🔺 لطفا این گزارش را به دقت بخوانید؛ سینمای ایران در سالهای اخیر چقدر در #ترویج_خشونت نقش داشته است؟
اینجا موضوع فیلمهای مطرح را مرور خواهیم کرد.
عمده سوژه ها پیرامون #خشونت ، شرارت ، #اعتیاد و تقابل با پلیس چرخیده است.
خودتان موضوعات را بخوانید:
🔸 مغزهای کوچک زنگ زده: داستان یک خانواده معتاد و قاچاقچی که ۳ پسرش قاچاقچی و معتاد و آدمکش و باند مواد مخدر دارند. در فیلم حمله مسلحانه باند شکور به پلیس، و دستگیری مظلومانه آنها! نشان داده میشود.
🔸 متری ۶ و نیم: قهرمان فیلم، قاچاقیای است (نوید محمدزاده) که با پول قاچاق، میخواهد خانواده و اقوامش را خوشبخت کند! در سرتاسر فیلم، پلیس به صورت نیرویی عصبی، فحاش، و ظالم نشان داده میشود. (تمام لوکیشن فیلم در «زندان» است)
🔸 ابد و یک روز: داستان خانواده ای که پسر معتاد آنها (نویدمحمدزاده) بخاطر خرده فروشی کل خانواده را درگیر میکند. پسر باهوش خانواده، پلیس را فریب میدهد، مادر مواد پسرش را مخفی میکند و خواهر (پریناز ایزدیار) برای پرداخت قرض برادر بزرگش، خانوادهای افغان را وعده ازدواج میدهد. دو خواهر دیگر (مطلقه و شوهرمرده). خانواده ایرانی فروپاشیده و تلخ و سیاه بخت.
🔸 فروشنده: زنی که با شوهرش خانه سابق یک فاحشه را اجاره میکنند و زن مورد تعرض یکی از مشتریان زن فاحشه قرار میگیرد!
زن و شوهر هیچکدام به دستگاه قضایی مراجعه و اعتماد نمیکنند و تلاش میکنند خودشان متجاوز را پیدا و مجازات کنند.
🔸 دارکوب: داستان زنی معتاد که بدنبال شوهر سابق و فرزندش است. دوربین در سرتاسر فیلم در خانه زنان معتاد و محل های مصرف و پخش مواد مخدر میچرخد.
سکانسهای چندش آور مصرف مواد مخدر به راحتی جلو چشم بیننده پخش میشود. حمله پلیس به لانه معتادان حمله ای ظالمانه و بی فایده تصویر میشود.
🔸 سرخپوست: پلیس به دنبال مردی بیگناه ولی فراری است. پلیس عاشق (زمان پهلوی) به خاطر عشق به دختر امدادگر زندان (که هرگز در دوره پهلوی چنین موضوعی وجود نداشته) سرانجام پس از یافتن فراری او را رها میکند. تمام فیلم در «زندان» میگذرد.
🔸 نهنگ عنبر: (کمدی مثلا) دختری عاشق آمریکا که بی هیچ دلیلی شیفته «مهاجرت» به آمریکاست تا جاییکه عشق دوران کودکیش را رها میکند و سالها به آمریکا مهاجرت میکند!
🔸 جدایی نادر از سیمین: زنی که بخاطر «مهاجرت» تصمیم به طلاق دارد.
🔸 میلیونر میامی: چهار نفر به دنبال «جسد سوخته» ای میگردند که او را بجای خود جا بزنند و از بیمه پول هنگفتی به جیب بزنند. در سکانسهای متعدد فیلم، سوخته یک انسان عادی سازی میشود و با لذت و ولع و خنده و خوشحالی از خودکشی یا انسان سوخته و جزغاله شده یاد میشود.
🔸 خوک: تم اصلی این فیلم هم «قتل» است. قاتلی در شهر کارگردان های مهم سینما را میکشد و روی پیشانی آنها مینویسد «خوک». یکی از کارگردانها منتظر قاتل نمیماند و خود او را به دام میندازد و کشتن با اسلحه نمایش داده میشود.
