eitaa logo
تحلیلگر ۵۷
6.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
150 فایل
اینجا داغ‌ترین تحلیل‌های سیاسی و انقلابی رو می‌بینید. ارسال سوژه و تبادل👇 @Sardar69
مشاهده در ایتا
دانلود
، همه‌جا بد است! اعتراض به سانسور اگر اعتراضی خیرخواهانه -به‌خاطر صدمات وارده به جسم و روان جامعه- باشد، حتما به‌جا و قابل تقدیر است و بر اساس این معیار، فرقی نمی‌کند که چنین سانسوری در کجای دنیا اتفاق می‌افتد. سانسور اگر سبب شود تا ماهیت واقعی افراد، جریان‌ها و مکاتب پنهان بماند و مردم را در میل یا عدم میل به آن‌ها دچار اشتباه کند قطعا پرضرر و ناپسند است و تردیدی در این مطلب نیست. اما در نقطه‌ی مقابل، برخی از طرح موضوع سانسور -مخصوصا در کشورهای مخالف با حاکمیت آمریکا و غرب- به دنبال منافع خاص -که همان تقویت جبهه‌ی استکبار جهانی است- هستند و به هیچ وجه، حسن نیت ندارند؛ که اگر داشتند حتما باید به وجود سانسورهای شدید در جوامع غربی هم اعتراض می‌کردند. به عنوان نمونه اشاره می‌کنیم به فیلم (Official Secrets) به کارگردانی «گاوین هود» اخیرا در سینماهای جهان، اکران شده است. این فیلم که بر اساس کتابی تحت عنوان «جاسوسی که سعی کرد یک جنگ را متوقف کند» ساخته شده است،  فاش می‌کند که چگونه سانسور شدید در رسانه‌های و باعث شد تا جنگ و اشغال خانمان براندازی که می‌توانست اتفاق نیفتد به وقوع پیوست. ماجرا این است که یک عضو سرویس امنیت ملی به نام «کاترین گان» (با بازی کایرا نایتلی در فیلم مذکور) به ایمیلی از طرف مدیر آژانس امنیت ملی آمریکا دست می‌یابد که در آن تصریح می‌شود که باید سرویس‌های آمریکا و انگلیس‌ از اعضای شورای امنیت سازمان ملل، جاسوسی و کسب اطلاعات خصوصی کنند تا تحت فشار این اقدام، مجبور به صدور مجوز حمله به عراق به دلیل وجود سلاح‌های کشتار جمعی گردد. سلاح‌هایی که هیچگاه اثری از آنها در عراق پیدا نشد! [1] با وجود اقدام برای افشای این موضوع، اما سیاست سانسور شدید در رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا و مثل «نیویورک تایمز»، «واشنگتن‌پست»، «لس‌آنجلس تایمز» و دیگر رسانه‌های مشابه غربی، این خبر مهم و سرنوشت‌ساز را سانسور کامل کردند تا اوضاع آنچنان که باب میل نظام حاکم  در ایالات متحده و انگلیس پیش برود و حمله به عراق در ۱۹ مارس ۲۰۰۳ آغاز و منجر به کشتار وسیع و انهدام گسترده‌ی زیرساخت‌ها شود. این‌که طرح موضوع سانسور و ابراز نگرانی درباره‌ی آن را فقط باید در شرایطی، محترم و خیرخواهانه برشمرد که نگاه گزینشی و جانبدارانه در آن وجود نداشته باشد و این معیار مهم، نقش بسیار مهمی در تشخیص ماهیت واقعی اکثر افرادی دارد که در این‌باره لب به اعتراض می‌گشایند. : [1] فیلم اسرار رسمی بر اساس کتاب جاسوسی که سعی کرد یک جنگ را متوقف کند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
گردان غواصان اخلاص و پشتکار «حجةالاسلام شهید محمد شیخ » حاصل عبادت‌ و مجاهدت فراوان ایشان در طول زندگی بود. برای ، همواره دورافتاده‌ترين، محروم‌ترين، سخت‌ترين و گرم‌ترين نقاط نظير جازموريان -منطقه‌ای محروم در مرز استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان- را انتخاب می‌كرد. پیشنهاد در شهر به او شده بود ولی ترجیحش خدمت به مردم در نقاط و دورافتاده بود. با نفوذ و تاثیری که  در میان مردم داشت، هر زمانی كه می‌خواست به برود با خودش يك گردان نيرو به منطقه می‌برد. حتی حاج قاسم به ايشان گفته بود: من بايد گردانی به اسم شما نامگذاری كنم! از سال 1360 تا عمليات كربلای چهار -سال 1365- در حضور داشت. به اقتضای روحانی بودنش در امور تبليغی جبهه، فعالیت می‌کرد اما روح بلند و احساس تکلیف او سبب شد تا علاوه بر امور تبلیغی، در امور هم وارد میدان مجاهدت شود. هم آرپی‌جی زن بود و هم خمپاره انداز! همچنین از غواصان لشكر ثارالله كرمان بود و در عمليات والفجر هشت، آزادی مهران، مقدماتی، والفجر يك، حصر آبادان، كربلای يك و كربلای چهار هم حضور داشت. در عملیات كربلای چهار به عنوان روحانیِ گردان انجام وظیفه کرد و این آخرين عملیات او بود که در منطقه‌ی ام‌الرصاص عراق انجام شد.  در نهايت همراه با هم‌رزمان دلاورش (175 غواص دست‌بسته) مدفون شد و 29 سال طول کشید تا به آغوش وطن و خانواده‌ باز گردد. نقل می‌کرد که حجةالاسلام شهید محمد شیخ شعاعی دو روز قبل از شهادتش به ما گفت خوش به حال كسي كه شهيد می‌شود و پيكر و جنازه‌اش هم مفقود می‌شود. من پرسيدم كه منظور شما از اين حرف چيست؟ گفت: شهيد به جايی كه بايد برسد می‌رسد و به مقام والايش دست پيدا می‌كند، و خانواده‌ی او هم در محضر حضرت زهرا (علیهاالسلام)‌ روسفيد هستند.[1] : [1] اطلاعات مندرج در متن از مصاحبه‌ی همسر شهید با روزنامه‌ی جوان در سال 1394 گرفته شده است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
خانواده‌ی و همه‌ی فرزندان آقای که یک معلم بازنشسته است، می باشند. در سالهای جنگ همه‌ی 4 پسر خانواده‌ی آقای هاشمیان در جنگ حضور داشتند که سید جواد متولد سال 1344 و سید حسین متولد سال 1346 است. سید حسین 18 سالش که بود به جبهه رفت و در عملیات والفجر هشت شهید شد، سید حسین که از برادرش بزرگتر بود سه سال بعد در شلمچه به شهادت رسید و پیکرش بعد از 14 سال گمنامی به خانه برگشت. علاوه بر این دو شهید، سید سجاد و سید صادق دو فرزند دیگر حاج احمد هم از بچه های جبهه و جنگ هستند که یادگاری هایی نیز از آن دوران را در بدن دارند. نگاه پدر به فرزندان و دفاع مقدس بسیار زیباست: «در آن زمان همه مردم اشتیاق حضور در جبهه را داشتند. وقتی انسان به شهادت می‌رسد وارد دنیای دیگری می‌شود، در برخی حالت اشتیاق به شهادت بروز پیدا می‌کند و برخی دیگر بر اثر عوامل مختلف دیرتر به این اشتیاق می‌رسند. در هر صورت حضور بچه ها در وظیفه بود، حس پدری من هم موافق با این قضیه بود و بنده و مادر بچه ها مخالفتی برای این کار نداشتیم.» [1] ؛ ۱_ با اینکه در میان شهدای هشت سال دفاع مقدس خانواده‌هایی با چند موجود است از افتخارات روحانیت این است که در جمع خانوادهای شهدا و طلاب چند شهید و جانیاز نیز موجود است. ۲_ طلاب و روحانیون علاوه بر دینی در خط مقدم جبهه حضور فعال داشته اند. ۳_ ایفای نقش در دادن و تکلیف الهی به دفاع و ایدئولوژیک بودن آن. ۴_تقدس و تکلیف دفاع از دین و جغرافیای کشور. ۵_ بالابردن میزان تأثیر در عوامل آمادگی و توان رزمی. ۶_ تأثیرگذاری در جنگ و انتقال معنویت از جبهه به جامعه. ۷_ ایفای نقش همچون سایر عرصه های انقلاب اسلامی. : 1). مشرق نیوز (yon.ir/GvWDy) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
خیالات خام هر از گاهی شاهد هستیم که عده‌ای با ژست دلسوزی برای ملت و مملکت، بازگشت و سلطنت به ایران را مطرح می‌کنند. صرف نظر از این‌که اغلب عاملان طرح این موضوع -مخصوصا در - از کدام قشر و باند هستند و از کجا تغذیه می‌شوند لازم است تا با استدلال، اقدام به پاسخ‌گویی شود. حاصل سلطنت پنجاه و سه ساله‌ی اول و دوم، نارضایتی عمومی در کشور و قیام عظیم مردم ایران بود که اگر به‌طور منطقی، ریشه‌یابی شود دیگر کسی حتی فکر بازگشت شاه به این مملکت برای بهبود اوضاع را نخواهد کرد. البته غیر از مزدوران و پهلوی که اساسا دنبال حرف حساب نیستند! مشارکت مردم در ، هیچ جایگاهی نداشت. «مخبرالسلطنه» که بیش از شش سال در حکومت رضا شاه نخست‌وزیر بود، می‌گوید: اسم حزب، پیش پهلوی نمی‌شود برد! روزی در هیئت [دولت] فرمودند هر مملکتی رژیمی دارد، رژیم ما یک نفره است!» [1] شاه هم در این مسیر، جا پای پدر گذاشت. هندرسن، سفیر در ایران، در گزارشی به وزارت خارجه‌ی آمریکا پیرامون انتخابات مجلس می‌نویسد: علاء -وزیر دربار- اظهار داشت که چند هفته پیش، به او گفت که به دستور شاه، اسامی عده­‌ای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده است. شاه هم لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی تطبیق داد و پس از یکدست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابه‌جا کرده است.[۲] فساد گسترده‌ی پهلوی پدر و پسر هم از عوامل بیزاری مردم به حساب می‌آمد. که –به دروغ می‌گویند با یک چکمه آمد و با یک چکمه رفت- موقع تبعید، میلیون‌ها دلار در بانک‌های ایالات‌متحده، اروپا و آمریکای جنوبی داشت![۳] محمدرضا هم آن‌چنان غرق در اموال چپاول‌شده بود که فقط به محبوبش شبی یک میلیون تومان -به صورت جواهرات یا نقدی- پرداخت می‌کرد![۴] توهم، تکبر و خودبزرگ‌بینی هم از ویژگی‌های شاهان پهلوی بود که شاید اوج آن را باید در اظهارات محمدرضا پهلوی در مصاحبه با «اوریانا فالاچی» خبرنگار معروف در سال ۱۳۵۲جستجو کرد. شاه در بخشی از این مصاحبه گفت: من به وسیله خدا انتخاب شده‌ام که ماموریتی را به پایان برسانم. رویاهای من معجزه‌هایی بوده‌اند که کشور را نجات داده‌اند. دوران سلطنت من کشور را نجات بخشیده و این به خاطر این بوده که خداوند در کنارم بوده! مخالفت با از سوی حکومت پهلوی هم که دیگر نیاز به تبیین ندارد. رضا خانی و تغییر تاریخ کشور توسط محمدرضا فقط گوشه‌ای از ضدیت پهلوی‌ها با دین مبین اسلام است. هر دو شاه پهلوی نسبت به مملکت بی‌وفا و بی‌تعهد بودند! رضا شاه با یک اشاره‌ی و بدون هیچ مقاومتی کنار رفت و ذلت تبعید را به ایستادگی مردانه ترجیح داد! محمدرضا که اصلا به «شاه چمدانی» معروف بود و چمدان‌هایش برای فرار در موقع خطر، همیشه آماده بود. قطعا در این چند سطر، نمی‌توان به همه‌ی دلایل نفرت مردم ایران از حکومت اشاره کرد ولی خوب است برخی با خود بیاندیشند که اگر -به خیال آن‌ها- مردم ایران، علاقه‌مند به نظام شاهنشاهی هستند چرا علیه آن و آن را سرنگون کردند و چرا در زمان انقلاب اسلامی، هیچ حمایت مردمیِ قابل توجهی از شاه صورت نگرفت؛ در حالی که جمهوری اسلامی در مواقع متعددی مثل روز 9 دی 88 با حضور مستقیم مردم، حمایت و از خطرات به سلامت عبور کرده است. : [1] مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص 403 [۲] غلامرضا نجاتی، شصت سال خدمت و مقاومت، ج اول، تهران، مؤسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷، صص ۳۳۷ تا ۳۴۰ [۳] تبعید رضا شاه همراه با ثروت هنگفت [۴] خاطرات ارتشبد حسین فردوست، «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، ، جلد ۱، صفحه 217-216 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
