تقسیم کار خائنانه دولت لبنان و رژیم صهیونیستی
✍ حسن باویر
⚠️ لبنان در یک پیچ تاریخی سرنوشتساز، همراه با توطئهای خطرناک با تقسیم کاری خائنانه برای #خلع_سلاح حزبالله و نابودی #مقاومت قرار دارد..
⚠️این سناریوی خطرناک با هماهنگی رژیم صهیونیستی، دولت و ارتش لبنان و تحریک قدرتهای غربی در سه محور کلیدی در حال اجراست:
محور اول: #فشار_رسانهای برای تخریب وجهه مقاومت است که از طریق رسانههای وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی با پروپاگاندای هدفمند، #سلاح_حزبالله را عامل بیثباتی لبنان معرفی میکنند!!
این #جنگ_روانی، افکار عمومی را برای پذیرش #خلع_سلاح آماده میکند، و همزمان نقش رژیم صهیونیستی در تجاوز به این کشور، نادیده گرفته میشود!!!
در محور دوم: برجستگی نقش دولت و ارتش لبنان در خدمت توطئه علیه حزبالله مشخص است. که در این محور دولت و ارتش لبنان، تحت فشار آمریکا، رژیم صهیونیستی و غرب، بهجای دفاع از #حاکمیت_ملی، با طرح خلع سلاح حزبالله، عملاً به بازوی اجرایی توطئه تبدیل شدهاند.
(البته این خیانت، یادآور روزهای تلخ و سخت دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی است که لبنان را به ورطه #جنگ_داخلی کشاند).
و محور سوم: خطر ایجاد یک درگیری تمامعیار و جنگ داخلی تحمیلی در لبنان است. حزبالله بهخوبی میداند خلع سلاح یعنی پایان مقاومت و قلعوقمع نهایی... رژیم صهیونیستی یا با تهاجم مستقیم کار را تمام میکند یا با تحریک آمریکا و غرب، لبنان را به سوی جنگی داخلی سوق میدهد.
🚫 #لبنان در یک بزنگاهی تاریخی قرار دارد. #مقاومت حزبالله، تنها سپر این کشور در برابر #اشغالگری است و لبنانیها باید با هوشیاری، از تکرار تراژدیهای گذشته جلوگیری کنند؟
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
چند نکته درباره کارنامه
و ماموریت جدید آقای لاریجانی
✍محمد ایمانی
🔹انتصاب آقای علی لاریجانی به عنوان "دبیر شورای عالی امنیت ملی" (شُعام) از سوی رئیس جمهور، بحث های گوناگونی را در فضای رسانه ای برانگیخت.
- برخی او را نماد عقلانیت و اعتدال معرفی کردند؛
- عده ای نشان از تجدید نظر در سیاست های کلان نظام خواندند(!)
- برخی گفتند نشانه عقبگرد و دور شدن پزشکیان از طیف تندرو اصلاح طلبان است؛
-کسانی رد صلاحیت وی در انتخابات را یادآور شدند؛
- و گروهی هم نقش وی در تصویب برجام را برجسته کردند.
🔻به نظر می رسد نگرش صفر و صدی، و قالبی، نتواند دقت لازم را به مخاطب برای تحلیل بدهد.
🔹باید عنایت داشت که تعیین دبیر شورا در هر دوره ای بنا بر سلیقه رئیس جمهور وقت و در هماهنگی با رهبر انقلاب انجام می شود و آقای لاریجانی هم از این رویه مستثنا نیست.
🔻از این منظر، احتمالا حضور او می تواند در جبران برخی نواقص و ضعف های موجود در دولت پزشکیان مفید باشد.
🔹لاریجانی دارای تجارب کلان مدیریتی در سپاه پاسداران، وزارت ارشاد، ریاست صدا و سیما، دبیری شورای عالی امنیت ملی و ریاست مجلس است.
🔻او همچنین عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، و مشاور رهبر انقلاب بوده است.
🔹طبعا مانند هر شخصیت دیگری، کارنامه آقای لاریجانی در این موقعیت ها و مناصب یکسان نبوده است.
🔻مدیریت او در صدا سیما و پخش برخی برنامه های روشنگر از جمله درباره کنفرانس برلین، با خشم افراطیون مدعی اصلاحات در اواخر دهه هفتاد مواجه شد، تا آنجا که شعار دادند "سیمای لاریجانی، تعطیل باید گردد"!
🔹از نظر تاریخی، یکی از نقاط عطف کارنامه آقای لاریجانی، دبیری شعام در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است.
🔻لاریجانی در انتخابات سال ۱۳۸۴ نامزد "شورای هماهنگی نیروهای انقلاب" بود، اما این احمدی نژاد بود که توانست اعتماد بخش مهمی از نیروهای انقلابی و توده مردم را کسب کند.
🔹اتفاق مثبت در این مقطع، انتصاب لاریجانی به دبیری شعام بود. همدلی مردم و حاکمیت و نیروهای انقلاب در این دوره موجب موفقیت های مهم بین المللی شد.
🔻لاریجانی دو سال بعد به خاطر برخی اختلافات از جایگاه دبیری شعام کناره گیری کرد و در انتخابات مجلس هشتم به عنوان نماینده مردم قم راهی مجلس شد.
🔹نکته جالب توجه اینکه نمایندگان انقلابی مجلس، برای حمایت بیشتر از دولت، آقای لاریجانی را جایگزین آقای حداد عادل در ریاست مجلس جایگزین کردند.
🔻اما به مرور در اثر برخی اختلاف ها (و نقش آفرینی منفی برخی عناصر )، دولت و مجلس در برخی مسائل مقابل هم قرار گرفتند.
🔹اوج تنش ها، جنجال استیضاح وزیر رفاه و کار در بهمن سال ۱۳۹۱ بود که با تحرکات برخی عناصر مشکوک، به ملکوک کردن حیثیت دولت و مجلس انجامید. بد اخلاقی طرفین، کام مردم را تلخ کرد و توبیخ رهبر انقلاب را به دنبال داشت.
🔻موضوع بعدی، ماجرای مذاکرات هسته ای است. آقای لاریجانی دو دهه قبل درباره توافق سعدآباد (دولت خاتمی/ روحانی) که موجب دو سال کلاهبرداری و طلبکاری بیشتر تروئیکای اروپایی شد، گفت: "دُرّ غلطان دادیم و آب نبات گرفتیم".
