نطفه ای که مرد به ظرف «رحامت» زن می سپارد و زن به آن حیات و جمال میدهد. در همه این ها اختلال؛ گاهی ناشی از ظرف است گاهی از مظروف
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی (۲)
(۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی)
نکته دوم: فعالیت اجتماعی و حتی اشتغال منافاتی با زنانگی و ریحانگی ندارد اما اولا اثرگذاری اجتماعی (که امری ضروری است و زن و مرد ندارد) صرفا معادل اشتغال نیست و دامنه وسیعی دارد و ثانیا اشتغال نباید اولویت اصلی زن در زندگی زناشویی باشد چون زن محور فرهنگی و عاطفی خانواده است نه مرد؛ نقش و کارویژه طبیعی زن در خانواده جایگزین ندارد و از سویی کسب درآمد برای زن به لحاظ شرعی و قانونی یک تکلیف نیست؛ ولع امروزی بخشی از زنان برای اشتغال به عنوان یک امر ضروری، یک ولع کاذب است که ریشه اش یا در جابجایی ارزش ها و اولویت هاست یا ناشی از برخی محدودیت های سنتی درگذشته است که به افراط امروزی منجر شده است.
اشتغال زنان با سه شرط می تواند مطلوب باشد:
۱. سنخ کار، خشن، مردانه و جسورانه نباشد و با روحیه لطیف زنانه منافات نداشته باشد
۲. ساعت کاری به اندازه ای نباشد که زن را از اولویت های مادری و همسری دور کند و یا کودک را از حق بهره مندی کافی از آغوش و تربیت مادر محروم کند. مادر و مادری جایگزین ندارد. کم کردن از کمیّت مادری و افزودن بر کیفیت آن هم فقط تا حدودی امکان پذیر است و در جایی که کودک یک نیاز زیستی مستمر به مادر دارد خیلی امکان پذیر نیست. ضمن اینکه کمیت زیاد؛ خواه ناخواه انرژی روحی و فکری مادر برای ارتقا کیفیت مادری را هم از او سلب می کند
۳. هدف «اصلی» زن از آن شغل، خودشکوفایی و مفید بودن باشد نه هدف اقتصادی (به گونه ای که یک پایه اصلی و غیرقابل حذف اقتصاد خانواده درآمد زن باشد)
البته به لحاظ اجتماعی حضور زنان در برخی مشاغل، ضروری است (مثل تعلیم و تربیت و پزشکی) و در برخی با لحاظ شرایط سهگانه فوق، مطلوب است (مثل انواع کارهای هنری یا برخی امور اداری) و در برخی نه ممدوح و مطلوب است نه ضروری (مثل کارهای سنگین، خطرناک، نظامی، پر چالش یا پراسترس)
در سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی باید قواعد و اولویتهای مذکور را دید و با استفاده از مزیت های تکنولوژی اموری چون کارهای خانگی یا پاره وقت را برای زنان تسهیل کرده و توسعه داد و در بخش قانون گذاری هم باید قوانین «متفاوت» و البته عادلانه ای برای اشتغال زنان طراحی کرد. یکسان بودن ضوابط قانونی کار برای زنان و مردان ظلم به زنان و جامعه و خانواده است
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی (۳)
(۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی)