دولت روحانی دست و عملکرد بسیار دولت روحانی در اموری مثل قیمت مسکن، خودرو، گوشت و سقوط بی‌سابقه‌ی ارزش پول ملی سبب شده تا حامیانش به و فرار به جلو رو بیاورند. این ترفند با هدف فریب افکار عمومی و ممانعت از طرح پرسش‌های فراوان درباره‌ی محقق نشدن وعده‌های دولت صورت می‌گیرد. نزدیک بودنِ مجلس یازدهم هم در استفاده از این ترفند نقش دارد؛ چرا که تَکرار فریبِ مردم باوجود نمونه‌ای مثل ، امکان‌پذیر نیست. اساسا چه مبنایی برای سنجش ثروت ملی وجود دارد که حالا بعضی -برای عملکرد دولت- بگویند نباید از دولت، انتظار زیادی داشت چون ۶۰ درصد از این ثروت در اختیار چند قرار دارد؟ دایره‌ی ثروت ملی شامل معادن، ذخائر نفتی و دیگر موارد می‌شود که مدعی باید ابتدا یک محاسبه‌ی دقیق از ارزش تمام این موارد و سپس درصد تعلق‌شان به نهادها ارائه دهد تا بتوان صدق ادعای او را باور کرد. اگر هم منظور از ثروت، میزان بودجه‌ی اختصاص یافته باشد باید گفت که بودجه‌ی تمام نهادهای کشور -دولتی و غیردولتی- توسط دولت تهیه و در مجلس به تصویب نهایی می‌رسد و اتفاقا متن هم کاملا واضخ و در دسترس عموم است[1] تا معلوم شود اعداد و ارقامی مثل شصت درصد و غیره، کاملا غیرعلمی و مغرضانه است. هیچ نهادی از غیر این روش، نمی‌تواند به منابع مالی دسترسی داشته باشد و این مسأله توسط نهادهای مثل دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور، دائماً رصد می‌شود. واقعیت این است که نهادهای به ابزاری برای فریب افکار عمومی -خصوصا در مواقع خاص مثل انتخابات- تبدیل شده است است. این ترفند تکراری گاهی با یورش به سمت اجرایی می‌شد و اکنون به سمت ارگان‌های دیگری مانند آستان قدس، بنیاد مستضعفان و... رفته است. : [1] ابلاغ قانون بودجه ۹۸ از سوی لاریجانی به روحانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
از ایران از شایعه تا واقعیت موضوع از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای مترقی و توسعه یافته با رویکردهای متفاوتی از سوی و اجتماعی و اقتصادی و حتی نظامی رو به رو شده است. پدیده فرار مغزها در دهه ۱۹۶۰ در قالب مهاجرت و اقامت و متخصصان فنی از کشورهای در حال توسعه به مقصد آمریکا، کانادا و اروپای غربی آغاز شد. تشدید این روند که خود تابع ضعف روابط اجتماعی، کمبود تدارکات اقتصادی، تشکیلات سیاسی، نقصان آموزش، تعهدات فرهنگی در کشورهای جهان سوم از یک سو و قوت روابط اجتماعی و تدارکات اقتصادی، کارآمدی تشکیلات سیاسی و جلب تحول در کشورهای مهاجرپذیر از طرف دیگر محسوب می‌شود. اما آنچه این روزها در رسانه‌های علیه کشور تبلیغ می‌شود این است که ایران به عنوان یکی از پرطرفدارترین کشورها برای مهاجرت و فرار مغزها محسوب شده و ایران در راس هرم فرار مغزها به کشورهای پیشرفته قرار دارد اما آیا این سخن واقعیت دارد؟ در این راستا مطالعاتی به همت موسسه مطالعات و مدیریت جامع و جمعیت کشور، پژوهشکده سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف با همکاری مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه مانهایم آلمان و با آنلاین از ۴۲۵ ایرانی تحصیلکرده مهاجر اجرایی شد. که این روزها در حال انتشار است از این قرار است: 1ـ ایرانیان برای مهاجرت به استرالیا تعداد کل متقاضیان برای مهاجرت به استرالیا در هیچ یک از پایگاه داده‌های این کشور ثبت نمی‌شود. ثانیا تنها تعداد متقاضیان ویزای بشردوستانه به این کشور ثبت می‌شود و ایرانیان نیز در زمره سه کشور اول متقاضی این کشور محسوب نمی‌شوند. از نظر تعداد خالص مهاجران ایرانی وارده شده به استرالیا بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷، در هیچ سالی ایرانیان در بین ۱۰ کشور اول وارد شده به استرالیا قرار ندارند. که مهاجرت گاهی به وسیله سفرهای غیرقانونی و از طریق قاچاق باشد؟ ـ بر اساس آمار پایگاه داده مرزی استرالیا کشته‌شدگان مرزی ایرانی در استرالیا در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ تعداد ۳ نفر ثبت شده که به دلایلی غیر از غرق شدن در دریا بوده است. 2ـ در مطرح شده است که "طبق آمار صندوق بین‌المللی پول"، ایران از نظر مهاجرت مغزها در بین ۹۱ کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده ‌است! و طبق این آمار سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی برای از کشور اقدام می‌کنند! این درحالی است که : در گزارش سال ۱۹۹۸ صندوق بین‌المللی پول، ایران از نظر نرخ خروج تحصیلکردگان به مقصد کشورهای OECD  (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) با نرخ ۲۵.۶ درصد در جایگاه یازدهم از ۶۱ کشور مهاجر فرست به این حوزه قرار دارد. در همین گزارش نیز اشاره ‌شده است که در سال ۱۹۹۰ تعداد کل مهاجران تحصیلکرده ایرانی در آمریکا حدود ۱۰۵ هزار نفر بوده است. #ب: طبق آخرین آمار، تعداد کل مهاجران ایرانی با تحصیلات دانشگاهی در کشورهای OECD ،  تعداد ۴۷۱ هزار نفر و حداکثر تعداد دانشجویان بین‌المللی ایرانی در خارج از کشور در سال‌های اخیر ۵۲ هزار نفر بوده است. #ج: بر اساس داده‌های بانک جهانی در سال ۲۰۱۷، تعداد مهاجران ایرانی در جهان ۲۳۷ هزار و ۳۴۴ نفر بوده و رتبه ایران در بین ۲۳۲ کشور بر اساس این داده‌ها پنجاه و چهارم است که نسبت به دهه ۷۰ میلادی، ۲۲ پله افزایش‌ یافته است؛ ولی هنوز تا صدر جدول فاصله زیادی دارد. 3ـ وضعیت مهاجرت و دانشجویان به خارج در این زمینه اعلام شده است که ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش‌آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم‌اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند؛ ولی طبق بررسی‌های صورت گرفته هیچ منبع آماری و شواهدی برای ادعای مطرح شده در این زمینه نیافتیم. از طرفی صندوق بین‌المللی پول در هیچ گزارشی به این داده‌ها در خصوص اشاره نکرده است. تنها در گزارشی که در سال ۱۹۹۸ توسط این صندوق منتشر شد، تعداد ایرانیان با در آمریکا ۱۰۵ هزار نفر ذکر شده است و همچنین پژوهش‌های اخیر بنیاد ملی حاکی از آن است که به‌طور متوسط فقط ۱۵درصد از رتبه‌های برتر آزمون‌های سراسری بین سال‌های ۸۵ تا ۹۴ مهاجرت کرده‌اند. 4ـ تعداد دانشجویان بین‌المللی ایران مدیرگروه مهاجرت پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف،‌ تعداد ایرانی از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ را بین ۴۹ تا ۵۲ هزار نفر ذکر کرد و یادآور شد: ایران در هیچ یک از این سال‌ها از نظر تعداد دانشجویان بین‌المللی افزایش چشمگیری نداشته است و حتی در سال‌های اخیر روند کمی رو به کاهش را طی کرده است. : خبرگزاری فارس(yon.ir/92psB) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
و سلامت جامعه  ۲۰ درصد از جمعیت کشور را بین ۱۸ تا ۲۹ سال تشکیل می‌دهند. این آمار در کنار امیدواری به سن جوان کشور که توان و فعالیت آنها منجر به چرخش و تحرک اجتماعی در کشور می‌گردد، نکته‌ای را برای مسئولین مورد تاکید قرار می‌دهد، اینجاست که باید توجه کرد که برنامه‌ریزی برای سلامت این جوانان بیش از سایر گروه‌های سنی نیازمند همکاری همه کشور است و کشور باید برای جوانان محیط‌های ایمنی در عرصه اجتماعی ایجاد کنند. یکی از محیطها برای کاهش آسیب‌ها در کشور ایجاد شرایط مساعد برای است که با ایجاد این زمینه‌؛ سلامت و آرامش روانی جوان مهیا و مورد تاکید واقع می‌شود و ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی به شدت کاهش می‌یابند. شاید به علل و عواملی که موجب کاهش امر ازدواج در جوانان می‌گردد و کم کاری آن نیز منوط به بی توجهی مسئولان است مقالات و نوشتار بسیاری تهیه و جمع آوری شده است. ــ نبود شرایط ــ نبود شرایط مناسب ــ همچنین بالا بودن و زندگی مشترک اما ازطرفی می‌توان به عواملی غیر از کم کاری مسئولان که به نوع سبک زندگی جوانان و خانواده‌ها برمی‌گردد نیز اشاره داشت: : تاثیر فضای مجازی امروز فضای مجازی فقط به عنوان وسیله‌ی ارتباطی نبوده و خانواده‌ها و بالاخص جوانان در این فضا با یک خانوده در ارتباط هستند که گاها همین فضاها جای و دنیای بیرون را گرفته و از زندگی اصلی پررنگ‌تر شده و افراد به ارتباطهایی می‌پردازند که منجر به سردی گرایش به تشکیل خانواده و حتی گاهی منجر به جدایی میان خانواده‌ها می‌گردد. ازجمله تاثیرات فضای مجازی در قبل از ازدواج که منجر به گرایش به ازدواج و بعد از ازدواج که منجر به می‌گردد را می توان به این امور اشاره داشت: - استفاده از ، به مرور زمان منجر به تغییر در طرز فکر و روابط فرد می‌گردد. - تغییر در چهره به چهره که موجب صفا و صمیمیت می‌شود - سردی روابط زوجین با ایجاد فضای در شبکه های اجتماعی -  به روابط زوجین و حتی فرد مجرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد - حرکت خزنده و تدریجی در شبکه‌های اجتماعی - جای پای شبکه‌های اجتماعی در یک‌پنجم دادخواست‌های - در 20 تا 25 درصد پرونده‌های طلاق در دادگاه‌های خانواده کشور کلمه ذکر شده است. - 56درصد طلاق­ها مستقیم یا غیر مستقیم با شبکه­‌های اجتماعی مرتبط است. [1] #ب: تغییر درخواسته‌ها و توقعات یکی دیگر از عوامل کم رنگ شدن ازدواج‌ها و یا حتی جدایی زوجین از یکدیگر تغییر در خواسته‌ها و توقعات چه درقبل از ازدواج و چه در بعد از ازدواج است. در قبل از ازدواج مانند سنگین و داشتن کار و خانه و شغل پردرآمد منجر به سدی برای پسران و دختران در ازدواج است و تجمل گرایی چشم و هم چشمی‌ها در بعد از ازدواج منجر به عدم گرایش به ازدواج و حتی طلاق بعد از ازدواج می‌گردد. : 1). خبرگزاری صدا و سیما(yon.ir/7DI8t) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