🔹لاریجانی در آن دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی و در مذاکرات هسته ای با خاویر سولانا، خوش درخشید. هر چند که اروپا در این دوره هم به چهارچوب توافق شده برای بررسی ابهامات و بستن پرونده هسته ای (مدالیته) پایبند نماند.
🔻اما لاریجانی ده سال بعد، حامی تصویب بیست دقیقه ای برجام در مجلس شدد و حال آن که کمیسیون تخصصی مجلس، پس از ۴۴ روز بررسی دقیق با حضور متخصصان، بندهای متعددی از توافق تدوین شده را دارای خلل ها و خسارت های بزرگ برای ایران ارزیابی کرده بود.
🔹غلامحسین کرباسچی، در این مقطع (۷ آذرماه ۱۳۹۴) ضمن نام بردن از افرادی مانند علی لاریجانی، به روزنامه شرق گفته بود:
🔻«ما بعد از انتخابات ۱۳۹۲ روش نامعقول به کار نگرفتیم. دولت (روحانی) از طرف مقابل یارگیری کرده، مثلاً در سیاست خارجی و برجام، در مجموع بازی طرفداران دولت در گروههای سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم میتواند اتفاق بیفتد».
🔹این رویکرد منافقانه، ذیل رویکرد بزرگتری بود که نشریه صدا به قلم «عباس- ع» (محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان)، ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ لو داد:
🔻«مهمترین هدف اصلاحطلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهم ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاحطلبان باید نقش "گُوِه" ای را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند».
👇ادامه ...
https://eitaa.com/tahlilisiyasiseraat/6137
کانال تحلیلی سیاسی صراط
چند نکته درباره کارنامه و ماموریت جدید آقای لاریجانی ✍محمد ایمانی 🔹انتصاب آقای علی لاریجانی به ع
.
🔹هر چند شورای نگهبان، صلاحیت آقای لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری را تایید نکرد، اما او با حکم رهبر انقلاب، عضو نهادهای بالا دستی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است.
🔻رهبر انقلاب ۸ خرداد ۱۳۹۹ ضمن صدور حکمی، دکتر علی لاریجانی را به عنوان مشاور خود و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند.
🔹آقای لاریجانی، آبان سال گذشته در جایگاه مشاور رهبر انقلاب، به لبنان و سوریه سفر کرد و اخیرا نیز با رئیس جمهور روسیه، در مسکو دیدار و مذاکره داشت.
🔻او در ماجرای جنگ اخیر، خوش درخشید و تحلیل های قوی و محکمی در مهار عملیات روانی سنگین دشمن و تبیین اقتدار پیروزمندانه جمهوری اسلامی ایران ارائه کرد.
🔹بسیاری از این مواضع در هفته های اخیر، همان مواضع جریان های انقلابی بوده است:
📌"اگر ایران بپذیرد که تسلیم آنها شود، همه مسائل حل میشود ولی ایرانیان یک سابقه تمدنی بزرگی دارند و مثل برخی کشورهای بی ریشه نیستند؛ ایرانیها عمیقاً متمدن هستند و زیر بار حرف زور نمیروند
📌 روز اول جنگ به تلفن مقامات کشور، از جمله خودم زنگ زدند که ۱۲ ساعت وقت دارید از تهران خارج شوید وگرنه به سرنوشت آقایان رشید و باقری مبتلا میشوید؛ جواب درخوری دادم.
📌 رهبر انقلاب، روز اول با به دیوار کوبیدن حرف نتانیاهو، او را ساقط کرد.
📌 میخواستند تهران را تخلیه کنند، اما خودشان روزهای آخر اعتراف کردند تلآویو خالی از سکنه شده و در حال ذوب شدن است.
📌 دشمن پس از خسارات فراوان، از طریق واسطهها درخواست آتش بس داد.
📌 واسطه ها پیام میدادند، برای حفظ آبروی ترامپ محکم نزنید.
📌 از ۱۴ موشک ایران، ۶ موشک به پایگاه آمریکا خورد، محکم هم خورد و هرکدام ۴۰۰ کیلوگرم سر جنگی داشت. ما خودمان میدانیم چه شده، اما بگذارید ترامپ با اوهامش صفا کند.
📌 پس از جنگی که علیه ما رخ داد، دیگر مطلقاً به آمریکا اعتماد نداریم.
📌 الان بحث مذاکره نیست. طرف مقابل، با ما وارد جنگ شده. اول باید آنها بگویند چرا با ما جنگیدند. هیچ عجلهای در مورد مذاکره نباید کرد.
📌ایران باید در مورد دو چیز تجدید نظر کند؛ یکی مذاکره، یکی تعامل با آژانس. سه کشور اروپایی در جنگ پشت اسرائیل بودند؛ هیچ کاری برای ما نکردند. آژانس هیچ تکلیفی در قبال تکالیف ما انجام نداد".
🔹لاریجانی همچنین پس از موشکباران پایگاه آمریکا در قطر، خطاب به ترامپ نوشت: "پرگویی و توهین های ترامپ به ملت بزرگ ایران = عظمت دادن! به تشییع جنازه سربازان آمریکایی در منطقه".
🔻نکته دیگری که باید عنایت داشت، تداوم فعالیت اثرگذار آقای سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی، به عنوان یکی از دو نماینده رهبری در این شوراست.
🔹برخی افراطیون ورشکسته وانمود می کردند که لازمه آمدن لاریجانی، حذف جلیلی از شورا است. اما این فضاسازی هم با انتشار خبر "تشکیل معاونتی جدید (با ماموریتهای ویژه) و رفتن آقای احمدیان از شورا به دولت"، ابطال شده است.
🔻هدف از تحول اخیر در شعام، (بر خلاف انگاره سازی موهوم افراطیون مدعی اصلاحات)، تقویت اقتدار ملی ناظر به نقش دولت در شورا است و نه محروم کردن شورا از فرد صاحب نظری مثل آقای جلیلی. بنابراین نباید در تله مجادله انگیزان و اختلاف افکنان افتاد.
🔹اما نکته پایانی، درباره بی اخلاقی و خباثت باطن برخی افراطیون مدعی اصلاحات، این است که نفاق آنها به آقای لاریجانی محدود نمی شود.
