eitaa logo
شجر
1.2هزار دنبال‌کننده
771 عکس
38 ویدیو
1.6هزار فایل
شبکه جهادی رشد ⚡شتاب سابق💡 جهت کسب اطلاعات بیشتر با @ad_shajar در ارتباط باشید. ایتا eitaa.com/tahlil_shjr بله ble.ir/tahlil_shjr روبیکا rubika.ir/tahlil_shjr سروش splus.ir/tahlil_shjr تلگرام t.me/tahlil_shjr
مشاهده در ایتا
دانلود
علامۀ انقلابی 🔰 قسمت اول 1️⃣ نهم صفر، سالگرد رحلت حضرت آیت‌الله علامه سیّدمحمدحسین طهرانی -رحمه‌الله‌علیه– بود. من ایشان را به واسطۀ استاد مطهری شناختم و دریافتم که استاد شهید با اشارت علامه طباطبائی، باطن و نفس خویش را به تربیت توحیدی و سلوکی ایشان وانهاد و در ده سال پایانی حیاتش، مطیع دستورات عارفانۀ ایشان بود. دست‌کم از این منظر، شایسته بود که در دوران پساانقلاب، قدر و قیمت علامه طهرانی، شناخته می‌شد و ایشان از انزوا و مهجوریّت در عرصۀ عمومی خارج می‌گردید، اما به دلایل ناصواب و موهوم سیاسی، خطّ و تفکّر ایشان کنار زده شد و کسانی، ایشان را در برابر امام خمینی و منطق انقلاب، تعریف کردند. این امر، سبب‌ساز ناشناخته‌گی و چه‌بسا بدشناخته‌گی ایشان شد و بدین‌ترتیب، جامعه از تجلّیّات معنوی و معرفتی ایشان، محروم و بی‌نصیب ماند. در این مجال، اندکی از مواضع سیاسی ایشان را باز خواهیم گفت. 2️⃣ علامۀ طهرانی همچون استاد مطهری، صیرورت تاریخِ انقلابی را بر اساس ارادۀ انسان معنوی تعریف می‌کنند و معتقدند که امام خمینی، جامعۀ ایران را به حرکت قدسی واداشت و این تاریخ جدید، بر این نقطۀ مرکزی تکیه داشت: به «همّت عالی»، «ارادۀ استوار و متین»، «ثبات‌قدم» و «تصمیم راسخ» این زعیم عالی‌قدر، خدا شما را نجات داد و از گرداب‌های بلا و غَمرات سهمگینِ لُجّه‌های تاریکِ این دریای ژرف و طوفانی رهانید، شما را از رِقّ عبودیّت به مقام عزّت و استقلال رسانید (وظیفۀ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۴۳۳). 🔶 در جایی دیگر نیز می‌گویند: حقی که این رهبر عالی‌قدر بر شما دارد، اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانه‌اش برخیزید، از عهده برنیامده‌اید؛ چون شما همه، «مردمان مرده‌»ای بودید؛ او زنده کرد. ملّت قیام کرد؟ اینها همه حرف است. جز «اراده و عزم قویم ایشان»، هیچکس کار نکرد؛ به دلیل اینکه ملّت، همیشه بوده است، ولی تا «روح» در ملّت پیدا نشد و «جان» نگرفت، حرکت نکرد (وظیفۀ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۴۳۴). تاریخ انقلابی، تاریخ توده‌ای و بدون سر نیست، بلکه این انقلاب، از یک مبدأ عاملیّتی آغاز کرد و ارادۀ معنوی و ایمانی او، به جامعه راه یافت و جامعه را برانگیخت. در غیر این صورت، آن خواب تاریخی و غفلت جمعی، همچنان ادامه می‌یافت و عهد دینی، مستقر نمی‌شد. 