کودکان امری مرسوم در دنیا کودکان و نوجوانان باتوجه ویژگیهای و روانی و و تعلیم پذیری و ازطرفی شرایط پیچیده اجتماعی، توانایی دفاع از حقوق خود را ندارند. از سوی دیگر همین خصوصیات در کودکان منجر به این می‌گردد که افرادی در جامعه وجود داشته باشند که‌ از‌ ناتوانی کودکان به عنوان پلی برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کنند و حتی در اثر غفلت و ناآگاهی از اصول‌ تعلیم و تربیت، آثاری تولید می‌کنند که به زیان‌ کودکان است. لذا در دنیای معاصر از ابزاری به نام ممیزی استفاده می‌کنند. و تعلیم پذیری کودکان و هرنوع خدشه به این هدف تربیتی ظلمی بزرگ برای خود کودک و آینده‌ی جامعه بحساب می‌آید لذا هدف از ممیزی کتاب کودک، حمایت از حقوق کودکان است و از جمله عوامل‌ی مانند مسائل ، اخلاقی‌ و هنری اهمیت‌ بیشتری در آن دارند. الف‌ـ چون در کودکی هنوز شاکله‌ی مسائل مذهبی شکل نگرفته و در نوجوانی نیز نوجوان همراه با شبهات و سوالات متعدد است به همین دلیل برای نویسندگان عرصه‌ی مهمی برای پردازش و نویسندگی برای کودکان است. لذا این‌ ویژگی‌ها‌ باعث‌ می‌شود که هم مبلغان دینی‌ برای این گروه سنّی حساب ویژه‌ای باز کنند و هم‌‌ راهزنان‌ ایمان، دشـمنان دین نیز نوجوانان و کودکان را مستقیما مورد هدف قرار دهند، از‌ این‌ رو‌ این نوع ممیزی ضرورت پیدا می‌کند. براین اساس است که ممیزی توجه به نکات عقیدتی درست و مبتلابه باید مورد توجه واقع شود. ب‌ـ کودکی و نوجوانی دوره‌ای است که در ان توانایی‌ موضع‌گیری کمتری احساس می شود و کودکان توان مشارکت جدّی در ارتباط را ندارند و به صورت‌ مخاطبی‌ صرفا‌ تأثیر پذیر عمل می‌کنند. لذا اگر موضوع را از ایـن زاویـه بنگریم، ضرورت‌ ممیزی اخلاق گرایانه بیشتر احساس می‌شود؛ زیرا چهارچوبها و قواعد اخلاقی است که تعالی و پیشرفت جامعه را‌ میسر‌ می‌سازد‌. ج‌ـ ممیزی هنری، درواقع به نوعی نقد هنری و ادبی شباهت دارد که بااستفاده از اهرم ها و ابزارهایی‌ که‌ در اختیار دارد، از چاپ آثار ضعیف و نازل هنر و ادبیات جلوگیری می‌کند. این نـوع ممیزی نسبت به‌ هنر و زبان حساسیت ویژه نشان می‌دهد چون گاها استفاده از الفاظ و اشکال موجب اشاعه‌ی ناهنجاری‌ها می‌گردد، لذا افرادی سودجو با‌آگاهی‌ از‌ این امر، باکاستن از هزینه‌های کتاب‌، مـثل‌‌ ویراستاری‌، تصاویر‌ خوب‌ و… سعی‌ دارنـد، سود بیشتری نصیب خود کنند. به همین دلیل ممیزی در یحث هنر و ادبیات نقش تاثیرگذاری دارد. (ره) در مورد ممیزی کتابها می فرمایند: «نوشته‌هایى که می‌خواهد طبع بشود، ‏یک چند نفرى که می‌دانید، یقین دارید که آن‌ها آدم‌هایى هستند که مستقیم هستند، و ‏در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچ‌جا ندارند، آن‌ها نوشته‌ها را ‏مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از این که دقت کردند در روزنامه یا در ‏مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند ‏که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزى است که لازم است. باید ‏کتاب‌هایى که نوشته می‌شود، و همین طور چیزهایى که منتشر می‌شود، اینها باید ‏درست توجه بشود. و افراد مطلع، مدبر و کسانى که از مکتب‌ها اطلاع دارند و مسیر ‏آن‌ها را می‌دانند، این‌ها توجه بکنند، و کتاب‌ها را مطالعه کنند قبل از انتشار. این، هم ‏صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.» [1] اما این نوع ممیزی در کتاب بالاخص در کتاب کودکان تنها در کشور ما مرسوم نبوده و در تمام کشورها مرسوم است. در بسیاری‌ از کشورهای غربی ممیزی کتاب کودک وجود دارد و قانون سخت‌گیری هایی را نسبت به کتاب‌ کودک اعمال کرده است‌. در آمریکا یکی از مهم‌ترین قوانین ممیزی به سال 1873 میلادی باز می‌گردد. در این قانون موسوم به "کامستاک" – آنتونی کامستاک از فعالان اجتماعی شهر نیویورک در تدوین این قانون نقش اساسی ایفا نموده است - در کنگره این کشور به تصویب رسید که بر اساس آن فروش کتاب با محتوای غیر اخلاقی ممنوع اعلام شد.  ممنوعیت انتشار کتاب در آمریکا را می توان به عنوان نمونه به "خوشه‌های خشم" نوشته نویسنده مشهور، جان اشتاین بک اشاره داشت که در دادگاهی در کالیفرنیا از توزیع این کتاب در کتابخانه‌ها و مدارس جلوگیری نمود. [2] قوانین موسوم به "وقاحت" (Obscenity Laws) در حوزه نشر کشور انگلیس از چاپ و انتشار کتاب‌های مرتبط با موضوعات غیراخلاقی جلوگیری می‌کنند. سال 1727 میلادی و زمانی که انتشارات "ادموند کورل" به علت انتشار کتابی غیر اخلاقی محکوم گردید را اولین نمونه در تاریخ انگلیس در این خصوص ذکر کرده‌اند. [3] : 1). صحیفه امام، ج13، ص474. 2). مشرق نیوز (yon.ir/fF4Vc) 2). همان. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
بزرگ تاریخ ایران اسفند سال 1353 دست به اقدامی عجیب زد. شاه  دستور داد «حزب رستاخیز ملت ایران» تشکیل شود و اعلام کرد: «آنها که به قانون اساسی رژیم شاهنشاهی و اصول انقلاب شاه و ملت ایران مؤمن‌اند و می‌خواهند فعالانه در زندگی سیاسی سهم بگیرند باید به حزب جدید بپیوندند. کسی حق ندارد که جدا و کنار بماند. آنها که به این اصول معتقد نیستند و بی وطن‌اند که اگر اعمالی انجام دهند جایشان در زندان است و گرنه باید از ایران بروند.»[۱] به عبارت ساده، شاه خیلی صریح و علنی اعلام کرد که مردم، چاره‌ای جز پذیرش دیدگاه و عقاید او ندارند! این حزب گرچه ظاهرا به نام ملت بود ولی «مردم در هیچ‎گونه مشارکتی نداشتند و آن دسته از مردم که اسم خود را در حزب به ثبت رسانیده بودند، فقط اسمشان عضو حزب بود، تصمیم از بالا اعمال می‎شد و آنان فقط گوش به فرمان بودند. حزب رستاخیز که فقط به گسترش و نقش بیشتر شاه در کشور کمک می‎کرد»[۲] در حقیقت، شاه با این اقدام، مردم را گرفت تا به نام آن‌ها، و تسلط بیشتری برای خود. دست و پا کند قدرت، ثروت و رسانه‌هایی که در اختیار پهلوی دوم بود این امکان را به او می‌داد که با گروگان‌گیری و استفاده‌ی ابزاری از اسم مردم، اهداف و منافع شخصی خود را تأمین و هر مخالفتی را سرکوب کند. : [۱] روزنامه کیهان، دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۵۳ [۲] از ظهور تا سقوط: مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، جلد اول، صفحه ۲۰۷ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
برنامه‌ریزی شده! از روز سه‌شنبه نهم مهر، شاهد وقوع در بودیم که موضوعش اعتراض به اوضاع و وجود در برخی دستگاه‌های حکومتی بود. اما این اعتراضات خیلی زود به مسیر دیگری هدایت و ردپای یک توطئه‌ی برنامه‌ریزی شده به وضوح، رویت شد که به اختصار به بیان آن می‌پردازیم. اخیرا ضربات سختی دریافت کرده‌اند؛ شکست مفتضحانه در برابر یک گروه به نام انصارالله -با وجود حمایت‌های مکرر نظامی و سیاسی از سوی و دیگر کشورهای غربی- توجه دنیا را به خود جلب کرده است؛ به همین خاطر، آّل‌سعود نیاز داشت تا حواس را به سمت دیگری معطوف کند. همچنین، یکی از مصادیق تقابل دائمی عربستان با ایران، حمله به متحدین جمهوری اسلامی است که عراق یکی از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. جالب است بدانید نزدیک به ۸۰ درصد از در فضای مجازی برای نا آرام کردن عراق، از خاک ارسال شده بود![1] از طرف دیگر، نخست‌وزیر عراق در مدت یک سالی که بر سر کار آمده، اقدامات زیادی برخلاف میل آمریکا انجام داده است. آمریکا خواستار مشروعیت‌بخشی به حضور 6000 نظامی این کشور در پنج پایگاه آمریکایی در عراق بود که با مخالفت «عادل عبدالمهدی» مواجه شد. برخلاف نظر آمریکا، عراق به سمت گسترش با چین اقدام کرد که در شرایط جنگ تجاری شدید واشنگتن-پکن، گناهی نابخوشدنی برای دولت عراق محسوب می‌شود. عادل عبدالمهدی فشارهای آمریکا برای انحلال را ناکام گذاشت. معرفی به عنوان عامل حملات اخیر به مواضع حشدالشعبی در عراق هم از دلایل خشم آمریکا از نخست وزیر عراق است. تلاش دولت عراق در بازگشایی گذرگاه حساس القائم-البوکمال هم یکی دیگر از دلایل عصبانیت ایالات متحده است چون محور مقاومت را از ایران تا سواحل امتداد می‌دهد.[2] افشای نقش آمریکا در کشتار مردم عراق در اخیر، نشانه‌ی آشکاری است از نقش پررنگ دولت این کشور.[3]  یک نکته‌ی مهم دیگر هم‌زمانی این اغتشاشات با راهپیمایی باشکوه است که هر سال بر عظمتش افزوده می‌شود. همه دیدند که یکی از شعارهای مطرح شده، دعوت مردم به عدم حضور در این همایش بزرگ بود که حاکی از برنامه‌ریزی قبلی برای کم‌رنگ کردن حضور میلیونی مردم است. در هم شاهد بودیم که شبکه‌های معلوم‌الحالی مثل العربیه، بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان عربی، آتش بیار معرکه بودند. رغد به همراه بقایای حزب بعث و داعش، خیلی صریح و علنی از اغتشاشات حمایت و مشغول تحریک و فتنه‌انگیزی بودند.[4] مجموعه‌ی این شواهد حکایت از یک طرح خباثت‌آلود خارجی برای برهم‌زدن آرامش عراق به بهانه‌ی مشکلات اقتصادی و فساد برخی دستگاه‌ها –که البته قابل انکار نیست- دارد که با توجه به موقعیت و ثروت عراق، اگر به نتیجه برسد قطعا به بهبود وضعیت وخیم آمریکا و متحدانش در منطقه، کمک فراوانی خواهد کرد. : [1] هشتگ سازی عربستان برای برپایی تظاهرات در عراق  [2] "نه"های عبدالمهدی به آمریکا [3] افشای نقش آمریکا در کشتار تظاهرکنندگان عراقی با هدف براندازی [4] واکاوی تحولات عراق  •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
