قال امیرالمومنین علی علیه السلام:
ما اکثرُ العِبر و اقلّ الاعتبار
چقدر عبرت ها زیاد و عبرت گرفتن کم است.
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
احیای هویت
چرا شیعه عزای حسین ع را بعد از این همه سال با این شور و گستردگی تکرار می کند مگر برای یک واقعه تلخ تاریخی چند بار باید بزرگداشت گرفت؟ تفاوت واقعه کربلا با حوادث دیگر چیست؟
برای بشریت:
وجه تمایز مهم این واقعه با دیگر تقابل های حق و باطل این است که اولا مظهر تقابل «اوج حق» در مقابل «اوج باطل» است و ثانیا با همه شاخصه های منحصر به فرد حماسی و عاطفی اش، حلقه اتصال «وجدان عام و مشترک بشری» به «ولی الله» است؛ این دو ویژگی مهم تقریبا در هیچ حادثه قطعی و ثبت شده تاریخی وجود ندارد. وقایع دیگر یا روایتگر حق های ظریف ترند و افکار عمومی در ابتدا آن را درک نمی کند مثل آنچه در سقیفه رخ داد یا بار عاطفی شدید و آشکاری ندارند و یا قهرمان آنها ولی الله نیست. اتصال فکری و قلبی با انسان کامل حیاتی ترین پیوند قابل تصور انسان و مبداء تمامی اصلاحات فردی و اجتماعی و گسست این پیوند، منشاء بزرگترین فسادها در زمین است.
دیگر این که داستان حسین ع اگر چه در تاریخ رخ داده اما تاریخی نیست. داستان انسان است و مخاطراتش؛ انسان و طمع ها، وسوسه ها و ترس هایش؛ انسان و نزاع همیشگی اش در انتخاب ذلت یا عزت؛ آزادگی یا بردگی؛ خوبی یا خوشی. قرآن که داستان موسی و فرعون یا یوسف و زلیخا و...را نقل میکند صرفا برای نقل قصه های تاریخی نیست برای شرح چیستی و چگونگی انسان و تهدیدات فکری و روحی اوست تا بفهمد از کجا و چگونه ضربه می خورد و در مقابل، باید چه کند و به کجا پناه ببرد. لذا قرآن هم داستان «انسان» است نه موسی و فرعون و یوسف و زلیخا. این است که حسین ع، مسیحی و سنی و زرتشتی را هم مخاطب خود می داند.
و اما برای شیعه:
مکتب اصیل؛ آرمان و ایده آل دارد هدف و هویت و شخصیت دارد امام و معیار دارد. معلق و رها و هرجایی نیست با همه چیز جمع نمی شود صلح کل نیست جدی است. داستان عاشورا ظرفیتی دارد که شیعه هویت خود را؛ هدف و ایده آل خود را و نسبتش با امام خود را در آن بازخوانی و بازیابی می کند و این مهم، به تنهایی برای احیاء هرساله این کنگره، دلیل موجّهی است
اما شاید مهمترین چیزی که بزرگداشت داستان حسین ع را بعد از این همه سال برای شیعه حیاتی می کند این است که اصلا پرونده قیام حسینی هنوز مفتوح و ناتمام است و پرچم او هنوز به مقصد نرسیده است. کوفه و کوفه ها هنوز بی حاکم است بی امام است. آن انسان ۲۵۰ ساله هنوز موقعیت حاکمیت پیدا نکرده و آن آرمان بزرگ اجتماعی انبیاء و اولیا هنوز بر کرسی ننشسته است. بازخوانی داستان حسین ع تحرکی است به سوی آینده و نه سکونی در سوگ گذشته. این است که این چنین زنده و امیدآفرین است.