🔶 این ارادۀ الهی او بود که تاریخ جدید را پدید آورد و توده‌های مردم را به وادی تنبّه سوق داد. به تعبیر استاد مطهری، آن تذکّر رسولانه، بیت‌الغزل انقلاب ایران بود که فطرت‌های غبارگرفته و جان‌های به‌خواب‌رفته را احیاء کرد و به صحنۀ انقلاب آورد. این انقلاب، چنین گرانیگاه و مداری داشت و بدون او، امکان چرخش تاریخی فراهم نبود. ازاین‌رو بود که همۀ خواست‌ها و اراده‌های مردمی، در وجود او مستحیل و هضم شده بود و او به قبلۀ آمال و تعلّقات مردم تبدیل گردیده بود. استاد مطهری بر این باور بود که کمتر در تاریخ رخ می‌دهد که یک انسان بتواند این‌چنین سیطرۀ معنوی بیابد و در قلوب و ارواح، تصرّف کند و همگان را در یک امتداد، به حرکت درآورد. 3️⃣ بدین سبب بود که ایشان، امام را بر امّت ترجیح می‌داد و می‌گفت هر وقت که می‌خواهید صدقه برای خود بدهید، اوّل برای او بدهید، سپس برای خود و زن و فرزند و قوم و عشیره (وظیفۀ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۴۳۷)، و اگر خواستید مجلس دعا و توسّل برای رفع گرفتاری‌های شخصی فراهم آورید، اوّل برای به‌ثمررسیدن نهضت اسلام و برقراری حکومت عدل اسلام و صحت و سلامت مزاج و آرامش فکر و طول عمر این رهبر که بر شما حقّ حیات دارد دعا کنید، سپس برای مقاصد شخصی (وظیفۀ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۴۳۷). 🔶 هنگامی‌که این تاریخ، بر مدار ارادۀ قدسی او می‌چرخد و دوام و ثبات دارد، روشن است که او را ترجیح داد و مقدّم انگاشت؛ چنان‌که استاد مطهری بر این باور بود که جانِ امام خمینی، معادل جانِ صد میلیون نفر است. این گفته، ارزش و اعتبار امام خمینی را در مقام انسان قدسی‌ای که می‌تواند تاریخ را وارد عهد دینی نماید، نشان می‌دهد، به‌طوری‌که اگر او در میان نباشد، تاریخ در مردابِ توقف فرو خواهد افتاد و زمانه در انتظار درآمدن کسی چون او، باید مدّت‌ها در انتظار بنشیند. این نگاه، حاکی از آن است که علامه طهرانی، بر اساس تفکّر اجتماعی به قضاوت نشسته و مسأله و دغدغه‌اش، استقرار اجتماعیِ دین است؛ یعنی فضیلت انقلاب این است که دین را در عرصۀ عمومی و ساختاری، مستقر کرده و از این جهت، امام خمینی، حق حیات معنوی بر مردم دارد. 🔸 : آقای مهدی جمشیدی 🆔 @tahlil_shjr
شجر
#ولایت_فقیه #حکومت_اسلامی #کنشگری_اجتماعی #استکبار #روشنگری ✅ علامۀ انقلابی 🔰 قسمت اول 1️⃣ نهم
✅ علامۀ انقلابی 🔰 قسمت دوم 4️⃣ دربارۀ فضائل امام خمینی، علامه طهرانی معتقد بودند که در «جرأت»، «بلند‌ی همّت»، «استقلال فکر»، «از خود گذشتگی» و «نهایت‌‌نگری» و امثالها، دربارۀ آن رهبر عظیم‌الشأن هرچه بخواهند بگویند و بنویسند کم است. او -رحمه‌الله‌علیه- حقّاً و حقیقتاً در این امور، اسوه و الگو بود (امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۲۲). در جایی دیگر نیز گفته‌اند آیت‌اللهِ فقیدِ سعید خمینی آن‌قدر نکات درخشان و جالب و تابناک در زندگی خود دارد که اگر روی آنها بحث شود، برای این نسل و نسل‌های آتیه، کافی خواهد بود. (امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۳۱)، و همچنین ایشان آن‌قدر فضائل دارند که اگر تا قیامت از فضائل ایشان برای مردم بگویند و تجلیل به عمل آورند، تمام نمی‌شود. (نورمجرّد، ج۳، ص۲۲۴). 