🔻تعبیر کرباسچی را به یاد بیاورید. چهار سال بعد (۱۳ شهریور ۱۳۹۸)، حسین مرعشی دبیر کل بعدی حزب کارگزاران درباره احتمال حمایت از لاریجانی در انتخابات مجلس، در روزنامه اعتماد نوشت:
🔹"چه لزومی دارد به سمت اصولگرایان معتدل برویم. در دنیا مرسوم است که روی اسب برنده شرط میبندند. کارگزاران هم روی اسب بازنده شرطبندی نمیکند. آنها بازارشان را از دست دادهاند".
🔻این طیف، یک روز آقای عارف را تا عرش بالا برده و روز دیگر، او را "اصلاح طلب قلابی" و "برانگیخته نهادهای امنیتی" خوانده اند.
🔹آنها به حدی افراطی و موهن رفتار کردند که عارف و موسوی لاری مجبور شدند از ریاست و معاونت شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، و بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات استعفا دهند.
🔻دو بار در انتخابات از آقای روحانی حمایت کردند، اما ضمنا او را"نامزد اجاره ای" نامیدند و خواستار استعفا یا عبور از وی شدند.
🔹خاتمی را قدیس اصلاحات وانمود کردند، اما مدتی بعد، اُردک لنگ لقب دادند و خواستار استعفای وی یا عبور از خاتمی شدند. رفتار آنها با آقای هاشمی نیز بخش شرم آوری از این رفتار منافقانه است.
🔻با ملاحظه جمیع مباحث، می توان گفت که مرزبندی صریح و قاطع با این طیف آلوده و ناسالم، نقش پررنگی در موفقیت هر مسئولی از جمله در سطح دولت و شورای عالی امنیت ملی خواهد داشت.
https://eitaa.com/tahlilisiyasiseraat/6136
چرا دلاریسازی قیمتها و پرداخت یارانه نقدی یک خطای راهبردی است؟
✍سید یاسر جبرائیلی
جهانیسازی و دلاریسازی قیمت انرژی و مواد اولیه ملی و پرداخت یارانه ریالی در ازای آن، سیاستی است که با هدایت صندوق بینالمللی پول در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ـ از جمله ایران ـ تحت عنوان «اصلاحات ساختاری» یا «هدفمندی یارانهها» به اجرا درآمد. با این حال، تجربه عملی این کشورها و نیز بنیانهای نظری اقتصاد سیاسی نشان میدهد که چنین سیاستی نه تنها به توسعه منجر نمیشود، بلکه پیامدهایی چون تضعیف بنیانهای تولید، گسترش فقر و نابرابری، از بین رفتن ظرفیتهای استقلال اقتصادی، و در نهایت وابستگی سیاسی را به دنبال دارد.
نخست باید به سازوکار دلاریسازی قیمتها پرداخت. در بسیاری از کشورهای جنوب، تحت فشار نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، دولتها موظف شدند که قیمت انرژی و کالاهای اساسی را «واقعیسازی» کنند؛ اما این واقعیسازی نه بر مبنای هزینههای داخلی تولید، بلکه بر اساس قیمتهای دلاری جهانی صورت گرفت. در کشوری چون ایران، این امر به معنای آن بود که قیمت کالاهای پایهای (از جمله محصولات پالایشی، پتروشیمی و فلزات) به نرخ دلار محاسبه و به ریال فروخته شود. نتیجه نخست این سیاست، صادرات تورم جهانی به اقتصاد داخلی بود. با هر شوک قیمتی در بازارهای بینالمللی، هزینه زندگی مردم افزایش یافت، بدون آنکه سطح بهرهوری یا درآمد ملی رشدی متناسب با آن داشته باشد. در واقع، این سیاست به تضعیف «حاکمیت پول ملی» منجر شد؛ چراکه قیمتگذاری بر مبنای ارز خارجی، در حکم پذیرش اولویت بازار جهانی بر منافع ملی است. نتیجه دوم این سیاست، افزایش هزینههای تولید و هزینههای زندگی مردم با شوکهای ارزی بود. با هر افزایش نرخ ارز، علاوه بر کالاهای وارداتی، قیمت کالاهای تولید داخلی نیز به دلیل قیمتگذاری دلاری مواد اولیه افزایش یافت.
در گام دوم، در شرایطی که قیمتها بر اساس نرخ دلار آزاد شده، برای جبران فشار معیشتی، پرداخت یارانه نقدی به ریال صورت گرفت. این امر از نظر تئوریک، معادل جایگزینسازی «یارانه تولید» با «یارانه مصرف» است؛ اما در عمل، تجربه نشان داده که یارانه نقدی بهویژه در شرایط تورمی، بهسرعت قدرت خرید خود را از دست میدهد و تبدیل به یک مسکن موقتی میشود که نه فقر را ریشهکن میکند، نه تولید را تقویت. در ایران، اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹ با وعده تقویت تولید آغاز شد، اما طی چند سال، نهتنها هیچ بهبود معناداری در توان رقابت صنایع رخ نداد، بلکه با افزایش هزینه انرژی و نهادهها، بسیاری از بنگاهها از بازار خارج شدند. مهمتر از آن، در حالی که یارانه نقدی ثابت ماند، نرخ ارز و قیمت کالاهای اساسی بهطور تصاعدی افزایش یافت، و فاصله دهکهای درآمدی بیشتر شد.
این وضعیت را باید در چارچوب پروژه جهانیسازی درک کرد؛ فرایندی که از دهه ۱۹۸۰ تحت سلطه منطق نئولیبرالی، کشورهای جنوب را به سمت «بازار آزاد» سوق داد. توصیه نهادهای بینالمللی به حذف یارانهها، دلاریسازی قیمتها، و پرداخت یارانه نقدی، بخشی از این دستور کار است. اما تجربه کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا، و حتی خاورمیانه نشان میدهد که چنین سیاستهایی نهتنها به توسعه منجر نشده، بلکه موجب گسترش فقر و افزایش وابستگی به واردات شدهاند.
در واقع، دولتهایی که تولید داخلی را به حال خود رها کرده و به جای حمایت از صنایع، بر پرداخت یارانه نقدی به مصرفکننده تمرکز کردهاند، عملاً به تقویت واردات و تضعیف ساختارهای تولیدی خود کمک کردهاند. این امر بهویژه در حوزههایی مانند کشاورزی و صنعت، آثار مخربی داشته است. مطالعات متعدد نشان میدهند که کشورهایی که در دورههای توسعه صنعتی خود از سیاستهای حمایتی شدید، کنترل ارزی، و تعیین دستوری قیمتها استفاده کردند ـ مانند کره جنوبی، تایوان، یا حتی چین ـ توانستند مسیر صنعتی شدن را طی کنند. در مقابل، کشورهایی که به توصیههای نهادهای مالی جهانی دل بستند، در دام عقبماندگی ساختاری گرفتار شدند.