#حسین #انسان_۲۵۰_ساله #کوفه #قیام #قیام #هویت #عاشورا #کربلا #انسان_کامل #حق #شیعه
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
آیا امام حسین ع "قیام" کرد؟
دلیل حرکت امام حسین ع دقیقا چه بود؟پاسخ این سوال اگرچه ساده به نظر می رسد اما اختلافات مهمی درباره آن وجود دارد
مثلا برخی فکر می کنند دلیل اصلی حرکت ایشان، پاسخ به دعوت کوفیان بود درحالی که به دو دلیل این امر علت اصلی نبود: اولا امام قبل از رسیدن نامه کوفیان حرکت خود را از مدینه آغاز کرده بود ثانیا وقتی مسلم به ایشان خبر عهدشکنی کوفیان را داد امام از میانه راه برنگشت
هدف دیگری که عنوان می شود عدم بیعت و یا فرار از بیعت با یزید است که واکنشی منفعلانه و سلبی است عده ای با طرح این مسئله تاکید دارند که حرکت امام یک قیام سیاسی علیه حاکمیت نبود مسئله این بود که امام نباید با فرد فاسدی مثل یزید به عنوان خلیفه پیامبر بیعت می کرد؛ اجبار امام به این امر و امتناع ایشان از بیعت، نهایتا به شهادتی مظلومانه منجر شد لذا تحلیل این حرکت به عنوان یک قیام، نوعی سواستفاده از این واقعه به نفع اهداف سیاسی است!
اما دیدگاه سوم، حرکت امام را یک قیام ایجابی تمام عیار علیه حکومت میداند چرا؟ چون خود امام از همان آغاز برای قیامش دو هدف مهم مشخص می کند [ امر به معروف و نهی از منکر] و [عمل به سیره پیامبر و علی ع ] امر به معروف نسبت به چه امری و چه کسی؟ مگر مردم به نماز و روزه و حج و... را عمل نمی کردند واضح است که مسئله، قیام علیه حکومت و نهی او از منکر است با همه مراتبش از جمله جهاد
هدف دیگر، طبق بیان امام نشان دادن چهره حقیقی اسلام، منطبق با سیره ناب پیامبر و علی است که با حضور یزید چه در عرصه اجتماعی، چه سیاسی و حکومتی و چه حتی فردی به کلی درحال نابودی بود
البته در برخی منابع ذکر شده امام فرمود«اگر نمی خواهید بر می گردم» اما این جمله به خودی خود نشان دهنده انصراف امام از قیام نیست به تعبیر استاد مطهری با توجه به قرائن دیگر، این سخن بدین معناست: اگر شما حاضر نیستید مرا در قیامم همراهی کنید برمیگردم و قیامم را از جایی دیگر پی می گیرم
به همین دلیل است که اجازه بازگشت به امام داده نمی شود چون می دانستند ایشان اگر از این مخمصه خارج شود به عنوان فردی انقلابی، بنا دارد هرجا که باشد قیام خود را از همان نقطه و این بار از موضعی برتر از سر بگیرد پس نباید به او فرصت داد و ندادند
نقل شده افرادی به امام پیشنهاد دادند با یزید بیعت نکند اما به منطقه ای دوردست برود و مقابله را به کنار بگذارد اما ایشان نپذیرفت
پس هدف اصلی قیام، مقابله با فساد دستگاه حکومتی یزید و احیای چهره حقیقی اسلام در ابعاد مختلف بود اعم ازاینکه نهایتا خود امام به حکومت برسد یا خیر
#انقلابی #جهاد #قیام #امام_حسین #اباعبدالله #کوفیان #سیاسی #امر_به_معروف #یزید #بیعت
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
چرا به نذری نیاز داریم؟!