🔶 بنابراین، هیچ تردیدی در میان نیست که در نظر ایشان، امام خمینی از آنچنان وزانت و منزلتی برخوردار بودند که قابل‌مقایسه با دیگران نیستند و به‌راستی، درخور و شایستۀ رهبری این انقلاب بودند. ایشان، سرآمد زمانه بودند و باید تا مدّت‌ها همچنان از ایشان گفت و فضائل‌شان را بازخوانی و تکرار کرد. امام خمینی، نادرۀ دوران بود و او بود که توانست با همّت قدسی خویش، جامعۀ ایران را به حرکت درآورد و بساط طاغوت و تجدّد و استعمار برچید. همچون او در تاریخ، بسیار اندک هستند؛ اگر نگوییم نیستند. او، اقیانوسی از فضائل بود که همچنان پنهان مانده است. در تاریخ، انسان‌های تک‌بُعدی و ناقص به چشم می‌خورند که فضیلت‌های ناتمام و نیمه‌کاره دارند و ازاین‌رو، قادر به ایجاد چرخش تاریخی نیستند، اما امام خمینی، یک مجموعۀ متراکم و درهم‌تنیده از فضائلی بود که کمتر همۀ آنها در یک فرد، جمع می‌شوند. مسأله نیز همین است که یک شخص بتواند از خویش، یک انسان متضلّع و چندبُعدی بسازد و در قامت یک «حکیم» –که جامع نظر و عمل است– ظاهر بشود. دیگران از چنین بضاعت و ظرفیّتی، بی‌بهره یا کم‌بهره بودند. خودسازیِ چندلایۀ امام خمینی، این قابلیّت را در ایشان ایجاد کرد و از وی، یک شخصیّت عظم تاریخی آفرید. دراین‌حال است که بر اساس آن «خودسازی»، امکان «جامعه‌سازی» فراهم می‌آید و تاریخ بر اساس ارادۀ چنین فردی، عهد دیگری را آغاز می‌کند. 5️⃣ در زمینۀ نسبت با نظام اسلامی، علامه طهرانی تصریح می‌کنند که در مسائل اجتماعی، در هر کاری که به نوعی «تأیید نظام ولایت فقیه» است، باید شرکت کرد. (نور مجرّد، ج۳، ص۲۱۷). ایشان به مناسبتی دیگر می‌گویند در این حکومت، ما دو وظیفه داریم: یکى اینکه کارهاى خوب را تقویّت کنیم و بگوییم باید با مشکلات بسازید و شکّى نیست که «عزّت» با «تنّعم» نمی‌سازد، بلکه عزّت با تحمّل مشکلات و صبر و قناعت، توأم است؛ پیامبر و ائمّۀ ما، اینطور بوده‌اند و راه همین است. امّا وظیفۀ دیگر ما این است که کارهاى منفى و خرابی‌ها را هم اصلاح کنیم؛ اگر دیدیم یک جاى این دیوار، یک آجرش کم شده است نباید بگوییم حالا که این‌طور است ما هم بزنیم یک آجر دیگرش را بشکنیم. (نور مجرّد، ج۳، ص۲۰۵). ایشان بر این باور بودند که اگر کسى در مجلسى حضور یافته باشد که در آن از نظام اسلامى، بدگویى مى‌شود، اگر می‌تواند دفاع کند واجب است دفاع نماید؛ وگرنه، نشستن در آن مجلس، جائز نیست. (نور مجرّد، ج‏۱، ص۱۹۹). 