قهرمان فیلم هم زن دارد هم معشوقه (لیلاحاتمی). معشوقه ای که گویا معشوقه دیگر کارگردانها هم میشود. و فیلم به سادگی از این روابط نامشروع میگذرد.
🔸 ژن خوک: پسری برای رسیدن به معشوقش با همراهی زندانی دیگری از «زندان» فرار میکند. یکی از آنها به شکل مظلومانه ای! توسط پلیس ظالم و بیرحم! کشته میشود ولی نهایتا دو عاشق فراری فرار میکنند. این تم حتی در دوره پهلوی قفل بوده و فرار از دست قانون از جمله خط قرمزهای سینما بوده است.
🔺 دقت کردید: فیلم هایی با ۴ تم اصلی: اعتیاد، مهاجرت، تجاوز و قتل و مقابله حتی مسلحانه با پلیس.
آنچه خوانید بخشی از یادداشت آقای محمد عبداللهی بود....
پرچم بالاست ✌️🇮🇷
@mrtahlilgar1
ایمان از سر اعتیاد!
🔹ما این همه آهنگ که گوش میکنیم، بیاییم به این فکر کنیم که این آهنگها چه چیزی به ما یاد میدهند؟ جز اینکه شعرش را حفظ شوید، که آن هم با همان آهنگ باید بخوانید تا دقیقاً یادتان بیاید. این موجب ترشح آدرنالین در خون شما میشود. آدرنالین یک تحریکی میکند، که این خودش یک نوع اعتیاد است. شما معتاد به آن آدرنالین میشوید، و چون در هنگام شنیدن آن موسیقی بوده، لذا مدام دوست دارید آن را گوش کنید که دوباره آن آدرنالین ترشح بشود.
🔸این آدرنالین به انحای مختلف ترشح میشود؛ شما یک سری ورزشهای هیجانانگیز هم که انجام بدهید، آدرنالین ترشح میشود. یک عده، معتاد آدرنالین میشوند، مثلاً میروند از روی کوه خودشان را پرت میکنند و در آخرین لحظۀ ممکن چترشان را باز میکنند! این بندهخدا معتاد است و باید مواد به او برسد.
🔹حالا بعضیها واردکنندهاند، بعضیها بدنشان تولید میکند. مثلاً شما سرتان را که تکان میدهید، در خون شما اندورفین ترشح میشود. این درویشهایی که هِد میزنند، از این حرکت خوششان میآید، دست خودشان هم نیست. حالا در آن حالت نشئگی که به او دست میدهد، یک نفر میگوید: «یا رسولالله، یا خدا، یا الله.»
🔸مولانا نقل میکند؛ یک سری درویش داشتند هد میزدند و ذکر میگفتند و نامهای مقدس را میگفتند. یکدفعه یک نفر آمد گفت: «این خر مال کیست که طنابش باز شد و رفت؟ خر برفت.» اینها فکر کردند ذکر جدید است، گفتند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت.» اصلاً نفهمیدند، ذکرشان تبدیل شد به "خر برفت"، چون اساساً حواسشان به اینها نبود، فقط میخواستند هد را بزنند. بعد میآیند با همین دکاندستگاهها مردم را جذب میکنند، بعد دم از انسان کامل هم میزنند! خیر، تو معتادی، برو خودت را درست کن.
🔹این عادت میآورد. این عادت، عقلانی نیست. مبادا هیئت آمدن من از این جنس باشد؟ یعنی غیرعقلانی بیایم، معتاد باشم. مبادا در دل آن شور، در آن بالا و پایین پریدنها، اعتیاد به آدرنالین پیدا کنم؟ من با فکر و عقلانیت امام حسینم را انتخاب میکنم. من باید با شوق اشک بریزم. به این دقت کن که قلبت را کجا میفرستی.
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ جنود عقل و جهل - جلسه پنجم
📅 ۳ تیر ۹۶
📍تهران
#اعتیاد
#دراویش
#عقل
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
✅ https://eitaa.com/tahlilesiasy