یکی از اشتباهات بزرگ ما تحلیل تک بعدی پدیدهای اجتماعی است. تنزّل اثر کارهایی مثل اطعام و پخش نذری و خیرات به «سیر کردن شکم افراد» نمونه ای از همین تحلیل هاست
در جامعه و جهانی زندگی می کنیم که سبک زندگی مدرن، توسعه فردگرایی، سست شدن پیوندهای اجتماعی و درنتیجه گسترش احساس تنهایی، افسرگی، ناامیدی وافزایش آمار نزاع های فیزیکی درحال تبدیل شدن به یکی از معضلات مهم اجتماعی است. یکی از اولویت های اجتماعی ما ترویج هرکاری است که این پیوندهای درحال گسست را ترمیم کند، کدورت ها و تمایزها را کمرنگ کند، هرکاری که اتحاد عاطفی بین آحاد جامعه ایجاد کند؛ محبت و مهربانی را تکثیر کند دورهمی بیافریند و افراد را نسبت به هم «خوشبین» و امیدوار کند یکی از کارکرهای اجتماعی اطعام و نذری همین است نذری، نوعی هدیه است و به تعبیر روانشناسان هدیه بمب محبت است. هرچه پیوندهای اجتماعی محکم تر شود آمار مشکلات روحی و آسیبهای اجتماعی نیز کاهش می یابد این است که ما به نوروز و شب یلدا و سفره های اطعام و نذری و انواع خیرات همگانی و امثال آن احتیاج داریم
نکته دیگر اینکه اساسا هر اندیشه و مکتبی تا «اجتماعی» نشود در لایه های میانی جامعه نفوذ نمی کند نمادها؛ مناسک؛ آداب، علائم و شعائر را نباید دست کم گرفت همین امورند که می توانند رنگ و بوی دین را به عرصه اجتماع بکشانند و علاوه بر آن به طور ضمنی انسان ها را تربیت کنند وقتی آداب و نمادها و مناسک عوض می شود به تدریج فرهنگ جامعه نیر تغییر می کند. برای تهیه یک نذری یا اجرای یک تعزیه چه نیّت ها و انگیزه هایی که تحریک نمی شود چه توان هایی که پای کار نمی آیند چه دوستی ها و همکاری هایی که شکل نمی گیرد و چه توسل هایی که در دلها رقم نمی خورد و این همه ذیل نام مقدس حسین ع و با محوریت عشق او. این ها چیز کمی نیست. وقتی می شود به بهانه یک نذری از کوچک و بزرگ، مذهبی و غیرمذهبی، فقیر و غنی تا آن بازیگر و فوتبالیست را پای غذای نذری و مجلس عزای حسین ع نشاند چرا نکنیم؟ پای مکتبی که تظاهر و ابراز عشق و احساس و شور و عَلم و نماد و شعار نباشد آن مکتب محکوم به فراموشی است
و چقدر فرق است بین نذری در فرهنگ اسلامی و دیوار مهربانی در فرهنگ مدرن! در یکی فقیر و غنی در یک سفره و با یک شکل تکریم می شوند و بهره می برند در یکی طبقه اجتماعی فرد به رخش کشیده می شود و حتی نزد خودش تحقیر می شود.
نکته آخر اینکه این خوب است که فرهنگ نذر را در مصادیق فرهنگی یا خدمات اجتماعی و امثال آن توسعه داد؛ یا اینکه در برخی موارد کمک به فقرا را در اولویت قرار داد؛ اما این غلط است که اطعام و نذری را صرفا سیرکردن شکم افراد بدانیم یا اهمیت جنبه عام بودن آن را نفی کنیم؛ مسئله قدری عمیق تر است
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
خانواده دوستی امام حسین ع
در رابطه زن و مرد نه محبت قلبی صرف، جای ابراز علاقه و عشق را می گیرد و نه ابراز عشق ظاهری به تنهایی جای محبت قلبی واقعی را. زن و مرد به ویژه زن، هم به دوست داشتن نیازمند هستند و هم به ابراز آن. هم #مودّت عملی لازم است هم #رحمت و مهر قلبی
اینها را کم و بیش شنیده ایم و می دانیم اما برخی هایمان فکر می کنیم اگر کسی خیلی اوج گرفت و معنوی شد احتمالا از این مدل محبت ها و مودت ها قدری فاصله می گیرد و تعجب می کنیم که می شنویم #امام_خمینی ره به همسرشان فرمودهاند: تصدّقت شوم، قربانت بروم... صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است.
در واقع باید گفت مسئله برعکس است، انسان هرچه بیشتر توحیدی شود، مودت و رحمتش به اهل و عیال عمیق تر و کیفی تر می شود و شاید اصلا بتوان مدعی شد از نشانهها و بلکه از معیارهای ارتقای #ایمان فرد و اصالت آن، بسط و عمق همین نوع از مودت و رحمت است که فرمود: مِن أخلاقِ الأنبياءِ حُبُّ النِّساءِ و نیز فرمود: اَلعَبدُ کُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإیمانِ فَضْلاً
فدای آن کوه توحید و تجسم ایمان مطلق که نقل است خطاب به #رباب و #سکینه اش اینگونه فرمود:
«لعمرک انّنی لاُحب داراً
تحلّ بها سکینه و الرّباب
احبّها و ابذل جلّ مالی
و لیس لعتاب عندی عتاب»
به جان خودت قسم که من خانه ای که در آن دخترم سکینه و همسرم رباب باشد دوست دارم؛ دلم می خواهد هرچه مال دارم نثار این دو نفر کنم و کسی مزاحم من نباشد.