موضعگیری و رفتار درست با مناسب در بسیاری از محافل و مجامع  گفته می شود که باید پشت سر بدون فاصله حرکت کنیم و گام در جای گام رهبری بگذاریم و همان راهی که رهبری رفته‌اند، برویم و زاویه نگیریم... با توجه به اینکه مجموعه بیانات تعیین‌کننده‌ی مسیر حرکت انقلاب اسلامی و ترسیم‌کننده‌ی جهت‌گیری مطلوب و لازم اجتماع در برهه‌های مختلف زمانی است یکی از دغدغه‌های صحیح افراد در مواجهه با بیانات رهبر معظم انقلاب و فرامین ایشان، شیوه‌ی استفاده شخصی از این بیانات و همچنین تفهیم و عملی کردن آن در راستای تعمیق گفتمان رهبری یا در سطح توده‌های مردمی است، بطوری که نه در عمل صورت گیرد و نه ، لذا در مواجهه با نظرات و بیانات ایشان معمولا زیاده‌روی ها و حتی تفسیر به رای‌ها صورت می‌پذیرد به همین دلیل، عدم مواجهه‌ی صحیح با بیانات رهبر انقلاب همواره به‌عنوان یک آسیب در میان مجموعه‌های فرهنگی انقلابی، خاصه مجامع و ، مطرح بوده است. اولین گام در جهت گیری و موضع گیری درست مطالعه‌ی اصل بیانات ایشان است و نباید تنها به نکاتی که در برشورها و گزیده‌ی اخبار بیان می شود توجه کرد.  حال‌آنکه در گزینش و رسانه‌ای پیام‌های رهبری، بسیاری از منویات راهگشا و تبیینی ایشان که نشان‌دهنده‌ی ابعاد و هندسه‌ی فکری رهبری است، پوشش داده نمی‌شود. مثلا در مورد این القاء صورت می گیرد که ایشان رضایت داشته و دارند و حتی تصویب برجام را به ایشان منتسب می کنند این درحالی است که اگر نخواهیم تمام نظرات ایشان را در مورد برجام مطالعه کنیم و به کلمات رسانه‌ای تکیه کنیم همان سوالی می شود که دانشجویی از ایشان می‌پرسد که تصویب برجام منسوب به شماست و ایشان در پاسخ می فرمایند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را می‌فهمید! آن نامه‌ای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب می‌شود. البتّه اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه‌ی رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود. [البتّه]خود این، یک مقوله‌ای است که وظیفه‌ی رهبری در این جور مواقع اجرائی چیست. عقیده‌ی ‌ما این است که در زمینه‌های اجرائی، نباید وارد میدان بشود و یک کاری را اجرا کند یا جلوی اجرای یک کاری را بگیرد، مگر آنجایی که به حرکت کلّی ارتباط پیدا می‌کند؛ آنجا چرا، وارد می‌شویم، امّا در موارد دیگر نه. بنابراین نه، برجام را به آن صورتی که عمل شد و محقّق شد، بنده خیلی اعتقادی نداشتم و بارها هم به خود مسئولینِ این کار -به آقای ، به وزیر محترم خارجه، به دیگران- همین را گفته‌ایم و موارد زیادی را به آنها تذکّر داده‌ایم.» [1] دومین گام در درک صحیح نظرات رهبری اینکه بصورت موضوعی نظرات ایشان را دنبال کنیم تا بتوانیم به هندسه‌ی فکری ایشان در مورد موضوع مورد بحث پی برده و با اتقان در مورد موضوعات مختلف بحث و تبادل نظر کرد. مثلا نظر ایشان در مورد  و با دنیا و همچنین دل نبستن به دنیا این مورد تناقض برای کسی که هندسه‌ی فکری ایشان را نداند ایجاد می کند. ایشان در دیداری که اخیرا با دانش آموزان در روز 13 آبان(98) داشته اند  درمورد همین موضوع می فرمایند: «منتظر خارجی‌ها ماندن» گفتند: یک مدت معطل برجام بودیم، یک مدت دیگر هم معطل دستور رئیس‌جمهور برای تمدید مهلتهای سه‌ماهه‌ای بودیم که متأسفانه در برجام گذاشته‌اند، و یک مدت هم معطل بمانیم برای رئیس‌جمهور فرانسه و برنامه‌های ؛ درحالی‌که این انتظارها، سرمایه‌گذار و فعال اقتصادی را دچار بلاتکلیفی می‌کند و کشور را به رکود و عقب‌ماندگی می‌کشاند. این انتظارها را رها کنید. البته نمی‌گویم رابطه‌ها را قطع کنید بلکه می‌گویم به خارجی‌ها دل نبندید و فقط به داخل دل ببندید.» یا در موضوعات دیگری مانند اقتصاد مقاومتی یا رونق تولید که نیاز به سیر نظرات ایشان و پی بردن به منظومه فکری ایشان در این موضوعات است. سومین گام برای درک صحیح نظرات ایشان این است که ایشان این سخنان را در چه زمان و مکانی ایراد نموده اند. لذا باید متن سخنان ایشان را در زمان و مکانی تحلیل و بررسی کرد که این در آن ظرف زمانی و مکانی ایراد شده‌اند. : 1). بیانات در جمع دانشجویان(1398/3/1) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
از نشانه‌های ! سرویس جهانی بی‌بی‌سی –از جمله بی‌بی‌سی فارسی- با پول مستقیم وزارت خارجه‌ی اداره می‌شود و مدیر کل آن، از اعضای اصلی کمیسیون دیپلماسی عمومی در وزارت خارجه این کشور است. با این توصیف، چگونه قابل پذیرش است که این رسانه‌ی وابسته و بدسابقه را بتوان مستقل و یا –به نظر مضحک برخی- طرفدار جمهوری اسلامی دانست؟! ضدانقلابِ درمانده و مستأصل، به جای تلاش برای درک درست از قدرت و ملت و نظام ایران، فورا به این تحلیل رو می‌آورد که شبکه‌هایی مثل بی‌بی‌سی فارسی، حامی و تحت حکومت ایران هستند، وگرنه به چه دلیل، این نظام توانسته خود را تا به‌حال، حفظ کند و بر توطئه‌ها تفوق یابد! البته این جماعت ورشکسته حتی شواهدی هم برای ادعای خود دارند که عبارت است از برخی خبرها و گزارش‌های پخش‌شده در بی‌بی‌سی! اما واقعیت این است که چنین رویکردی، نه به‌خاطر مستقل‌بودن و یا حمایت از جمهوری اسلامی بلکه به‌عنوان شگردی برای مخاطب به کار می‌رود. به قول دکتر (کارشناس اسناد بین‌المللی و آرشیو اسناد بریتانیا) «یک شعار همیشه میان کارمندان بی بی سی بوده که بی‌بی‌سی 99 مورد راست می‏گوید برای این که صدمین مورد را که دروغ می‏گوید هیچ کس در درستی آن ، تردید نکند.»[1] دلیل چنین رویه‌ای هم کاملا روشن است چون رسانه‏ای که دائما و هر روز، دروغ بگوید، حرف راستش را هم کسی باور نخواهد کرد پس لازم است تا خبر دروغ خود را در انبوهی از خبرهای راست، پنهان کند تا کذب‌بودنِ آن مخفی بماند. از این حرف‌ها که بگذریم، یک حقیقت محض در برابر ما می‌کند که عبارت است از قدرت فوق‌العاده‌ی جمهوری اسلامی ایران که موجب درماندگی، سرگیجه و حیرت دشمنان خود شده و آن‌ها را به ورطه‌ی شکاف و اختلاف کشانده است. : [1] بخشی از مصاحبه با هفته نامه پایگاه تاریخ شفاهی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
تلاش برای تطهیر مردم رشید و شریف در سال 1357 بساط شاه و حکومت شاهنشاهی را از ایران عزیز برچیدند و به آن دوران پر از نکبت خاتمه دادند و سپس با برپایی یک همه‌پرسی سراسری و باشکوه، نوع حکومت دلخواه خود را انتخاب کردند. از آن روز تا کنون، مردم ایران مکرر به پای صندوق رأی رفتند تا نظر و اراده‌ی خود را در موضوعات مختلفی مثل ، انتخاب رئیس‌جمهور، انتخاب نماینده مجلس و ... اعلام کنند. اما یک عده افراد معلوم‌الحال، هیچ‌گاه نخواستند به این اراده‌ی مردم، احترام بگذارند و دائماً سنگ حمایت از پهلوی را به سینه زدند! این در حالی است که هم پهلوی پدر و هم پسر، با زور و کودتا زمام حکومت را به دست گرفته بودند و مردم هیچ نقشی در انتخاب آنها نداشتند. اینکه عده‌ای مستقر در انگلیس، هر از گاهی به تلاش برای تطهیر حکومت ننگین پهلوی، مبادرت می‌ورزند، قطعا نمی‌تواند حقایق قطعی تاریخ را تغییر دهد. شاه فقط مجری سیاست‌های بود و از خود اختیاری نداشت. شاه حتی در واپسین روزهای حضور در کشور هم  ملتمسانه از سفیر امریکا کسب تکلیف می‌کرد که کجا باید بروم؟[1] کسی بود که مردم کشورش در فقر و فلاکت به سر می‌بردند ولی او ویلایی در «سنت موریتس» سوئیس، یکی ازگران‌ترین موجود در سوئیس و بلکه دنیا را تهیه کرده بود تا بخشی از تعطیلات سالانه را در آنجا سپری کند.[2] می‌گفت دکوراسیون داخلی ویلا با کمک طراحان فرانسوی و دانمارکی، هر سال  تغییر می‌کند تا از یکنواختی بیرون بیاید![3] شاه خود و اطرافیانش را صاحب می‌دانست؛ به طوری که طبق اسناد موجود، خواهر معلوم‌الحالش -اشرف- را بالاتر از مملکت معرفی کرده بود![4] شاه برای ارضای تمایلات خود با مؤسسات فساد جنسی اروپایی ارتباط داشت و از آنان طلب دختر می‌کرد که «مؤسسه مادام کلود» یکی از آنها بود.[5] همچنین برای خوشایند برخی مهمانان خارجی، دختران ایرانی را در اختیار آنها قرار می‌داد.[6] شاه کسی بود که جدایی استان چهاردهم ایران در سال 1350 یعنی را به رسمیت شناخت تا این بخش که در طول تاریخ، متعلق به ایران بود برای همیشه از کشورمان جدا شود. اوصاف شاه معدوم، بسیار فراتر از این نوشتار کوتاه است، اما همین مقدار هم به آشنایی بیشتر با جناب آریامهر کمک خواهد کرد تا خدای ناکرده، نسل جوان ما در دام دروغ‌های شبکه‌های مزدور و دروغ‌گوی ماهواره‌ای گرفتار نشوند. : [1] مأموریت در ایران، خاطرات ویلیام سولیوان، ص ۲۴۴ [2] حسین میرحیدر و اسماعیل شهبازی، از تیول تا انقلاب ارضی، ص 29 [3] مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، ص 100 [4] زنان دربار به روایت اسناد ساواك، ج1، اشرف پهلوی، ص230 [5] «آخرین سفر شاه» (سرنوشت یک متحد آمریکا)، ترجمه عبدالرضا هوشـنگ مهدوی، ص 444 [6] خاطرات اسدالله علم، ج2، ص 791 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