نتیجه آنکه، دلاریسازی قیمتها در کشوری با پول ملی مستقل، به معنای تسلیم در برابر منطق بازار جهانی است؛ پرداخت یارانه نقدی، نه یک سیاست عدالتمحور، بلکه یک تاکتیک انفعالی برای تخفیف نارضایتی اجتماعی ناشی از سیاستهای غلط است؛ و جهانیسازی، اگر به معنای حذف ظرفیتهای ملی و وابستگی به نظم اقتصادی جهانی باشد، عملاً راه پیشرفت را سد میکند.
راهکار، بازگشت به منطق حمایت هدفمند از تولید داخلی، بازتنظیم قیمتها بر مبنای هزینههای داخلی، و بازسازی حاکمیت ملی بر اقتصاد است؛ نه پیروی کورکورانه از نسخههای شکستخورده نئولیبرالی.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
کنترل به اصطلاح «کريدور زنگزور» چه چيزی میتواند به واشنگتن بدهد؟
دکتر واهه داوتيان، کارشناس علوم سياسی، استاد دانشگاه و متخصص امنيت انرژی، در صفحه فيسبوک خود مینويسد: «کنترل دالان زنگزور چه چيزی میتواند به واشنگتن بدهد؟»
1.محاصره ايران، با تضعيف قابل توجه موقعيت ژئواکونوميک آن.
تشکيل به اصطلاح «کريدور زنگزور» کاملاً با «روش آناکوندای» معروف مِهن مطابقت دارد. به طور خاص، «کریدور داوود» و «کانال بن گوريون»، سيستم حمل و نقل ايران را فلج میکند. «کريدور داوود» از غرب به ايران فشار می آورد و حضور اسرائيل در کردستان عراق را تضمين میکند، «کانال بن گوريون» وابستگی کشورهای خليج فارس به تنگه هرمز را که در واقع توسط ايران کنترل میشود، به طور قابل توجهی کاهش خواهد داد، «کريدور زنگزور» مانع ارتباط روسيه-ايران-هند-شمال-جنوب میشود.
۲. مقابله با چين با تضمين مواضع واشنگتن در «کريدور ميانی» به عنوان بخشی از ابتکار «کمربند و جاده».
با انجام اين کار، دولت پنهان آمريکا دو مشکل را حل میکند:
الف) مهار رشد نفوذ چين در آسيای مرکزی و شرقی
ب) تضمين حضور خود در ارتباط اروپا-قفقاز-آسيا
که استقلال ژئواکونوميک اتحاديه اروپا را محدود میکند، که در زمينه سياست تنوع انرژی و حمل و نقل اتحاديه اروپا اهمیت دارد. در نتيجه اين تنوعبخشی، خود واشنگتن ممکن است در آينده آسيب ببيند، زيرا تلاش میکند خود را به عنوان يک تأمينکننده کليدی سوخت در بازار اروپا تثبيت کند.
۳. طرد روسيه:
از طريق تشکيل يک محور ضد روسی در قفقاز جنوبی، قطع ارتباط استراتژيک روسيه و ايران، طرد عامل روسيه از زيرساختهای حياتی منطقه. تحت همين استراتژی است که امروزه شرکتهايی که با سرمايه روسيه در ارمنستان فعاليت میکنند هدف قرار میگيرند، پروژه آزمايشی راکتور هستهای مدولار آمريکايی در دستور کار قرار میگيرد، تاريخ روابط ارمنستان و روسيه ويرايش میشود و غيره.»
📚منبع:
https://www.yerkir.am/hy/article/2025/08/06/297213
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
ناترازی آب یا ناترازی مدیریت؟!
✍دکتر منان رئیسی
مجموع بارندگی و روانابهای ورودی به کشور ما هرساله نزدیک به ۴۰۰ میلیارد متر مکعب است و مصرف آب شرب ما نیز سالانه حدود ۸.۵ میلیارد متر مکعب است؛ یعنی فقط ۲٪ از میزان بارندگی و آبهای ورودی به کشور را به عنوان آب شرب استفاده میکنیم! اما به دلیل عدم بهرهوری، دچار تنشهای آبی شدهایم. در ادامه، به چند مصداق اشاره میشود:
هرساله، بخش عمده نزولات آسمانی در کشور ما هدر میرود؛ یا بدون هر استفادهای تبخیر میشود و یا به دریا سرریز میشود. برای مثال، حجم بارندگی که صرفا طی ۲ ماه (اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳) در تنها یکی از استانهای گرمسیری ما (استان سیستان و بلوچستان) رخ داد بالغ بر حدود ۷ میلیارد متر مکعب شد که تقریبا معادل با ۸۰٪ از کل آب شرب مورد نیاز یک سال کشور ما بود! اما به دلیل عدم توجه به آبخیزداری و احداث بندآبها و ... تقریبا همه آن هدر رفت و به دریا سرریز شد!
همین حالا که تهران دچار تنش آبی شده است مجموع آب سالانه رودخانههای شمال تهران (کن و دربند و درکه و داراباد) حدود ۱۱۷ میلیون متر مکعب است که عمده آن بدون استفاده بهینه، نهایتا به فاضلاب سرریز میشود! در حالی که این حجم از آب، معادل با مصرف حداقل ۱ ماه آب شرب کل شهر تهران است!
حدود ۴۰٪ از مصرف آب شرب بخش خانگی، مربوط به استحمام است که با استفاده از سردوشهای کاهنده میتوان این عدد را به ۲۴٪ کاهش داد (یعنی ۱۶٪ افزایش بهرهوری در مصرف آب بخش خانگی). اما به رغم تنشهای آبی، حتی ۱٪ از خانوارهای ایرانی نیز از چنین سردوشهایی که فناوری بسیار سادهای دارد و تفاوت قیمت چندانی نیز با سردوشهای معمولی ندارد استفاده نمیکنند و دولت نیز به رغم تنش آبی جدی، هیچ تلاشی برای ترویج این موضوع ندارد! مصادیق متعدد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد مهمترین مشکل در کشور ما ناترازی تدبیر و مدیریت است و نه ناترازی آب و برق!