آری این که گفته اند حضرت رباب تا مدت ها پس از واقعه #کربلا به یاد یگانه دلبندش زیر سایه نرفت بی حکمت نبوده است.
فدای لب های خشک و قلب دریایی ات یا #اباعبدالله الحسین ع
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
حسین مجاهد
روزمرگی و بی انگیزگی و دنیازدگی از شایع ترین و مزمن ترین مشکلات روحی امروز جامعه ما و بلکه جامعه جهانی است
یکی از مفاهیم تربیتی مهم در منظومه تعالیم دینی که انسان را از این رخوت ها و گیجی ها مصون می دارد، مفهوم «جهاد» است
طبق قرآن، جهاد باید در دل یک مومن تراز، دوست داشتنی تر از خانواده، مال و کار و... باشد و کسی که چنین نیست در معرض عقاب الهی است (توبه ۲۴) همچنین طبق روایتی از رسول اکرم ص کسی که با دشمن نجنگیده و در دلش هم شوق آن را نداشته باشد اگر بمیرد بر شعبه ای از نفاق مرده است!
جهاد به معنای هر فعالیتی است که برای خدا؛ در جهت تثبیت اهداف الهی و در مقابل خواست دشمن (چه شیطان درون و چه مستکبران خارجی) انجام شود و با تلاشی مضاعف همراه گردد
این عناصر در هر فعالیتی؛ بروز کند آن فعل، مصداق جهاد خواهد بود چه نظامی چه فرهنگی چه اقتصادی و غیره؛ زن و مرد هم ندارد اما در همه انواع جهاد، درک جبهه بندی حق و باطل و تقویت جبهه حق در مقابل جبهه باطل موضوعیت دارد.
ضرورت جهاد از آنجا ناشی می شود که اولا ایمان ذاتا یک حقیقت پویا؛ متحرک و جاری است نه راکد و ساکن و بی تفاوت و ثانیا همواره جریاناتی که منفعتشان در کفر (پوشاندن حقیقت) و توسعه سلطه است وجود داشته اند
جهاد، به معنای تحمیل جابرانه اهداف الهی بر انسان ها نیست بلکه به معنای برداشتن موانعی است که بشر را در جهل و غریزه و خشم، محبوس کرده است چه در شکل های سنتی اش و چه مُدرنش
کسی که برای خدا ندوَد محکوم است که برای دنیا بدود و خاصیت ذاتی دویدن بر تردمیل دنیا خستگی روانی و احساس تمام شدگی تدریجی است برخی به غلط فکر می کنند اگر اهداف دنیایی را برای جوان امروزی پررنگ تر کنیم او را از ناامیدی و بی انگیزگی دور کرده ایم در حالیکه قضیه در نهایت، برعکس خواهد بود.
بدون اغراق باید گفت که جهاد، این ظرفیت را دارد که محکم ترین؛ شورانگیز ترین و رشدآفرین ترین انگیزه و محرّک ما برای تحصیل، ازدواج، فرزند آوری، فرزند پروری، حجاب، تبیین، اشتغالزایی، تولید ثروت، سازندگی و... باشد با این انگیزه، مومن نه به ورطه رهبانیت منفعلانه می افتد و از رشد دنیایی محروم می شود و نه تلاش و توجه او به امور دنیایی او را دنیازده و پوک می کند.
کسانی که جهاد، محور زندگی آنهاست حتی برای ازدواج هم گزینه های بهتری هستند (البته اگر جهاد را عمیق و چند بعدی درک کرده باشد) چون منیّت، از اصلی ترین عوامل اختلافات زناشویی است و جهاد، منیّت را در مجاهد کمرنگ می کند و به افق دید و خواسته های انسان توسعه می دهد.
مهمترین عنصر قیام حسینی، جهاد است یعنی عنصر تقابل با دشمن و استقامت در برابر او، اساس این قیام است و عجبا که برخی تلاش میکنند از این قیام حماسی به نوعی جهادزدایی کنند و آن را به یک حرکت صرفا عاطفی، منفعلانه و مظلومانه تقلیل دهند یا آن را به یک استثناء تبدیل کنند.
#جهاد #مجاهد #قیام #حسین
https://eitaa.com/taherrahimi