از آشوبگران روش نادرستی که برای افزایش قیمت و سهمیه‌بندی بنزین به کار برد -که عدم اطلاع‌رسانی به مردم یکی از معایب اساسی آن بود- موجب ایجاد نگرانی‌ها و کاملا به‌حق و درستی شد چون به تعبیر رهبر انقلاب، یقینا این اقدام، سبب نگرانی، ناراحتی و ضرر برای عده‌ای از مردم می‌شود. اما اینکه عده‌ای به این بهانه، تخریب و آتش‌زدن بانک، اتوبوس، پمپ‌بنزین، کارگاه، فروشگاه و ... را در پیش گرفتند و به ایجاد وحشت و سلب آرامش در جامعه پرداختند، قطعا در چارچوب خیرخواهانه نمی‌گنجد؛ چون چنین اقداماتی نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه آن را افزایش هم می‌دهد. چگونه می‌توان باور کرد افراد که در اندیمشک با به سمت جمعیت، تیراندازی می‌کردند هدفشان اعتراض به قیمت بنزین باشد؟[1] آیا منهدم کردن آزمایشگاه در تهران با تمام تجهیزات، نمونه‌ها و اسناد مربوط به بیماران می‌تواند مصداقی از اعتراض باشد؟[2] حمله‌ی همه جانبه با سلاح گرم و کوکتل‌ مولوتوف به حوزه‌ی علمیه در کازرون و آتش‌زدن قرآن و کتاب‌های دیگر چه ارتباطی با اعتراض به قیمت بنزین دارد[3] و یا با انهدام یک کتاب‌خانه‌ی عمومی در شهریار و سیزده هزار جلد کتاب، قرار بود به چه چیز اعتراض کنند؟![4] تمامی این مسائل نشان می‌دهد که لفظ اعتراض، فقط و فقط یک بهانه بود برای ایجاد و آشوب در سراسر کشور تا بتوانند در گام‌های بعدی، اهداف دیگر خود را محقق کنند. در این میان، عوامل کشور هم آسیب فراوانی دیدند. از سرگرد شهید ایرج جواهری در کرمانشاه[5] تا پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی در شهریار[6] تا پای جان برای حفظ آرامش و امنیت جامعه ایستادگی کردند تا ملت و مملکت از شرّ اغتشاش‌گران محفوظ بماند. این در حالی است که در برخی کشورهای غربی، کوچک‌ترین حرکت با شدیدترین برخورد پلیس مواجه می‌شود که برخورد خشن با دانش‌آموزان یک مدرسه، فقط یکی از هزاران نمونه است.[7] به هر حال، این اتفاقات تلخ که منجر به خسارت‌های جانی و مالی زیاد شد، حاصل اغتشاش و آشوب عده‌ای از بود که اهداف شوم دیگری را دنبال می‌کردند و یقینا صف این‌ها از صف مردم رشید و فهمیده‌ی ایران که -با وجود گلایه از اوضاع معیشتی- این روزها در راهپیمایی‌های باشکوه دفاع از نظام و انقلاب شرکت می‌کنند، جدا و متمایز است. : [1] تیرانداری اغتشاشگران به سمت مردم در اندیمشک [2] حال و روز اهالی ساختمان سوخته [3] شبی که حوزه توسط آشوبگران به آتش کشیده‌شد [4]  سیزده هزار جلد کتاب را آتش زدند [5] اظهارات تکان‌دهنده همسر شهید امنیت ایرج جواهری [6] «مرتضی» در سالگرد ازدواجش شهید شد [7] برخورد عجیب پلیس فرانسه با دانش‌آموزان معترض. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
طلبکاری وقیحانه‌ی پرادعا بعید است یادش رفته باشد که به همراه دیگر 88 در نقش رؤسای ستاد انتخاباتی حسن روحانی، ظاهر شدند و تا می‌توانستند در سال 92 و 96 مردم را تشویق کردند به رأی دهند؛ پس چه چیزی سبب لجن‌پراکنی اخیر او شده است؟ مهم‌ترین دلیل، به اوج رسیدن فضاحت عملکرد دولت روحانی است و موسوی برای فرار از پاسخ‌گویی، چاره‌ای جز این فرافکنی بچه‌گانه ندارد. افکار عمومی از خاطر نبرده است که دولت فعلی را دقیقا همان کسانی تشکیل داده‌اند که سال 88 از اطرافیان و حامیان بودند و قرار بود در دولت او نقش‌آفرینی کنند -مخصوصا ، وزیر نفت که از عوامل اصلی مشکل بنزین است- پس موسوی با این ترفندها نخواهد توانست، خود را تبرئه کند و در نقش یک قهرمان جا بزند. جالب این‌جا است که این وطن‌فروش در زمان نخست‌وزیری خود، به صراحت از کوبیدن و سرکوب شدید هر نوع حرکت سخن می‌گفت؛[1] ولی امروز -در پوشش دروغین دفاع از مردم- سنگ مشتی را به سینه می‌زند. موسوی نشان داده که برای رسیدن به اهدافش، باکی از موج‌سواری خائنانه ندارد و همان‌طور که در سال هشتاد و هشت از حمایت کرده بود، اکنون هم -بدون اشاره به جنایت‌های فراوان عوامل اغتشاش- به حمایت از آنان و تخطئه‌ی عوامل امنیت کشور پرداخته است که نشان از ماهیت برانداز و کاسبکارانه‌ی او دارد. البته ما معتقدیم که این بیانیه، مطالبه‌ی عمومی برای محاکمه‌ی این فتنه‌گر را بیش از پیش داغ خواهد کرد و فرصتی برای دستگاه کشور فراهم می‌شود تا با رسیدگی دقیق به جرم‌های او، خواست عمومی مردم انقلابی ایران را محقق کند. : [1] روزنامه کیهان، شش اردیبهشت 1361 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
تفکر اسلام ناب را اگر بخواهیم در روزگار کنونی، مورد شناسایی قرار دهیم، بدون شک باید به سراغ صاحبان برویم. همان گروهی که آمیزه‌ای از تعهد و تخصص را وارد روح و جان خود کردند و باعث خلق نتایج درخشان و حماسه‌های جاودان شدند. دانشمند هسته‌ای بسیجی، شهید مصطفی ، از جمله افرادی است که در جوانی به چنان مهارت و تخصصی رسید که دشمن ناجوانمرد، چاره‌ای جز ترور او پیدا نکرد. او که در سال 1377 در رشته‌ی مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف، تحصیلات خود را آغاز کرد، از بسیجیان فعال و مسئول فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود. احمدی‌روشن، مقطع کارشناسی ارشد را در همان رشته به پایان رساند و هم‌زمان در سازمان انرژی اتمی مشغول فعالیت شد. پس از آن بود که او در مقطع دکترای رشته‌ی نانو بیوتکنولوژی به تحصیلات خود ادامه داد. این جوان خوش‌فکر، هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در پروژه‌ی «ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها» که برای اولین بار در کشور انجام شد، همکاری داشت و چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی در مجلات معتبر علمی جهان به چاپ رساند.[1] از جمله نقاط عطف زندگی علمی این دانشمند بسیجی را باید یک بدافزار بسیار قدرتمند به نام استاکس‌نت (Stuxnet) دانست،  او به سراغ تیمی از دانشمندان کامپیوتر می‌رود و خودش هم به‌عنوان سرتیم، روی سانتریفیوژ‌هایی که در حال منهدم شدن بود، کار می‌کند. استاکس‌نت به گفته‌ی «دیوید کندی» -مؤسس و رئیس شرکت امنیت سایبری تراستدسک (TrustedSec) جهان را شوکه کرد چون آثار مخربش به اندازه‌ی یک حمله‌ی نظامی بود.[2] روزنامه‌ی «نیویورک‌تایمز» هم در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی نوشت: اسرائیل، استاکس‌نت را در مرکز اتمی دیمونا و روی سانتریفیوژهای مشابه‌ای که ایران از آنها در تاسیسات اورانیوم نطنز استفاده می‌کند، با موفقیت آزمایش کرده ‌بود.[3] علاوه بر این، دولت‌های و آمریکا به‌طور رسمی، نقش خود در انتشار استاکس‌نت را تایید کرده بودند.[4] اما تمام این توطئه‌های پیچیده در برابر علم و اراده‌ی بسیجیانی چون مصطفی ، سرِ تسلیم فرود آورد تا ثابت شود، تفکر ناب بسیجی، لیاقت درخشیدن بر بالاترین قله‌های پیشرفت دنیا را دارد. دشمن زبون ما اگر چه از سرِ درماندگی، مصطفی احمدی‌روشن را به شهادت رساند ولی نکته‌ی مهم، رویش جوانانی با تفکر بسیجی است که توانستند دست برتر را در حوزه‌ی علم و فناوری داشته باشند و دشمن پرادعا را به شکستی فضاحت‌بار بکشانند. : [1] شهید مصطفی احمدی‌روشن [2] استاکس‌نت [3] شهید مصطفی احمدی‌روشن [4] Stuxnet was work of U.S. and Israeli experts •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
داخلی یا حامی ملت؟ چهل و یک سال از گذشته و دشمن با انواع و اقسام و نیرنگها هدفش ازبین بردن انقلاب و جدایی صف مردم از انقلاب است. ازجنگ هشت ساله تا و بمب گذاری و ظالمانه علیه ملت و کشور ایران، ثمره‌ی این دشمنی دشمن است. از طرفی دشمنان انقلاب با هزینه‌های هنگفتی که برای خارجی از طلبها و و همچنین برای تسری در تهی کردن انقلاب انجام می‌دهد در این چهل سال گذشته ناکام مانده‌اند تا جایی که حتی کارشناسان خودشان اظهار به ناامیدی نسبت به اپوزسیون خارج نشین کرده‌اند و در شبکه های معاندی مانند بی بی سی واکنش نشان داده و می‌گویند که اپوزسیون تنها به فحاشی به یکدیگر تا انجام کار در مقابل ایران روی آورده‌اند. در پاسخ به این سؤال که عملکرد اپوزیسیون خارج از کشور را چگونه ارزیابى مى کند گفت: من به ایرانى هاى اپوزیسیون خارج نشین به خاطر کمکى که به داخلى ها نکرده‌اند، نمره 2 از 100 را مى دهم، چون معتقدم متاسفانه بسیارى ازشما اصلااینکاره نیستید و بیشتر به دنبال وضعیت خودتانید تا کشورتان. [درهمین حین یکى از حضار گفت: البته این را تو نبایـد به ما بگویى که ماههاست با پول ایالات متحده مشغول گشت و گذار در دنیا هستى. [1] اما این تمام ماجرا نبوده و دشمن سکوت نمی‌کند و از هر برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند یکی از ابزارها استفاده‌ی ابزاری از افرادی است که مشهور (سلبریتی) بوده و دارای طرفدارانی در کشور هستند. مهمنش از سران ، مراحل مبارزه با نظام اسلامى را به این صورت بیان مى‌کند که ابتدا باید تشکل هاى خواهان دمکراسى را متحد ساخت، سپس بر سر یک برنامه عمل مـشترک به توافق رسـید. آنگاه و بخشى از مردم را که براى مبارزه آمادگى بیشترى دارند جذب کرد. پس از آن باید براى افزایش ‍ پشتیبانى مردمى