🔶 پس ملاک کنشگری اجتماعی، افزودن بر جاهت و اعتبار ولیّ‌فقیه است و نباید تضعیف و تخریب ایشان را برتابید. باید نسبتِ همدلانه و دلسوزانه و متعهدانه با نظام اسلامی برقرار کرد و از آفت‌های آن کاست و در برابر بهانه‌جویان و مغرضان و بدگویان، موضع‌گیری کرد. این نگرش، دینی است و نه سیاسی به معنای بریده از دین؛ به این معنی که ایمان، چنین اقتضایی دارد و اگر کسی به این امور، بی‌اعتنایی کند، در دین‌داری‌اش خلل افتاده است. قوام و دوام دین و دین‌داری در لایۀ ساختاری، وابسته به بقاء و اقتدار نظام اسلامی است و ضربه به آن، اثر منفیِ مستقیم و بزرگ بر حاکمیّت احکام دین خواهد گذاشت. چنین محاسبه‌ای، ملاک طراحی نسبتِ خود با نظام اسلامی است. کسانی‌که نگاه محدود و بسته دارند، این معادله را لحاظ نمی‌کنند و به دین، نگاه ساختاری و اجتماعی ندارند. نظام اسلامی، آنچنان اهمّیّت و فضیلتی دارد که حتی نباید در برابر کج‌روایت‌ها از آن، سکوت اختیار کرد و مجال تولید بدبینی و اغوا را دربارۀ آن داد، بلکه باید در مقام یک مدافع سرسخت و جدّی ظاهر شد و با گفتن و بازگفتن و روشنگری و تبیین، اجازه نداد که ذهنیّت اجتماعی نسبت به آن تغییر کند. اینها نشان می‌دهد که نظام اسلامی، تکیه‌گاه دین است و گزند دیدن آن، در حکم مخدوش‌شدن دین است. 🔸 : آقای مهدی جمشیدی 🆔 @tahlil_shjr
✅ اگر جامعه را نمی‌شناسیم وارد نشویم 🔶 جامعه پدیده‌ای بسیار پیچیده و چندلایه‌ای است که حضور و مشارکت در آن نیازمند شناخت عمیق اجتماعی و ادراک ساحت‌های متنوع و متکثر آن است و این جز با مطالعات فراوان کتب «حکمت عملی»، «فلسفه تاریخ» و «جامعه‌شناسی» ممکن نیست. بدون «معرفت اجتماعی» عمیق و دقیق، کنش‌گری‌های اجتماعی فاقد پشتوانه معرفتی و آگاهی‌های افق‌گشا و راهبردی است و محکوم به شکست و سرخوردگی است. 🔶 شناخت ماهیت، قوانین و بایسته‌های «کنش‌اجتماعی»، «نظم اجتماعی»، «تغییر اجتماعی»، «ساختارها و هنجارها»، «رقابت‌ها و تضادها» و ده‌ها مسئله دیگر شرط حضور و مشارکت سازنده در جامعه‌ی پیچیده و چند لایه و ساختارمند است. شهید مطهری مطالعه این‌گونه امور را توجیه واجبات علما، فضلا و طلاب می‌داند. (ر.ک: جامعه و تاریخ در قرآن ص ۲۲۱ (در اینجا ببینید) و امام خمینی این امور را از شرایط اجتهاد در عصر جدید معرفی می‌کند. 🔶 «زمان و مكان دو عنصر تعیین كننده در اجتهادند. ... مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست كه مرجع و مجتهدش بگوید من در مسایل سیاسی اظهارنظر نمی‌كنم. آشنایی به روش برخورد با حیله‌‌ها و تزویر‌‌های فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از كیفیت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سیاست‌ها و حتی سیاسیون و فرمول‌‌‌های دیكته شده‌ی آنان و درك موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه‌داری و كمونیزم كه در حقیقت استراتژی حكومت بر جهان را ترسیم می‌كنند، از ویژگی‌‌‌های یك مجتهد جامع است. 