نکته سوم: زن به لحاظ جنسیتی هیچ صفت فرودستی ندارد اما تفاوت های جنسیتی در مرد و زن بدون خودسازی می توانند زمینه برخی آفت های اخلاقی را در یک جنس بیشتر از جنس دیگر فراهم کند بخشی از مشکلات روحی؛ فکری و رفتاری زنان ناشی از جامعه و مردان است و بخشی هم ناشی از خودشان. همان طور که مردان به لحاظ جنسیتی بیشتر از زنان در معرض برخی آفت ها چون خشونت، تحکّم و لغزش های جنسی هستند زنان هم بیش از مردان در معرض اموری چون تجمّل خواهی، غر زدن، حسادت، خودنمایی و... هستند این ها ذاتیِ زنانگی نیست اما لزوما معلول رفتار مردان هم نیست اگرچه هم رفتار مردان و هم رفتار زنان می تواند آسیب های احتمالی و بالقوه در جنس مقابل را تشدید کند. تمایزات جنسیتی فرصت هایی هستند که می توانند به تهدید تبدیل شوند. به طور کلی تمام قابلیت ها و گرایشاتی که در طبع و غریزه آدمی وجود دارد از کودکی تا بزرگسالی یک کارکرد درست و مشخص برای ارتقاء و رشد انسان دارد به شرطی که آن قابلیت یا کشش مهمل نماند یا برای غایتی که برای آن نیست به کار گرفته نشود. جریان آب را باید به پای درخت میوه دار کشاند و از میوه اش بهره برد اگرنه هم آب هدر می رود (یا بخار می شود یا از رُکودش تعفّن می زاید) و هم درخت خشک می ماند درحالی که مشکل، نه از آب است نه از درخت. قدرت پرورش کلام و سخن در زنان اگر به کار پرورش درخت تربیت و هنر و انس و ... نیاید به پرحرفی ملال آوری منتهی می شود که به سطحی شدن دامن میزند. هدف اقتدار، تامین کنندگی است نه تحکّم؛ هدف جمال و لطافت، زیبا سازی و گرمابخشی است نه تجمّل و خودنمایی و فریبندگی
نکته چهارم: انسان رشد یافته مزیتهای جنسی و جنسیتی خود را می شناسند، به آن افتخار می کند و آن ها را سکّوی رشد و مکملیت قرار می دهد انسان نابالغ از مزیت های جنسی و جنسیتی خود سوءاستفاده می کند و ضمن تباه کردن آنها مانع رشد خود و دیگران می شود و نهایتاً هم به عدم رضایت از جنسیت می رسد. ریشه سوءظن به جنسیت، غلبه ارزش های مدرن و تغییر اولویت ها، القائات محیط، تربیت های غلط و تحقیر یک جنسیت، و البته یکی از مهمترین آنها: نشناختن کارکرد مزیت های جنسیتی و عدم جایابی و بهرهبرداری درست از آنهاست که به نوعی مهمل انگاری ویژگیهای جنسیتی منتهی می شود (مانند استعدادی که شناخته نشود یا معرفی نشود یا برای کار مفیدی استفاده نشود)
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی(۴)
(۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی)
نکته پنجم: زن ها ارتباط محورند و مردها هدف محور. ارتباط گیری سریع کلامی زنان، علاقه به مرور و نگهداری عکس عزیزان؛ ارتباطات گرم تر خاله ها با هم نسبت به عموها؛ وجود همدلی؛ همراهی و انس بیشتر در زنان در مقایسه با مردان همگی مویّد ارتباط محور بودن زنان است. اهمیت این موضوع از این جهت است که اساسا زبان مشترک ارتباطی میان انسان ها، بیشتر از عقل و منطق، «احساس» است. همین امر نقش تربیتی مادر را برجسته تر می کند.
نکته ششم: برخی اوقات طرح مطالبه های متعدد (مادی و حتی غیرمادی) زنان از مردان به دلیل خلاء ارتباط با خود مرد است زن اگر خود مرد را داشته، باشد خواسته هایش هم تعدیل می شود اگر او را نداشته باشد خواستههایش را جایگزین خلاء ارتباط با او می کند. مردان هوشمند حضور و وجود و محبت خودشان را از همسرشان دریغ نمی کنند!