چاره‌اى اندیشید. سپس حکومت جایگزین را معرفى کرد، آنگاه مقاومت را اوج بخشیده، حکومت فعلى را سرنگون ساخت. [2] امروز دشمن به دنبال بهره برداری از ابزارهای داخلی برای خود از داخل کشور به عنوان اپوزسیون است و ازقشری استفاده می‌کند که معمولا فاصله‌ی زیادی با مردم داشته اما جایگاه خوبی بین مردم در چند سال گذشته یافته است. درتازه ترین اقدام، به پیگیری طرح «اپوزیسیون سازی» و تحریک و تشویق برخی از و و  در داخل کشور نسبت به انتقاد از عملکرد بعضی از ارگانها از زبان آنها می‌پردازندو در این بین و هنرمندان به عنوان عوامل پیاده نظلم برای اجرای این پروژه انتخاب شده‌اند. البته این نوع نگاه از دهان بعضی از جبهه‌ی اصلاحات نیز بیان شده است. سعید حجاریان اصلاحات در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد: «اصلاح‌طلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاست‌های خود را به‌تعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاست‌های‌شان را نخست با گروه‌های مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاست‌ها توسط همان گروه‌های مرجع جدید در جامعه منعکس شود. یعنی عملا در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.» [3] البته مردم ایران 40 سال است که به شکل مداوم تمرین می‌کنند و در مباحثی که دشمن مطرح می‌کند حرفه‌ای شده‌اند ولی این پدیده نباید ما را از شگردهای فرهنگی و سیاسی آنها غافل کند. و باید خاطرنشان کرد که همین معلوم الحال با ایجاد سیاه لشگر درسال 96 با القاء و دیکته کردن مسیرهای انحرافی از مسببین بی‌تدبیرهای امروز جامعه بوده و باید پاسخگوی این نوع نگاه خود باشند. براین اساس آنچه باید برای ما درس آموز باشد اینکه بدانیم برای گرفتن تصمیمات بزرگ به چه کسانی و چه افرادی اعتماد کنیم. چه کسانی حاضرند منافع خود را برای ملت فدا کرده و خود را فدای کشور و ملت عزیز ایران کنند. چه کسانی به فکر منافع خودشان هستند تا منافع ملت... : 1). لطیفی پاکده، ضد انقلاب خارج از کشور، حصون، 1386، شماره14. 2). تدارک دموکراسى پایدار، سخنرانى همایون مهمنش در کانون سخن لوس آنجلس ، سیزدهم آذر1385، سایت جبهه ملى ایران. 3). خبرگزاری فارس( http://fna.ir/bn7ye0 ) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
🔴 از حمله رسانه‌ی معلوم الحال به متأسفانه در سالهای اخیر شاهد شکل گیری جریانی هستیم که « سیاسی از نهادهای دینی و فرهنگی» را در دستور کار خود قرار داده‌اند و نهاد« و » به عنوان پشتوانه فکری و فرهنگی انقلاب در نوک پیکان این تهاجمات و عقده گشایی ها قرار دارد. به همین منظور یکی از این نهادها مورد هجمه هرساله و نهادها و موسسات حوزوی و مشغول به تحصیل در حوزه‌ی علمیه می‌باشند. کلید خوردن جریان رسانه‌ای به نهادهای دینی و حوزوی و فرهنگی انقلابی معمولا در سالهای گذشته با همراه بوده است مانند: ـ نظارت بر بودجه‌بگیرهای ویژه ـ حذف ردیف‌های بودجه‌ای غیرشفاف ـ حذف جدول شماره 17 اینگونه مجال را برای رسانه‌های معاند فراهم کرده است تا آنها نیز به تهیه گزارش هایی پیرامون وضعیت در جمهوری اسلامی بپردازند و نگرانی خود را پیرامون بودجه های گزاف فرهنگی!!!؟؟؟ ابراز کنند!! اما امسال هم شاهدیم که بعضی تیتر زده اند « !» در سالهای گذشته پاسخهای درخور توجه‌ای به این شبهات داده شده است که به تعدادی از آنها اشاره می شود: 1ـ سخنگوی های علمیه نیز در پاسخ به شبهاتی پیرامون بودجه نهادهای حوزوی بر استقلال حوزه های علمیه تأکید کرد و گفت: «بودجه حوزه از طریق باور مردم و اعتماد مردم شکل گرفته، ولی اینگونه نیست که نهاد حکومت دینی نباید از کمکی دریافت کند؛ در ردیف بودجه دولت، کمک به حوزه انجام می‌شود، نه اینکه دولت برای حوزه ردیف بودجه خاص تعریف کرده باشد چون حوزه علمیه ما با بودجه‌های مردمی و وقف اداره می‌شود.» [1] 2ـ مقایسه‌ی بودجه پیشنهادی دولت به حوزه های علمیه و دانشگاههای کشور بودجه های پیشنهادی سال 97 برای دانشگاه هایی که در بالا به آنها اشاره شد را از نظر می گذرانیم: 884 میلیارد تومان، مشهد نزدیک به 350 میلیارد، نزدیک به 230 میلیارد و دانشگاه پیام نور نیز 1044 میلیارد تومان از بودجه را به خود اختصاص داده اند. این درحالی است که مرکز شورای عالی حوزه حدود 450 میلیارد تومان بودجه را به خود اختصاص داده است و یا مرکز مدیریت حوزه های علمیه خراسان با بیش از 25 هزار طلبه، 120 میلیارد بودجه دریافت می کند در حالی که با حدود 15 هزار دانشجو نزدیک به سه برابر آن بودجه دریافت می کند و یا حوزه علمیه اصفهان با 6 هزار طلبه هیچ بودجه مجزایی ندارد در حالی که دانشگاه اصفهان حدود 230 میلیارد بودجه دارد. این درحالی است که وقتی مشکلی برای دولت یا قوه‌ی اتفاق می‌افتد این حوزههای علمیه هستند که باید پاسخگو باشند و انگار دانشگاهها هیچ سهمی در کشور و مدیران آن ندارند.... 3ـ هزینه‌ی بیمه اما که در مورد بیمه بیان می‌شود اینکه دولت از زمان دولت نهم و دهم مصوب برای بیمه‌ی کشاورزی و در کشور قرار داده که در این طرح کشاورزان با پرداخت ماهیانه از مزایای با کف حقوق وزارت کار و رفاه اجتماعی بوده است. [2] در این طرح بیمه ای برای هم در نظر گرفته شده است که هر ماهه از همان که طلاب از طرف مراجع عظام تقلید به واسطه‌ی وجوهات شرعیه‌ی مردم دریافت می کنند حق بیمه‌ای 7 درصدی خود را پرداخت می‌کنند. از طرفی بودجه‌های جاری دولت به هیچ وجه به عنوان حقوق و مزایا برای طلاب نبوده و معمولا در هزینه های جاری حوزه و کارهای عمرانی آن مصرف می‌گردد. در به این نکته باید اشاره کرد که سخنگوی حوزه علمیه در سال گذشته اظهار کرد: ذکر این نکته لازم است که بودجه با تقدیمی تفاوت دارد. ضمن اینکه عنوان بودجه حوزه هم کمک است نه مصوب؛ برای مثال در سال ۹۵ تنها ۵۳ درصد، در سال ۹۶، ۶۰ درصد و در سال ۹۷ هم تاکنون تنها ۴۱ درصد بودجه حوزه محقق و دریافت شده است، ولی مغرضان برای بودجه مصوب را منتشر می‌کنند. (ره) در ترسیم بودجه حوزه های علمیه شیعه و مقایسه آن با مراکز دینی مسیحی می فرماید: «... درآمد ماهیانه شما که آقایان به اسم «شهریه » به شما می دهند از پول سیگار دیگران در هر ماه کمتر می باشد. من در روزنامه یا مجله ای دیدم که بودجه ای که واتیکان برای یک کشیش در واشنگتن می فرستد یک قلم بسیار درشتی است. حساب کردم دیدم از تمام بودجه هایی که حوزه های شیعه دارند بیشتر است.» [3] : 1). ایکنا(https://w57.ir/ZTz) 2). وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی(https://w57.ir/ZTK) 3). جهاد اکبر، مجموعه درسهای اخلاق حضرت امام خمینی (ره)، صفحه 48 - 49. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
🔴 با طعم بودجه‌ی عادت کرده‌ایم، وقتی مشکلی از یک مدیر ایجاد می‌شود، بجای زیر سوال بردن او، کل را زیر سوال می‌بریم. عادت کرده‌ایم، اگر در یک حوزه یا مدیریتی اتفاق می‌افتد، بجای حل مساله، کل نظام را زیر سوال می‌بریم. عادت کرده‌ایم، با ایجاد یک مشکل و در کشور، آن را منتسب به کم کاری نهادهای فرهنگی و مذهبی می‌کنیم اما هرساله بودجه‌ی را کاهش یا با اعلام بودجه‌ی نهادهای فرهنگی هجمه علیه این نهادها بسیار زیاد می‌گردد. این روزها با تقدیم بودجه 98 به مجلس دوباره بحثهای بودجه‌ای و متهم کردن نهادهای و بالاخص در صدر بعضی از خبرگزاریها قرار گرفته است. اما در مورد بودجه‌‌ی نهادها در سازمان برنامه و بودجه: 1ـ با بررسی بودجه های سنواتی سال های 93 تا 97 می‌توان به نکات جالب توجهی دست یافت که متأسفانه هیچ گاه به آنها پرداخته نشده است. افزایش دو برابری نهاد ، افزایش 140 درصدی بودجه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، افزایش دو برابری بودجه برخی وزارتخانه‌ها را می‌توان مشاهده کرد. فقط در یک نمونه در آخرین سال دولت دهم یعنی سال ۱۳۹۱ بودجه مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی ۱۷/۹ میلیارد تومان بود اما در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با مدیریت که از مهرماه سال ۱۳۹۲ با حکم محمد نهاوندیان رئیس‌دفتر روحانی، ریاست این نهاد را بر عهده گرفت. بودجه آن افزایش قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد به طوری که برای سال ۱۳۹۷ مبلغ ۳۳/۸ میلیارد تومان بودجه برای این مؤسسه لحاظ شده بود که رشد حدود ۸۹ درصدی نسبت به سال آخر دولت دهم نشان می‌داد. [1] در سال ۱۳۹۸ بر اساس دو ردیف اختصاص یافته از ۱۲۴ میلیارد تومان به ۳۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته است. از سویی دیگر هزینه‌های از ۷۰ میلیارد تومان به ۶۸ میلیارد تومان کاهش یافت که در مجموع مجموع نهاد ریاست‌جمهوری ۱۴۲ درصد افزایش بودجه داشته است. [2] این درحالی است که بودجه حوزه های علمیه با رشد 80 درصدی در طول پنج سال(93ـ97) مواجه شده است و جالب تر اینکه بیش از 40 درصد این بودجه صرف پرداخت بیمه طلاب شده و دوباره به صندوق دولت باز می گردد. 2ـ مسئولان اجرایی کشور به این نکته توجه داشته باشند اگر قائل به دینی در جامعه هستیم باید به تناسب آن نهادهای متولی این امر را تقویت کنیم نه اینکه هرساله بودجه‌ی این نهادها را کاهش یا همانی که مصوب کرده‌ایم را به آنها پرداخت نکنیم. حجت‌الاسلام احمد نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: کل بودجه فرهنگی کشور در سال ۱۳۹۷ تنها شش دهم درصد کل بودجه کشور بوده است و این بودجه در سال ۱۳۹۸ درصد کم شده است اما باز هم عده‌ای شیاد به این بودجه حمله می‌کنند! [3] : 1). مشرق نیوز(https://w57.ir/Zq8) 2). خبرگزاری آنا(https://w57.ir/ZqB) 3). روزنامه کیهان(https://w57.ir/ZqX) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