🔶 یك مجتهد باید زیركی و هوش و فراست هدایت یك جامعه‌ی بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد وعلاوه بر خلوص و تقوا و زهدی كه در خور شأن مجتهد است، واقعاً مدیر و مدبّر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه‌ی عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است؛ حكومت نشان دهنده‌ی جنبه‌‌ی عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است؛ فقه تئوری واقعی و كامل اداره‌ی انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.» (منشور روحانیت/ صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹) 🔶 برخی از طلاب و روحانیون دغدغه‌مند که با انگیزه‌های کار تبیینی و جهادی وارد عرصه‌های اجتماعی می‌شوند و حتی به تهران و شهرهای دیگر، هجرت می‌کنند تا بتوانند نقش‌ آفرین باشند اما پس از مدتی که با مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مواجه می‌شوند و کمبودها و بی‌عدالتی‌ها را نزدیک مشاهده می‌کنند به‌تدریج از اصلاح اجتماعی ناامید می‌شوند و عموما رویکردشان نسبت به وضع موجود، رادیکال، تضادگرایانه و ساختارشکنانه می‌شود و چون با مقاومت ساختارها و قوانین روبرو می‌شوند محیط را آماده ساختارشکنی و تغییرات بنیادی نمی‌بینند با ناامیدی از تغییر و سرخوردگی از جامعه و نظام، به قم بر می‌گردند و مشغول درس و بحث می‌شوند. 🔶 این اتفاق محصول نشناختن جامعه و پیچیدگی‌های آن و مقاومت ساختارها و تضاد منافع گروها و سازمانها است که خود معلول نبود «شناخت اجتماعی» در فرایند آموزشی و مطالعات طلاب و روحانیون است. این نکته را باید بدانیم که جامعه تغییرات گسترده‌ای کرده است. کنش‌گران مختلفی در جامعه حضور دارند. ساختارهای بسیار متصلب و آهنین در رفتارهای انسانی و تعاملات اجتماعی به وجود آمده است که متاسفانه تابع منافع شخصی افراد و قبیله‌گرایی سیاسی است و چندان هماهنگ با اصول اخلاق انسانی و شریعت اسلامی نیست. به راحتی و به نحو دستوری هم نمی‌توان آنها را تغییر داد. 🔶 مواجهه بااین پدیده بسیار پیچیده و متصلب درعصر انفجار اطلاعات و غلبه‌ی شبکه‌های اجتماعی بادانش‌های سنتی ما حوزویان - علیرغم اهمیت و ضرورت آنها- اصلا ممکن نیست وبه جهات مختلفی نتیجه معکوس می‌دهد. چون در متن دانش‌های سنتی مااعم از فقه واصول، فلسفه وکلام، اخلاق وعرفان، ذهنیتی میان‌فردی، کوتاه‌مدت و ناظر به صواب و عقاب صرفا اخروی حاکم است و رویکرد‌های کلان اجتماعی، سازمانی وحکومتی اصلا لحاظ نشده است. 🔶 در حالیکه، بخش زیادی از آیات قرآن کریم، سیره و روایات معصومین (علیهم‌السلام) ناظر به «شناخت اجتماعی» است وبه بیان سنت‌های تاریخ، قوانین اجتماعی، بایسته‌های تعاملات انسانی درجامعه اختصاص دارد که ازیک شبکه‌ی مفهومی و نظام معرفتی منسجمی برخوردار است که اگر به درستی شناخته وصورت‌بندی علمی شود. می‌تواند نظریه‌ای کارآمد برای ورود به جامعه و کنش‌گری سازنده‌ی اجتماعی باشد. 🔶 متفکران انقلاب اسلامی، امام خمینی، علامه طباطبایی، شهیدمطهری، آیت‌الله خامنه‌ای، شهیدبهشتی و شهیدصدر، هرکدام تلاش ارزشمندی در این زمینه انجام داده‌اند که متاسفانه در نظام آموزشی حوزه به آنها توجه نمی‌شود. 🔸 : آقای سید مهدی موسوی 🆔 @tahlil_shjr