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
جاده ترامپ و اختناق ایران؟!
✍صابر گل_عنبری
پس از تحولات سترگ خاورمیانه و خلیج فارس در سالیان اخیر، اکنون بخشی دیگر از محیط امنیتی پیرامونی ایران در شمال غربی در قفقاز جنوبی در آستانه دگرگونی سهمگینی است که آن را میتوان اختناق ژئوپلیتیک ایران در این منطقه و چه بسا پرپیامدتر از گسترش پیمان ابراهیم در جنوب ایران پنداشت.
چنین تحولی امروز با پیمان صلحی که قرار است در کاخ سفید با میزبانی ترامپ میان الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان امضا شود، کلید میخورد. رکن پیمان صلح در قفقاز جنوبی که مشوق مداخله آمریکا و جمع کردن دو طرف آذربایجانی و ارمنستانی بوده است، احداث کریدوری صرف نظر از نام آن چه زنگه زور چه جاده ترامپ به طول 43 کیلومتر در امتداد مرز ایران و ارمنستان و واگذاری حق توسعه و کنترل آن به آمریکا به مدت ۹۹ سال است.
اما باز شدن پای آمریکا به قفقاز جنوبی با واگذاری حق توسعه و کنترل این شاهراه به آن، اقدامی هدفمند و هوشمند از جانب آذربایجان و ترکیه با هدف رفع موانع موجود و دور زدن مخالفتها نسبت به احداث آن، به ویژه از جانب ایران است که از این به بعد در صورت مخالفت عملی با احداث این کریدور، دیگر طرف آن نه آذربایجان و نه ترکیه، بلکه آمریکاست و همین هم مواجهه با این ابرچالش امنیتی و ژئوپلیتیک را بسیار دشوار و پرمخاطره میکند. در کل، حضور اقتصادی آمریکا در قفقاز جنوبی با ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک معمولا پیوستهای امنیتی و نظامی هم به همراه خود دارد.
در همین راستا هم نباید از نظر دور داشت که احداث کریدور زنگه زور با مشارکت آمریکا جلوهای دیگر از «جنگ کریدورها» از خاورمیانه و خلیج فارس تا قفقاز و آسیای مرکزی است که یکی از اهداف اصلی آن کنار گذاشتن ایران، چین و روسیه از این مسیرهاست. همین پیمان صلح و توافقنامههای دیگر نشان میدهد که اقتصاد و رقابتهای اقتصادی موتور محرکه منازعات ژئوپلیتیک دنیا به ویژه در منطقه است و در این میان قدرتها و کشورهایی در مواجهه با ابرچالشهای امنیتی و ژئوپلیتیک موفقتر هستند که اقتصاد اولویت نخست سیاست داخلی و خارجی آنهاست.
اکنون ترامپ با امضای پیمان صلح میان آذربایجان و ارمنستان میخواهد هم «پز صلحطلبی» بدهد و هم با مدیریت کریدوری مهم در قفقاز جنوبی، منافع اقتصادی جدیدی برای شرکتهای آمریکایی در این منطقه تامین کرده و نیز مسیری را برای ورود امنیتی بدون جنگ و دردسر برای آمریکا و ناتو به منطقه حساس قفقاز باز کند.
در همین حال هم با این کار سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به مرزهای شمال غربی گسترش داده و عملا با کنترل مرز ارمنستان با ایران میخواهد این مسیر ارتباطی و مزیت راهبردی را از ایران گرفته و دسترسی زمینی و تجاریاش به اروپا و روسیه را بسیار محدود کند و نقشآفرینی تهران در این منطقه و کریدورهای آن را کاهش دهد.
روسیه نیز که در مرزهای غربی خود از بیش از دو سال و نیم پیش درگیر جنگ برای دفع حضور ناتو است، عملا با این پیمان صلح و «جاده ترامپ»(در صورت اجرا)، در محیط پیرامونی خود در مرزهای شمالی، بدون هیچ درگیری و جنگی عرصه را به آمریکا و ناتو دستکم برای چند دهه باخته و در محاصرهای استراتژیک قرار خواهد گرفت که در آینده نیز نظر به اهمیت این شاهراه تا آسیای مرکزی نیز گسترش خواهد یافت.
اکنون باید دید روسیه و ایران جداگانه و مشترک چه واکنشی به این تحول خواهند داشت و آیا ممکن است تغییر ژئوپلیتیک حیاط خلوت روسیه در قفقاز موجب نزدیکی عملی آن به تهران برای مواجهه با این چالش مشترک شود؟
یا روسیه در این پرونده نیز همان سیاست «بیعملی همیشگی» را در پروندههای مختلف با طرفیت ایران در پیش خواهد گرفت.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
پنج نکته مهم از روابط نفتی ایران_چین
✍علی محمدی
۱_ با وجود فشارهای شدید آمریکا علیه شرکتهای چینی و تحریمهای گسترده علیه ایران، چین همچنان به خرید نفت از این کشور ادامه میدهد. سهم چین از نفت ایران از حدود ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۷ به نزدیک ۹۵ درصد در سال ۲۰۲۴ رسیده است. این رفتار پکن را نمیتوان صرفاً در قالب یک معامله اقتصادی تحلیل کرد، بلکه نشاندهنده اراده سیاسی چین برای مقابله با هژمونی آمریکا و مقاومت در جنگ اقتصادی است که دولت ترامپ علیه این کشور به راه انداخته است.
۲_ اما چرا چین اینگونه مصمم است؟ نخست، تنوع در مبادی تأمین انرژی و کاهش وابستگی به منابع نفتی تحت کنترل آمریکا و متحدانش( دول عربی) برای چین ضروری است. دوم، چین با ادامه روابط نفتی با ایران پیامی تلافیجویانه به واشنگتن ارسال میکند که قصد ندارد تحت فشارهای آمریکا تسلیم شود. سوم، همکاریهای اقتصادی و سیاسی میان ایران و چین، بهویژه با توجه به جایگاه ژئوپلیتیک ایران اهمیت بالایی دارد. چهارم، قیمت پایینتر نفت ایران و روسیه، ریسکهای اقتصادی ناشی از تحریمها را تا حدی کاهش میدهد.