فرهنگ است که را می‌سازد که به واسطه‌ی آن مردم اسراف کنند یا قناعت، جنس ایرانی استفاده کنند یا مارکهای خارجی، چشم به تولید کننده داخلی داشته باشند یا هرچه خارجی بهتر و... است که سیاست مبتنی بر عزت و و پایداری را معنا می‌کند که با از بین رفتن یا تهی شدن آن چیزی جز استعمارخارجی یا غرب زدگی در پی نخواهد داشت... «عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس می‌کنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس می‌کنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان درباره‌ی حرف می‌زدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد.» [1] اینجاست که مقوله‌ی فرهنگ مهم جلوه می‌کند اما هرساله و در عین حال پرسرصداترین ردیف بودجه برای فرهنگ و متولیان فرهنگی است... آنجا که می‌دهند، نیم درصد کل بودجه کشور است که همان هم تامین نمی‌شود. جالب است اگر بدانیم سرویس فارسی شبکه صدای آمریکا با بودجه‌ای بیش از 19.1 میلیون دلار و «رادیو فردا» با 11.1 میلیون دلار بیش از 10.8 درصد از بودجه277.680میلیون دلاری سال 2015 شبکه‌های ماهواره‌ای و رادیویی «هیأت رییسه پخش برنامه» برای در جامعه ایران را به خود اختصاص داده اند. از طرفی استاد تاریخ و دانشمند فرانسوی در کتاب خود به نام "دکتر سعودی و آقای جهاد" چنین می کند که "عربستان سالانه بیش از هشت میلیارد یورو برای گسترش تفکر وهابیت در داخل و خارج مصرف می کند که این رقم برابر است با ۳۲برابر هزینه ای که سالانه برای تقویت و گسترش دین دارد." در بخشی از این کتاب آمده است: «دولت سعودی ۴/۴میلیون دلار برای آموزش زبان عربی در افغانستان هزینه نموده تا ترویج اندیشه راحت ترشود. از همین جهت، امروز تعداد زیادی از مدارس دینی ولایات افغانستان مخصوصا ولایت بلخ، مرکز تبلیغ وهابیت شده است.» جالب‌تر اینکه عربستان سعودی قصد دارد با هزینه کردن نزدیک به یک میلیارد دلار، حدود ۶۰۰ مسجد در بنگلادش بسازد و جریان وهابیت با ساخت ١١ هزار مدرسه در سال ١٣٨٣ در نيز به آموزش ٧٠ هزار عالم وهابی پرداخت تا پهنه فعاليت خود را در مناطق مختلف گسترش دهد.» [2] اینها کوچکترین هزینه هایی است که دولتها برای انجام می دهند، این درحالی است که سبقه و آرمان انقلاب اسلامی فرهنگی و تمدن سازی است در کشور ما چه مقدار باید بر این مقوله تاکید کند... البته با این نوشتار قصد نگارنده نفی و عملکرد خواهی نیست بلکه تمامی نهادها و ارگانهایی که کار فرهنگی انجام داده و ردیف بودجه در بودجه سالیانه کشور دارند باید هم شفاف سازی کنند و هم گزارشی از عملکرد خود بیان دارند و از طرفی کسانی که امروز دغدغه‌ی هزینه و بودجه‌ی کشور را دارند اگر هدف و نیت آنها خیر و از سر است، چقدر خوب است که همین مقدار که بر بودجه‌ی فرهنگی کشور تمرکز کرده و قصد شفاف سازی دارند در دیگر ارگانها نیز این نیت خیر خود را عملی کنند. ـ بودجه نهاد ریاست جمهوری ـ  بودجه مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی ـ مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری و... : 1). بیانات در حرم مطهر رضوی(1393/1/1) 2). رسانیوز(https://w57.ir/ZpY) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
دین اسلام در کنار ابعاد فردی به ابعاد اجتماعی بسیار توجه و عنایت دارد و احکامی مانند حدود اسلامی، حج، زکات و.... نشان از ابعاد اجتماعی است. حتی بعضی از اعمالی که به عنوان فردی شناخته می‌شود را توصیه به اجتماعی عمل کردن می‌نماید مثلا در سفارشات و روایات به خواندن نماز آنهم در بسیار تاکید شده است. یکی از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام است. نمازجمعه یکی از فریضه های مهم عبادی – سیاسی است و اگر بعد سیاسی آن مورد غفلت قرار گیرد، از تاثیر اجتماعی آن در سرنوشت عمومی مردم و جهت دهی فکری و فرهنگ سازی کاسته می شود. (ره) ویژگی‌های نماز جمعه را اینگونه بیان می دارند: در خطبه نماز جمعه‏ مقدرات مملكت بايد بيان بشود؛ مسائل سياسى كه در مملكت جريان بايد پيدا كند، مسائل اجتماعى كه در بايد جريان پيدا كند، گرفتاريهاى مسلمانها، اختلافات مسلمانها، در آن خطبه‏ها بايد طرح بشود و رفع بشود... نماز جمعه‏ عبادت است لكن عبادتى كه مُدْغَم در سياست است؛ سياست در عبادت مدغم است‏.» [1] همچنین در مورد نماز جمعه می‌ فرمایند: نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است؛ مرکز فرهنگی هر شهر، نماز جمعه است؛ البتّه شرایطی دارد که حالا بعضی از اینها را عرض خواهیم کرد. جایی است که آنجا هدایت‌گری انجام می‌گیرد؛ من تأکید می‌کنم این هدایت‌گری صرفاً سیاسی نیست، هدایت‌گری سیاسی و فرهنگی است. ما گمان نکنیم که اگر فرض کنید در فلان مسئله‌ی سیاسی روز که محلّ ابتلاء هم هست، دادِ سخن دادیم و حرف زدیم و مطالب خودمان را با بیان بیان کردیم، قضیّه تمام شد؛ نه، ما فرهنگی را از هدایت‌گری سیاسی بنیانی‌تر می‌دانیم؛ هدایت‌گری سیاسی خیلی لازم است و از آن نباید صرف نظر کرد، امّا هدایت‌گری فرهنگی و فرهنگ مردم، اخلاق مردم‌ [مهم‌تر است‌]. [2] باید گفت که آنچه باید خروجی نماز جمعه واقع می‌گردد در کنار امور توجه به مسائل فرهنگی و رفع مشکلات فرهنگی جامعه است. اما نکاتی را که خطبا و یا نمایندگان ولی فقیه در خطبه‌های نماز جمعه باید بدان توجه نمایند: الف: تحلیل و بررسی مشکلات مردم و گوشزد کردن نقاط ضعف و قوت دولت و قوای دیگر کشور. ب: عدم نگاه حزبی و گروهی به خطبه‌ی نماز جمعه ج: مستند حرف زدن و استفاده از اسناد مورد اعتبار در خطبه‌های نماز جمعه د: هدایت گری فرهنگی، نماز جمعه باید سوق دهنده و نشان دهنده‌ی راه برای امور فرهنگی باشد و خود امام جمعه باید در مسائل فرهنگی و اخلاقی ورود کرده و این هدایت گری را داشته باشد. باید خاطر نشان کرد که نمازجمعه محلی برای وحدت و تلاقی تفکرات مختلف است و امام جمعه آنچه که باید برای او مهم جلوه کند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و تاکید برآرمانهای انقلاب، براساس منویات امام راحل و مقام معظم رهبری است و در این امر باید تمام افراد چه در دولت، چه در مجلس و همچنین قوه‌ی قضائیه باید با این مقیاس سنجیده شوند.  سعی شود خطبه های نماز جمعه، دربر دارنده نیازها و پاسخ دهنده سؤالات و گره‌های ذهنی مخاطبان بویژه نسل جوان در زمینه های اعتقادی، عملی و سیاسی باشد. البته امام جمعه در مسائل فرهنگی و سیاسی‌ای که در خطبه‌ها بیان می‌دارد، باید مستند و همراه مستندات متقنه باشد که بیان حرفها و نکات غیرمستند از جایگاه نماز جمعه همراه با مفاسدی است. از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: 1ـ بی‌اعتمادی به امام جمعه و خطبه‌های نماز جمعه 2ـ سوء استفاده‌ی رسانه‌های معاند داخلی و خارجی از این تربیون انقلابی 3ـ عدم استقبال از نماز جمعه توسط مردم بالاخص قشرجوان 4ـ بی‌تاثیری نمازجمعه بر اتفاقات و مسائل جاری کشور : 1). صحیفه‌ی امام خمینی، ج4، ص447. 2). بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور(94/10/14) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
هدف مشترک با و شبکه های معاند و همچنین کانالها و سایت های مرتبط با این ، شاهد هستیم مسببن تبدیل کردن به ، همانهایی که با برنامه‌ریزی و به کشاندن انتقاد مسالمت آمیز، قصد سوء استفاده از این جریان را داشته و می‌خواهند از آب گل آلود این روزها ماهی مورد نظر خود را صید کنند. در چند روز گذشته با یک نگاه هماهنگ و هدف مشترک، دست به از کشته شدگان اغتشاشات آبان ماه زدند. آنها با منبع قرار دادن که در این گزارش میزان کشته شدها 1500 نفر نوشته شده و با توجه به عدم ارائه آمار دقیق از سوی رسانه‌ای داخلی به سندی محکم برای جریان‌های ضد انقلاب بدل شده برای به میدان کشاندن احساسات مردم. در ابتدا باید گفت که منبع این گزارش خبرگزاری مربوط به می باشد. پیش از رویترز، در ۱۶ دسامبر (۲۵ آذر) سایت معاند «شورای ملی مقاومت ایران» در گزارشی با استناد به آمار ارائه شده از سوی منافقین مدعی شد که ۱۵۰۰ تن جان خود را حوادث آبان از دست دادند. [1] در گزارش مذکور، حتی بدون هیچگونه مدرک و سندی آمار دقیقی هم از جان باختگان در استان های مختلف ایران منتشر کرده بودند. اما آنچه مهم است اینکه چرا و هم زمان رسانه‌های با هدفی مشترک قصد به بیان آمار کشته‌ها در جریانات اخیر پرداختند: 1ـ مقصر معرفی کردن نظام بالاخص آنچه مسلم است اینکه این روزها اصل انقلاب و رهبری را در مقابل خود می‌بینند و بهترین راه برای مقابله و دشمنی با نظام استفاده از ابزار داخلی برای زیر سوال بردن مقبولیت این نظام می‌دانند، لذا اولا با کشته سازی در اغتشاشات و ثانیا بابالا بردن آمار کشته‌ها قصد و هدفشان مقصر جلوه دادن نظام و رهبری و نیروهای انقلابی حافظ امنیت است. 2ـ پرشور برگزار کردن، 5 دی، چهلم کشته شده‌ها معاندین از چند روز قبل در برای یارگیری و ایجاد اجتماعی بزرگ برای چهلم کشته‌شده‌ها تلاش بسیاری نمودند، بطوری که در فضاهای مجازی و حتی بعضی از هنرمندان با آنها همراهی کردند که با بیان این تعداد کشته‌ها و ایجاد فضای احساسی قصد و هدفشان به میدان کشیدن مردم و رویارویی مردم و نظام بوده است به همین دلیل باهماهنگی و هدف مشترک به کردن خبری جعلی و همچنین با منبعی نامعتبر پرداختند. : 1). خبرآنلاین(https://w57.ir/ZMY) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