نکته هفتم: اصلی ترین انتظارات زن از زندگی زناشویی دریافت احترام، توجه، محبت و مسئولیت پذیری مرد است زن می خواهد جایگاه عاطفی و حقوقی اش در قلب مرد محکم باشد این، کاملا منطقی و طبیعی است؛ مقاومت و حساسیت زنان نسبت به رفتاری که عشق صادقانه یا مسئولیت مرد نسبت به زن و خانواده را با ابهام مواجه کند در وهله اول غیرطبیعی نیست اما اگر این دو عارضه درباره مردی موضوعیت نداشته و او «عشق صادقانه» و «تعهد حقوقی» خود به زن و خانواده را اثبات کرده باشد حساسیتهای بیشتر عمدتا ناشی از نوعی حسادت است (العاقل یکفیه الاشاره)
نکته هشتم: به طور نسبی و مقایسه ای، صفاتی مانند «سرعت» و «جسارت های سخت افزاری» صفات مردانه هستند نه زنانه و انتظار سرعت (از عکس العمل های فیزیکی گرفته تا بستر جنسی) و جسارت های سخت از زنان، غلط است اما «قوّت روحی»؛ «احساس مسئولیت»؛ «صبر و مقاومت» زن و مرد ندارد بین اینها باید تفکیک کرد. زنی که به ضرورت، در معرض کارهای سخت، خشن و جسورانه است باید لطافت روحی خود را تعدیل و بازسازی کند. کار حضرت زینب س در کربلا هم جسارت ورزی مردانه نبود بلکه نمایش قوّت و استقامت و صبر بود آن هم با صبغه ای لطیف (ما رایت الاّ جمیلا). الگوسازی از نمادهای قوّت روحی زنانه و حتی حدّی از آمادگی دفاعی برای زنان مطلوب است اما برجسته سازی و الگوسازی از نظامی گری های جسورانه و نظیر آن برای زنان صحیح نیست.
نکته نهم: مهمترین مظهر مهر و انس به عنوان دو مزیت جنسیتی زنانه، «مادری» است؛ عدم گرایش اولیه و طبْعی یک زن به مادری، نشانه نوعی اختلال در لطافت زنانه است.
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی(۵) پایانی
(۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی)
نکته دهم: تصور غلط برخی مردان (و حتی زنان) این است که تمایل و لذت جنسی بیشتر یک امر مردانه است و در زنان موضوعیت چندانی ندارد یقیناً چنین نیست اما:
• اولا جنس میل جنسی در زنان و مردان متفاوت است؛ امر جنسی به طور کلی یک امر جسمی-روحی است صبغه عاطفی و احساسی ارضا جنسی در زنان پررنگ تر است و در مردان صبغه جسمی آن غلبه دارد.
• ثانیا باید بین «شدت نیاز» و «شدت لذت» تفاوت گذاشت؛ شدت نیاز بالفعل مرد در امر جنسی بیشتر است اما قابلیت بالقوه زن برای رسیدن به لذتِ شدیدتر، عمیق تر و مکرر از مرد بیشتر است یعنی پتانسیل جنسی زن (متاهل) از مرد بیشتر است. حتی اگر میل (نه نیاز) جنسی در زنان متاهل را بیشتر بدانیم، چون قدرت کنترل گری طبیعی در او بیشتر است، نیاز بالفعل او از مرد کمتر خواهد بود. آنچه در زن بیشتر است نیاز به عشق بازی است و آنچه در مرد بیشتر است نیاز به مقاربت جسمی است یکی از دلایل این تفاوت هم تفاوتهای هورمونی است. قاعدتا به همین دلیل است که به لحاظ حقوقی، زن حق همبستری(خوابیدن مرد در بستر زن) دارد و حق مرد، تمکین جنسی زن است. اگرچه تامین نیاز جنسی زن (نه تمکین مرد) نیز به طور کلی از وظایف مرد و جزو حقوق زن می باشد. (البته طبع و مزاج افراد با هم متفاوت است و نکات مذکور ناظر به حالت غالب است)