۳_ بر این اساس می توان ادعا کرد که حتی پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، احتمالا چین در همین سطح، همچنان به خرید نفت از ایران ادامه میدهد.
۴_ با این حال، تعامل با چین را باید به عنوان یک استراتژی اقتصادی در شرایطی از تحریم و جنگ اقتصادی فهم کرد که در آن، گزینههای پیشروی ایران محدودند اما سنجیده. در عین حال وابستگی ایران به یک شریک تجاری، به ویژه در شرایط تحریم و فشارهای بینالمللی، مضررات و ریسکهایی را به همراه دارد.
۵_ از طرفی شکافها و تنشهای ژئوپلیتیکی بین آمریکا و کشورهایی مثل چین، روسیه، برزیل و… که به دلیل سیاست های اقتصادی دولت ترامپ حاصل شده، فرصتی برای ایران ایجاد کرده تا بتواند از این فضا برای کاهش تأثیر تحریمها بهره ببرد. این فرصت زمانی فعلیت می یابد که کشور معطل مذاکرات ( هسته ای) نشود.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟
✍داود مدرسی_یان
آقای رئیس جمهور و حامیان، مدام میپرسند: «اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟» جدا از تأثیر منفی این سوال در محاسبات دشمن نسبت به کشور، پاسخ اگرچه ساده نیست، اما روشن است. اولاً برای ما اثبات شد که «مذاکره، خطر جنگ را رفع نمیکند و مانع از جنگ نمیشود»؛ پس این ادعا که «یا جنگ یا مذاکره» کاملاً خلاف است. مهمتر، «مذاکره خطر جنگ را بیشتر میکند و کار را سختتر و پیچیدهتر میکند».
ثانیاً در منطق روابط بینالملل، بهویژه در چارچوب مکتب واقعگرایی(به عنوان رهیافت حاکم بر روابط بین الملل)، مذاکره با قدرتهای بزرگ، اگر در شرایطِ برتری طرف مقابل و ضعف طرف خودی به کار رود، دو نتیجه دارد:
1️⃣ عملاً به دیکته سیاسی و راهبردی میانجامد. مثل تجربه #برجام که نشان داد در صورت پایبندی کامل کشور به تعهدات کلان، طرف مقابل – بهویژه ایالات متحده – به تعهدات حداقلی خود نیز پایبند نمیماند. این نابرابری رفتاری، نه استثنا، بلکه بخشی از الگوی تاریخی سیاست قدرت در نظام بینالملل است. واقعیت بین الملل این است.
2️⃣ به «شرطی سازی» سه رکن مهمِ «جامعه»، «سیستم امنیتی و نظامی» و «اقتصادی» منجر میشود. واقعیت سیاسی این است که مذاکره در شرایط نامتوازن، به جای تأمین منافع ملی، کشور را وارد چرخهای از شرطیسازی میکند:
🔹أ. شرطیسازی اجتماعی: امید و انتظار مردم به نتایج بیرونی گره میخورد و بعد از عدم نتیجه، سرمایه اجتماعی داخلی فرسوده میشود و کشور دچار شکاف سیاسی و بن بست داخلی و ریزش سرمایه اجتماعی میشود.
🔹ب. شرطیسازی راهبردی – امنیتی و نظامی: سیستم دفاعی و امنیتی کشور با فرض حل تهدید از مسیر گفتوگو، دچار «فریب سخت» و خطای محاسباتی و غافلگیری میشود (همانگونه که در جنگ تحمیلی 12 روزه دیدیم حتی سران ارشد نیروهای نظامی و امنیتی درگیر فضای مذاکره شدند)
🔹ت. شرطیسازی اقتصادی: ارکان برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی کشور، صنایع بزرگ و مادر، خُرد و کلان بازار همه متوقف مذاکرات میشوند و سرمایهگذاری و مسیر پیشرفت درگروی رفع تحریم از طریق مذاکره دیده میشود. در نتیجه، وقتی مذاکرات به هدف نمیرسد، به بیثباتی و شکنندگی اقتصادی میانجامد (نمونه امروز اقتصاد کشور).
🔻در چنین الگوهایی نه تنها دستاوردی حاصل نمیشود، بلکه زمان و ظرفیت ملی در مسیر خطرناک وابستگی به اراده طرف مقابل هدر میرود. پس اینکه دولتمردان ما فکر میکنند «مذاکره مشکلات اقتصادی را حل میکند» یا «اگر مذاکره نکنیم، جنگ میشود» کاملاً خطاست. هم شرایط بدتر میشود هم خطر جنگ بیشتر میشود.
🔻اما در «غیاب مذاکره از موضع ضعف»، راهکار «واقعگرایانه» پیشنهاد میشود:
🔹آمادهباش دائمی و ارتقای توان رزمی: در منطق دفاعی، کشوری که آمادگی صددرصدی دارد، عملاً هزینه تهاجم را برای حریف بهقدری بالا میبرد که جنگ منتفی میشود. اصل حمله نظامی دشمن بر مبنای فریب و غافلگیری است؛ در صورت هوشیاری و آمادگی صددرصد برای جنگ، تهدید نظامی دشمن رفع میشود.
🔹خروج از فاز تدافعی: اتخاذ مواضع راهبردی که نشان دهد کشور نه تنها قادر به دفاع، بلکه قادر به پاسخ متقابل و پرهزینه است.
🔹بازدارندگی بدون شلیک: همان اصلی که بسیاری از بازیگران منطقهای و جهانی با ایجاد هزینه و ریسک بالا، از طریق نمایش قدرت، بدون ورود به درگیری مستقیم حاصل کردهاند.
🔻برعکس، هر اظهار نظر و تصمیم سیاسی که نشانه ضعف تعبیر شود، همراهی با مذاکرهای که فاقد پشتوانه قدرت است، میتواند زمینهساز یک جنگ تحمیلی جدید باشد.
🔻اقدامات داخلی و خارجی مکمل؛ در یک استراتژی واقعگرایانه، جایگزین «اتکای کور به مذاکره»، ترکیبی از اقدامات داخلی و خارجی است:
🔹اصلاح ساختارهای سیاسی و اقتصادی داخلی برای کاهش آسیبپذیری و توانمندسازی تولید، فناوری و منابع ملی.
🔹تنوعبخشی به روابط بینالملل: توسعه روابط با مجموعهای گسترده از کشورها، ایجاد ائتلافهای منطقهای و تقویت سازمانهای همکاری چندجانبه.