همه پرسی بزرگ منطقه‌ای برای آنچه مسلم است اینکه حاج قاسم به عنوان یک نماد و محوری‌ترین فرمانده‌ی محور مقاومت محسوب می‌شود و با به رسیدن او توسط دولت تروریسم آمریکا این اتحاد و همدلی و همچنین یک نوع تکصدایی در محور مقاومت علیه استکبار منطقه‌ای پدید آمده است. در مورد حاج قاسم و نوع انتقام از قاتلان او می‌گوید: «نکته آخر «قصاص عادلانه» این جنایت است.  عوامل این جنایت مشخص هستند. کسانی که این جنایت را انجام داده‌اند باید تاوان بدهند. اگر  آمریکایی‌ها شخصیت یا مرکزی غیر مرتبط با محور مقاومت را در ایران ترور کردند،  این یک تجاوز به ایران قلمداد می‌شود و مربوط به ایران بود،  اما قاسم سلیمانی فقط یک ایرانی نبود،  بلکه قاسم سلیمانی تمام محور مقاومت بود.  قاسم سلیمانی یعنی مقاومت فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن و مقاومت و هرکشوری که در آن رزمندگان شریفی وجود دارند.  قاسم سلیمانی یک امت بود.» [1] با شرکت در مراسم تشیع شهید سلمیانی تاکید کرد: «ما اعلام می‌کنیم که این جنایت وحشیانه‌ای که آمریکایی‌ها مرتکب شدند نشان دهنده روحیه جنایتکارانه‌ای است که این جنایت‌ها را در سرزمین مبارک فلسطین باعث شده است. همان روحیه جنایتکارانه‌ای که دیروز باعث ترور و شهادت فرمانده قاسم سلیمانی شد، همان روحیه جنایاتی را پوششی می‌دهد که رژیم صهیونیستی با آن فرمانده‌‌های فلسطین را ترور می‌کند. این جنایت شایسته آن است که همه جهانیان آن را محکوم کنند و مرتکبان آن را مجازات کنند.» [2] حوثی نیز در پیامی شهادت حاج قاسم را تسلیت و این شهادت را نوید شکست استکبار منطقه‌ای بیان داشتند. از طرفی شاهدیم که امروز در بدرقه‌ی شهید حاج قاسم سلیمانی جمعیتی به میدان آمدند که تا بعد از تشیع جنازه‌ی مطهر (ره) ایران به خود این مقدار جمعیت را ندیده بود و این نشان از این است که محور مقاومت با شهادت حاج قاسم قوی‌تر و مستحکم‌تر و پایدارتر گردید. و این یک رفراندوم بزرگ برای تایید تصمیمات نظام در عرصه‌ی بین المللی و محور مقاومت در منطقه است. پس باید گفت؛ خون حاج قاسم بسیار برنده و طوفانی تر از سلاح حاج قاسم است. خون حاج قاسم نوعی وحدت و همدلی توام با استکبارستیزی را در ملتهای محورمقاومت متبلور ساخت. همه باهم متحدا و متفقا به دنبال تفکر حاج قاسم که از بین بردن شجره‌ی خبیثه‌ی استکبار بالاخص صهیونیزم است. : 1). خبرگزاری تسنیم(https://w57.ir/Zmn) 2). همان(https://w57.ir/Zm7) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
سیاه نمایی و برخورد احساسی بعد از شهادت شهید سپهد قاسم سلیمانی شاهد اتفاقاتی مهم مانند زدن موشک به پایگاه نظامی آمریکا در عراق توسط نیروی‌های هوافضای سپاه بوده‌ایم و همچنین شاهد اتفاقات تلخی مانند سقوط هواپیمای و جان باختن هموطنان عزیزمان در این سانحه‌ی هوایی و مراسم بدرقه‌ی در در کرمان نیز بوده‌ایم. اما در همین چند روز، صدا و سیمای کشورمان نیز دچار حواشی متعددی گردید که یکی از آنها سخنان خانم ابوطالبی در شبکه‌ی افق است. اگرچه این سخنان مورد انتقاد و مخالفت جبهه‌ی انقلابی گردید ولی فضایی را برای فرصت طلبی اصلاح‌طلبان در داخل کشور برای تاختن به جریان انقلابی و صداوسیما و سیاه نمایی منتقدان نسبت به وضع فعلی جامعه‌ی ایرانی ایجاد کرد. اما آنچه در این نوشتار باید بدان اشاره کرد اینکه باتوجه به سخنان مجری برنامه آیا واقعا عدم تحمل منتقدان و مخالفان و اخراج آنان از کشور تفکر اصلی و است که هرکس با ما مخالف است از کشور خارج شود؟ ابتدا باید گفت در تمام دنیا سعی در خاموش کردن منتقدین و بستن دهان منتقدین را داشته و به آنها فضایی برای بیان اعتقادات و نظرات انتقادی خود را نمی دهند مانند مبارزه با در فرانسه یا مخالفت با یک درصدی ها در آمریکا و... پس آنها نیز همین رویه را دارند. اما در مورد کشور خودمان باید گفت، آنچه که در انقلاب اسلامی از ابتدای آن تا به امروز اتفاق افتاده است ـ‌ اگرچه گاهی با اشکال و انتقاداتی همراه است ـ اینکه به منتقدین فرصت داده شده از نظرات خود دفاع کنند مانند تفکرات مارکسیستی و کمونیستی و حتی انجمن حجتیه در ابتدای انقلاب که مناظراتی با شهید بهشتی و مطهری و همچنین علامه داشته‌اند و امروز نیز شاهدیم که خود مقام معظم رهبری بحث کرسی‌های آزاد اندیشی را مطرح می‌کنند، البته نظراتی نیز در این مورد دارند: «دانشجو باید در زمینه‌‌ى مسائل گوناگون کشور، مسائل اجتماعى، مسائل ، مسائل ، تحلیل در اختیار مردم بگذارد؛ یعنى مردم بایستى بتوانند از تحلیل دانشجویان بهره‌‌مند بشوند، استفاده کنند؛ قدرت تحلیل دانشجو باید این [طور] باشد. این‌‌هم متکى است به مطالعه؛ باید مطالعه کنند. این‌‌جور نباشد که نگاه دانشجو صرفاً نگاه احساسى [باشد]؛ داده‌‌هاى ذهنى شما فقط مسائل روزنامه‌‌اى نباشد؛ روى مسائل فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید. خیلى از این حرفهایى که دوستان در اینجا گفتند، حرفهایى است که تکلیف آنها باید در خود جلسات دانشجویى و در بحثهاى آزاد دانشجویى معین بشود؛ که من یادداشت کردم، این «کرسى‌‌هاى آزاد اندیشى» که ما مطرح کردیم که مستلزم بحثهاى آزاد در محیط دانشگاه‌‌ها است، بسیارى از مسائلى را که در اینجا دوستان مطرح کردند، میتواند تعیین تکلیف کند، روشن کند؛ جهات مثبت و منفىِ هر مطلبى را در بحثهاى دانشجویى باید بتوانند به دست بیاورند.» [1] لذا با توجه به این سخنان باید گفت که منتقدان باید در انتقاد خود اولا از مباحث احساسی دوری کنند ثانیا در مورد محتوای خود از نگاههای سطحی فراتر رفته و مبنایی مباحث انتقادی خود را مطرح کنند. البته امروز شاهدیم که در ایامی مانند 19 آذر روز دانشجو، فضای مناسب برای بیان انتقادات در کشور موجود است از طرفی حتی در مجموعه‌ی روزنامه‌های کشور مانند اعتماد و شرق به نهادها و ارگانهای رسمی مانند شورای نگهبان و حتی سپاه انتقاداتی را بیان می‌دارند و افرادی مانند آقایان و همچنین تاج‌زاده به صراحت نظرات خود حتی نسبت به رهبری را بیان می‌کنند و افرادی مانند صادقی و مطهری نظراتی را در مورد قوه‌ی قضائیه و تشخیص مصلحت نظام داشته اند که حتی یک نمونه از اخراج منتقدین در کشور سراغ نداشته و نداریم. اینجاست که باید گفت اصلا نظر کلی نظام طرد و نفی منتقدین نبوده و نیست اگرچه می توان انتقاداتی را به این فضا داشت اما فضای انتقادی موجود در کشور به مراتب بسیار بهتر از بسیار از کشورهایی است که دم از دموکراسی و حقوق مردم می زند است. : 1). بیانات در دیدار دانشجویان (1393/5/1) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
تحلیلگر ۵۷
🔺پاسخ به یک شبهه #شبهه 📷 تلخ ترین تصاویر سال ۵۷ ، پیرزنی که توسط انقلابیون دستگیر شده فقط به جرم ای
یکی از تلخ ترین تصاویر سال ۵۷ ، پیرزنی که توسط دستگیر شده فقط به جرم اینکه در کلفت بوده است، ابتدا توسط انقلابیون در شهر گردانده میشود مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و سپس توسط فرد سمت چپ تصویر ۱۸ ضربه چاقو به او زده میشود و پس از کلی لگد مال شدن توسط مردم زنده به کشیده میشود و جسد زغال شده اش روی دست مردم چرخیده میشود! آیا فرد سمت چپ را شناختید؟ بله او فرمانده سپاه است! این که زن دستگیر شده در عکس به عنوان کلفت و ندیمه دربار معرفی شده، ادعای بدون دلیل است. به چند دلیل نمی‌تواند با مطابق با واقع باشد: ۱. چندی قبل در فضای مجازی همین عکس را مربوط به محاکمه انقلابی یک زن فاحشه دانسته اند (که آن هم صحیح نیست) اما ظاهراً بعداً ضدانقلاب دیده که معرفی زن به عنوان کلفت، تراژدی قصه را پررنگ تر می‌کند. ۲. خدمتکاران یک هتل یا یک رستوران ساده، وضعیت مناسب‌تری نسبت به این خانم دارند که ادعا میشود خدمتکار "دربار شاه" است. ۳. اساساً در کاخ شاهی که حجاب زنان را بر می‌داشتند، اجازه می‌دهند که کسی حتی کلفتش با روسری باشد؟ ۴. نشانه‌ی دیگری دروغ بودن این ادعا، معرفی فرد سمت چپ به عنوان سردار سلامی است، درحالیکه هیچگونه شباهتی بین صاحب عکس و سردار وجود ندارد. یک مقایسه‌ی کوچک بین ابروهای صاحب عکس که نسبتاً کشیده و متصل است با ابروهای سردار سلامی که جدا و نسبتا ضخیم است، دروغ مدعی را برملا می‌کند. 🔻 به نظر می‌رسد زن دستگیر شده بوده که قصد در پوشش خدمتکار قصد نفوذ بین انقلابی ها داشته که شناسایی و دستگیر شده است. زیرا نه ظاهر او به ندیمه‌های کاخ های شاهنشاهی شباهت دارد و نه به یک روسپی. در برخی کانال عکس یک جسد سوخته هم در کنار عکس فوق منتشر و ادعا می‌شود از آن همان زن است. هر چند با توضیحات قبل دروغ بودن و داستان سرایی این ماجرا معلوم شد اما بد نیست که بدانیم ظاهراً آن جسد مربوط به آتش زدن شهرنو توسط مزدوران شاه بود که توسط انقلابی هایی چون آیت الله محکوم شد. بریده ای از یک روزنامه که متن پیام آیت الله طالقانی را نقل کرده در عکس فوق قابل مشاهده است. : به هیچ وجه ادعا نمیشود که در طول انقلاب هیچ کس هیچگونه خطایی نداشته، اما یکی از مأموریت های رسانه‌ای ضدانقلاب، سیاه‌نمایی و خشن نشان دادن چهره انقلاب و انقلابیون است که برای این هدف از کثیف‌ترین روش‌ها همچون دروغ، جعل خبر، تحلیل غیر واقعی عکس و فیلم و... استفاده می‌شود. وظیفه کاربران فضای مجازی این است که با مطالعات مرتبط با دشمن را ناکام بگذارند. ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ ☑️ @tahlilgar57