• ثالثا سبک زندگی مدرن، تعادل میل جنسی در مردان و زنان را به هم زده است افزایش مواجهه های جنسی محیطی(مجازی و حقیقی) به شکل مستقیم و غیرمستقیم در زندگی مدرن؛ کم شدن حیا و کاهش مرزگذاری های جنسی و جنسیتی؛ دسترسی ساده ؛ فراوان و بی زحمت به زنان و بستر جنسی؛ موضوعیتِ مضاعف پیدا کردن جسم و بدن در کنار خودمحوری اومانیستی انسان متجدد؛ فشار زیاد کار و زندگی ماشینی و... موجب شده از طرفی «تمرکز» و «قوت جنسی» مردان به لحاظ روحی و جسمی هرز رفته و «رغبت» و قابلیت تامین کنندگی آنها نسبت به همسرشان پایین بیاید (زود انزالی، سردی) و از سویی زنان که آن ها هم زودتر و بسیار بیشتر از گذشته در معرض اتمسفر جنسی قرار میگیرند؛ عملا دیرتر ازدواج می کنند و کمتر از قبل بارداری؛ زایمان و شیردهی را تجربه میکنند و همچنین کمتر از قبل در حفاظ و پوشیدگی به معنای عام آن هستند (همین امور در گذشته نقش قابل توجهی در تعدیل نیروی جنسی زن ایفا می کرد) ضمن اینکه برخی زنان به دلایل مختلف نسبت به امور جنسی تصوّرات غلط یا احساس منفی دارند یا فاقد مهارت های زناشویی لازم در این زمینه اند که این ها نیز به «کاهش رغبت» مرد منتهی میشود؛ یعنی به طور خلاصه «تمرکز»؛ «توان» و «رغبت» مردان تحلیل رفته و هرز می شود اما مطالبه جنسی در زنان افزایش یافتهاست ضمن اینکه افراد؛ بیش از آنکه به وظایف خود در قبال هم فکر کنند به دنبال حقوقشان می گردند نتیجه مشخص است: احساس حرمان جنسی به ویژه در زنان.
راه حل: ریشه اصلی بسیاری از مشکلات نظام خانواده از جمله این مورد به تغییر نگرش انسان متجدد به اصل ازدواج باز می گردد؛ تلقی رایج امروزی از ازدواج، چیزی شبیه به تأسیس یک شرکت تعاونی است که افراد با شراکت با یکدیگر بیش از هر چیز به دنبال تأمین منافع حداکثری خود هستند در این نگرش فردیت، حقوق محوری و منافع هر یک از شرکا بیش از هر چیز اهمیت دارد درحالی که زوجیت، یک شراکت صرفا قراردادی مانند آنچه در مناسبات اجتماعی رخ میدهد نیست بلکه پیوندی است که اصل و اساسش بیش از آنکه بر «قرارداد»، «فردیت» و «حقوق» بنا شده باشد بر پایه «پیوندی طبیعی»، «مکملیت» و «عشق و ایثار» است تقلیل زوجیت به یک قرارداد حقوقی، و خانواده به شرکت تعاونی، بسیاری از نسبت ها را جابجا می کند.(تفصیل بیشتر این بحثِ دقیق در این مجال نمی گنجد)
در کنار تمرکز بر اصلاح نگرش مذکور درباره زوجیت و در ذیل آن، این موارد نیز میتواند موثّر باشد:
• اصلاح تصوّر مردان نسبت به نیاز جنسی زنان و توجه به حقوق ایشان
• توجه به نقش حیاتی و اثر مستقیم کنترل چشم، تخیّل و پوشش در سلامت جنسی و کیفیت روابط زناشویی انسان
• مهارت آموزی و توجه به وظایف زناشویی در هر دو جنس
• توجه خانواده ها به بحران جنسی موجود و ضروت کم کردن قیود در ازدواج
• ترویج فرهنگ فرزندآوری
https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ...
السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلامِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تعیین_سرنوشت بر هر مکلف واجب است مثل...
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
در کدام جبهه ای؟
مرحوم شریعتی جمله قابل تاملی دارد: «وقتی که در میدان حق و باطل نیستی هرکجا که خواهی باش؛ خواه به نماز بایست خواه به شراب بنشین هیچ فرقی نمی کند» ایشان در ادامه حاجیانی را که بعد از خروج امام حسین به سمت کوفه ایشان را همراهی نکردند به سخره میگیرد و گردش آنها به دور کعبه را به چرخش یاران معاویه به دور کاخ سبز او تشبیه می کند و رمی جمراتشان را نوعی شوخی با شیطان می خواند.