🔹بازتعریف مأموریت وزارت خارجه: بازگشت به وظایف اصلی در دیپلماسی چندجانبه، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی فرامنطقهای، نه صرفاً متمرکز بر یک پرونده سیاسی خاص.
🔻در پایان؛ در جهان آنارشیک روابط بینالملل، قدرت ملی تعیینکننده جایگاه کشور است و نه صرفاً زبان مذاکره! مذاکره زمانی مؤثر است که در میز بازی، قدرت چانهزنی داشته باشیم و این قدرت، نه در امضای کاغذ، بلکه در توان بازدارندگی، تابآوری اقتصادی و سرمایه اجتماعی مستحکم ریشه دارد. اگر ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند خیلی از تهدیدها رفع میشود.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
سعید جلیلی، آخرین زنگی زمانه!
✍حجت الله عدالت پناه
این روزها وقتی وارد فضای مجازی میشوی و تیترهای خبرگزاری ها یا روزنامه های رسمی را نگاه میکنی به گونه ای عجیب همه تیترها را علیه دکتر سعید جلیلی می بینی! پیش خودت شک میکنی نکند جلیلی رئیس جمهور است! یا رئیس مجلس است که همه مشکلات مملکت و وضعیت فعلی مردم گردن ایشان است!
هر چه تاریخ بعد انقلاب را مرور کردم به جز شش سالی که او دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، جایگاه کلیدی در ساختار سیاسی کشور نداشته و به جز همان شش سال هم در هیچ برهه ای مذاکره کننده اصلی نبوده!
قرارداد الجزایر را که نگاه میکنی، هدایت مذاکرات با بهزاد نبوی بوده ولی جلیلی نبوده! همان قراردادی که ما گروگانهای آمریکایی را آزاد کردیم ولی آمریکا پولهای بلوکه شده ایران را آزاد نکرد که هیچ، کلی هم بعدش علیه ما اقدام کرد! آن موقع جلیلی ساکن آمریکا نبوده و یحتمل داشته کوله اش را می بسته که به جبهه برود!
قطعنامه ۵۹۸ را هم که میبینی، جلیلی در حالی که پای راستش را در جبهه جا گذاشته بوده در دانشگاه داشته درس میخوانده! ولی جواد ظریف و ولایتی بودند! رفسنجانی و روحانی هم نقش داشتند. در آن قطعنامه اگر یک بند الزام آور وجود داشت که صدام را مجبور به غرامت دادن کرده باشد، خیلی از مشکلات بعد از جنگ حل میشد. جنگی که بیش از هزار میلیارد دلار برآورد خسارت مادی اش بود!
اما شما طی در ۶ سالی که جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده را بررسی کنید و ببینید قراردی هست که امضای جلیلی پای آن باشد ولی بعدا جلیلی بگوید من فلان قسمتش را نخوندم یا فلان کسی آمد و کلمه ای را عوض کرد و ما نفهمیدیم؟!
وقتی جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود سوریه را که از دست ندادیم که هیچ، جبهه مقاومت هم در اوج قدرت بود! آمریکا و اسرائیل حتی به مخیله شان هم خطور نمیکرد که حاج قاسم و سید حسن و اکثر فرمانده هان ارشد ما را ترور کنند چه رسد به آنکه جنگ را به خاک کشورمان برسانند و جان شریف چند صدنفر از غیر نطامیان ما را هم بگیرند.
وقتی جلیلی دبیر شورا بود، ما ده تن اورانیوم غنی شده مان که هر گرمش میلیونها تومان هزینه داشت را با دست خودمان از بین نبردیم و در قلب راکتور اراک بتن نریختیم!
وقتی جلیلی دبیر شورا بود دو نفر از معاون هایش را به جرم جاسوسی نگرفتند!
وقتی جلیلی دبیر شورا بود یکی از معاونین اصلی اش را به جرم اختلاس و فساد اقتصادی دستگیر نکردند! املاک نجومی هم به هیچ کس نداد!
🔹برادرش یا برادر معاونش هم به جرم فساد اقتصادی دادگاهی نشد! پسرش هم نفتکش نداشت و الان ندارد! کلا یک پسر دارد که نخبه است و در دانشگاه شریف درس میخواند و به بهانه ادامه تحصیل هم اپلای نکرده تا به دانشگاه های اروپایی و آمریکایی برود.
🔹همسر جلیلی نیز پزشک است و خیریه هم تاسیس نکرده که در پوشش آن حرف و حدیثی داشته باشد! این زوج میتوانستند از موقعیتشان سواستفاده کنند و به اسم خیریه کار اقتصادی کنند و مثل خیلی از مسئولان دیگر مولتی میلیاردر شوند و خانه چند هزار متری در ولنجک یا خیابان یاسر بخرند یا اصلا یکی از خانه های مصادره ای در نیاوران را صاحب شوند ولی چنین نکردند و بین مردم زندگی می کنند. حتی دفتر جلیلی فضای ساده و معمولی و بدون تجمل اش تعجب برانگیز است و برای پذیرایی جز چند فلاسک چای و بیسکویت ساقه طلایی چیز دیگری نیستش دیدم که میگویم!
🔹مواضع سیاسی ایشان نه! اینهاست که اصلاح طلب و اصولگرا را علیه ایشان شورانده! جلیلی در سپهر سیاسی ایران تنها چهره باقیمانده است که هنوز بوی خمینی میدهد! جلیلی، آخرین بازماندهی یک گفتمان انقلابی اصیل، سادهزیست و ایدئولوژیک در دل سیاستمداران تکنوکرات یا پراگماتیست است.
🔹او وابسته به هیچ حزب، لابی سیاسی یا سهمخواهی جناحی نیست. اهل زد و بند و مصلحتسنجیهای مرسوم نیست. سعید جلیلی امروز: برای اصلاحطلبها یک «خطر جدی گفتمانی» و برای اصولگرایان حزبی یک «بازیگر غیرقابل پیشبینی و مهارناپذیر» و برای سیاستورزان رند، یک «نامزد درد سرساز در آینده نزدیک» است.
🔹او یک تهدید بالفعل و بالقوه برای تمام کسانی است که برای ۱۴۰۷ برنامه دارند! جلیلی شاید برای این مردم خسته، «آخرین زنگی زمانه» باشد.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
نگاه چین به کریدور زنگزور
✍️پریسا نصرآبادی
در خصوص نگاه چینی به کریدور زنگزور، اجمالاً دیدگاههای چند مرکز مطالعاتی کلیدی چین که رویکردهایشان بسیار نزدیک به دولت است را بررسی کردم.