آنچه شریعتی بدان اشاره کرده است یک اصل مهم در فلسفه تاریخ از نگاه تشییع است و آن اینکه از ابتدای تاریخ همواره دو جریان در موازات هم و در واقع در تقابل با هم وجود داشته که گاهی در خفا و گاهی علنی تر خودنمایی کرده است اگرچه جریان باطل هیچ گاه چهره عریان خود را آشکار نمی کند ؛همواره بخشی از حق و بخشی از باطل را به هم می آمیزد، خود ردایی از حق می پوشد و مانند کف روی آب بر حقیقت سوار می شود و از سنت های الهی سواری می گیرد. اگر اثر و خاصیتی دارد از همان سنت ها است اما چون جهتگیری کلان آن و نظم و نظامی که در راستای آن جهتگیری در زندگی انسان خلق می کند؛ باطل است در نهایت نه رشد می دهد و نه باقی می ماند.
در مقابل، جریانی است که در کلیت خود حق است اگرچه رگه هایی از باطل هم در آن وجود داشته باشد این رگه های باطل هرچند جریان حق را محدود می کند و از قدرت او می کاهد اما در نهایت؛ هسته اصلی حق مانند مذابی که از دل زمین طغیان می کند، پوسته ها و پینه های باطل را پس می زند و بر آنها غلبه می کند. کوبیدن کلیت جریان حق به بهانه رگه های باطلش بی بصیرتی است.
فهم شیعه این است که این دو جریان کلی همواره عرصه ها، بازیگرها و یاران خود را در طول تاریخ بازتولید کرده است. مفهوم امام جریان حق و امام جریان باطل شاید بیش از آنکه مفهومی فقهی باشد مفهومی فلسفی و تاریخی است و چون تقابل این دو جریان محدود به عصر حضور انبیاء و ائمه نیست؛ در دوره غیبت هم ما جریان حق و باطل و به تبع آن، یاران این دو جریان را خواهیم داشت و بر همین اساس امام حق و امام باطل را ؛ چراکه بقای نهضت حق، بدون سر و فرمانده بی معنا و ناممکن است. ایده ولایت فقیه از دل همین نگاه به تاریخ بیرون می آید. [یوم نَدعوا کل اُناس باِمامهم]
حال فرض کنیم کسی در جریان باطل مستقر شود و عملا پشت سر امام باطل قرار گیرد اما اعمال خیر انجام دهد حکم او چیست؟ این که در روایات فرموده اند عمل بی ولایت مقبول نیست یا اسلام بر ۵ ستون بنا شده که آخرین آن ولایت است و بعد اضافه می کند که به هیچ چیز مانند ولایت توصیه نشده اید و... به همین دلیل است. عمل خیر در میدان باطل حتی می تواند به مصادره جریان باطل درآید و موجب تقویت آن شود(صفوان جمّال) اینجاست که می فهمیم چرا ولایت و حتی حب علی ع از نفس، چرک زدایی میکند و نمیگذارد انسان در باتلاق باطل فرو رود و اینجاست که می فهمیم که چرا دین داری در میدان باطل رشد آفرین نیست درحالی که آن مسیحی اروپایی و آمریکایی که با مشاهده فاجعه غزه به سمت جریان کلی حق می غلتد و هزینه اش را می دهد رشد می کند
هر کنشگری فردی و اجتماعی ما در این برهه مهم تاریخ که اندکی از قدرت جریان حق بکاهد یا اندکی به آتش جبهه باطل بدمد ما را فرسنگ ها از امام حق و غایب این عصر دور می کند.
وقتی که در میدان حق و باطل نیستی هر کجا که خواهی باش...
https://eitaa.com/taherrahimi