با نگاه به برخی تحلیلهای منعکسشده در مراکز مطالعاتی نزدیک به دولت چین (مانند آکادمی علوم اجتماعی چین، موسسه مطالعات بینالمللی چین، و موسسه مطالعات بینالمللی شانگهای، دیدگاه غالب دربارهی کریدور زنگزور و نگرانیهای کلیدی چین در این رابطه، به طور خلاصه چنین به نظر میرسد:
چین پروژهی کریدور زنگزور را از منظر پتانسیلهای اقتصادی آن برای افزایش اتصالات منطقهای، متنوعسازی مسیرها و تسهیل جریانهای تجاری نگاه میکند.
در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» و مشخصاً کریدور میانی، این گذرگاه میتواند نقش مهمی در ایجاد یک مسیر زمینی جایگزین بین آسیا و اروپا ایفا کند که از مسیرهای پرترافیک و ناپایدار عبور نکند.
اما همزمان، چین بر شکنندگی سیاسی این کریدور نیز تأکید دارد. نگرانیهای اصلی چین عمدتاً متمرکز بر ثبات منطقهای، ضرورت مطلق توافق آذربایجان-ارمنستان، و پرهیز از عواقب ژئوپلیتیکی آن است که میتواند منافع بالقوه و اهداف گستردهتر این خط مواصلاتی را تهدید کند.
الف) دیدگاههای کلیدی مراکز مطالعاتی نامبرده دربارهی کریدور زنگزور
۱. فرصتی راهبردی برای «ابتکار کمربند و راه» (BRI)
این مراکز عمدتاً کریدور زنگزور را در چارچوب «ابتکار کمربند و راه چین (BRI)» و بهویژه در بستر کریدور میانی (مسیر ترانزیت بینالمللی ترانس خزر) تحلیل میکنند. این کریدور میتواند یک پیوند بالقوه حیاتی برای ایجاد مسیرهایی باشد که محدود به عبور از روسیه نمیشود، از مسیرهای ناپایدار گذر نمیکند و در منطقهی اوراسیا چین و اروپا را به هم متصل میکند.
۲. تاکید بر پتانسیلهای اقتصادی این کریدور
پروژهی زنگزور میتواند مزیتهایی داشته باشد که برای چین مطلوب است؛ از جمله:
- کاهش زمان ترانزیت و هزینههای لجستیک
- افزایش حجم تجارت در مسیر BRI
- تقویت توسعه اقتصادی در آذربایجان و ارمنستان
- تنوعبخشی به مسیرهای حملونقل و افزایش تابآوری زنجیرههای تأمین اوراسیا.
۳. اولویت مطلق پیششرط سیاسی
مهمترین و اصلیترین نکته برای چین این است که امکانپذیری عملیاتی شدن کریدور زنگزور، به عادیسازی کامل روابط آذربایجان و ارمنستان بستگی دارد.
این مراکز صراحتاً تأکید میکنند که:
- اولاً، موفقیت این کریدور مستلزم توافق متقابل باکو و ایروان است.
- ثانیاً، حاکمیت سرزمینی و تمامیت ارضی هر دو کشور باید محترم شمرده شود.
- ثالثاً، ایجاد یک مکانیزم عملیاتی شفاف و مورد پذیرش دو طرف (شامل مسائل گمرکی، امنیتی، عوارض و غیره) ضروری است.
- رابعاً، بدون رضایت و همکاری ارمنستان، کریدور از نظر سیاسی غیرعملی و عامل بیثباتی منطقه خواهد بود.
۴. ترجیح تعامل چندقطبی
این مراکز رویکرد چندقطبی در قفقاز جنوبی را توصیه میکنند. اگرچه چین به دنبال فرصتهای اقتصادی است، اما تحلیلگران این مراکز عموماً چند موضوع را در تحلیلشان لحاظ میکنند:
- به نقش و منافع تاریخی روسیه در منطقهی قفقاز اذعان دارند.
- امکان همکاری مکمل با ترکیه، اتحادیه اروپا و ایران را در نظر دارند.
- تأکید میکنند که ثبات منطقهای مستلزم توازن مجموع این منافع است، نه سلطه انحصاری یک قدرت واحد.
- توصیه میکنند که چین تصویر شریک اقتصادی بیطرف متمرکز بر توسعه «برد-برد» را حفظ کند.
۵. پرهیز از تقابل مستقیم
مراکز مطالعاتی مذکور، همواره بر ترجیح چین برای پرهیز از رقابت ژئوپلیتیک مستقیم (بهویژه با شرکای راهبردی خود نظیر روسیه و ایران) تأکید میکنند. آنها مشارکت چین را صرفاً اقتصادی و مکمّل دانسته و «همکاری به جای تقابل» را برجسته میکنند.
ب) اصلیترین نگرانیهای چین دربارهی کریدور زنگزور شامل موارد زیر است:
۱. بیثباتی منطقهای (مهمترین دغدغه چین)
چین عمیقاً نگران است که کریدور زنگزور موجب شود که هریک از موارد ذیل رخ دهد:
- شعلهور شدن دوبارهی جنگ
هرگونه اقدام برای تحمیل کریدور بدون توافق ارمنستان میتواند به درگیری مجدد آذربایجان و ارمنستان منجر شده و کلیهی پروژهها و سرمایهگذاریهای منطقه را تهدید کند.
- ایجاد بیثباتی داخلی در ارمنستان/استان سیونیک
تنشهای حلنشده یا هرگونه احساس تحمیلِ از سوی آذربایجان یا قدرتهای فرامنطقهای (مانند امریکا) میتواند استان سیونیک در ارمنستان را بیثبات کند و به ایجاد خلأ امنیتی بینجامد.
به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇
@tahlilisiyasiseraat
@seraat_tahlil_siyasi
.
ضمن تسلیت به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی؛ امسال توفیق نشد مشایه کربلا باشم اما به لطف خدا در کنار ملجاء شریف و نورانی ثامن الائمه، امام رئوف و مهربانی ها، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نائب الزیاره همه شما خوبان هستم.
#اربعین_حسینی
#مشهد
✍یداله یاسینی «مدیر کانال»
.