eitaa logo
𝗣𝗼𝗹𝗶𝘁𝗶𝗰𝗮𝗹 | تحلیل‌سیاسی
6.2هزار دنبال‌کننده
53.1هزار عکس
58هزار ویدیو
677 فایل
کانال رسانه تحلیلی سیاسی جهت مطالبه‌گری‌ اجتماعی_سیاسی با رویکرد تمدن سازی اسلامی با حضور بیش از ۳۰۰۰ استاد حوزه و دانشگاه ارتباط با ادمین: @aboozar58 @m_davoodi @ZAREIR @ansar_mgh ♨️ تحلیل سیاسی https://eitaa.com/joinchat/3832938513C10428c852e
مشاهده در ایتا
دانلود
@dars_akhlaq(3).mp3
5.12M
🔊 | حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی در مورد الطاف امام رضا علیه السلام 🔴 پیر زنی که از (ع) پول می‌گرفت برای سوغاتی خریدن برای فرزندان و آشنایان... (ع) 🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از طرحی نو🌱
🔴 غول‌ها و دستگاه کوتوله‌‌پرور 🔹غول‌ها در دروازه ورودی شهر، دستگاهی ساخته بودند که آدم بزرگ‌ها را تبدیل به کوتوله می‌کرد. شهر پُر شده بود از کوتوله‌ها. 🔸غول جوان مجبور بود هر روز برای جمع‌آوری هیزم، راه تکراری خانه تا جنگل را طی کند. یک روز که از جنگل بر می‌گشت پروانه‌ای توجه او را جلب کرد. ردّ او را گرفت و به چشمه‌ای درخشنده رسید. کنار چشمه، پیری نشسته بود. این دیدار به انسی عمیق تبدیل شد. غول جوان هر روز به بهانه آبتنی، روانه چشمه می‌شد. با هر ملاقات، حجاب‌های بیشتری از اندیشه او کنار رفته و افق‌های دورتری را می‌دید. یک روز که غول جوان برای دیدن پیر، راه چشمه را در پیش گرفته بود سئوالی در ذهنش شکل گرفت. چرا در ورودی شهر دستگاه کوتوله‌ساز قرار گرفته است؟ او تصمیم گرفت این سئوال را از پیر دانا بپرسد. 🔹پیر سرش را پایین انداخته بود گویی مطلبی را سبک سنگین می‌کرد. سرش را بالا آورده و با آرامش به صورت جوان نگاه کرد. دیگر اثری از غول در چهره‌اش باقی نمانده بود. او رازی را که سال‌ها در دل پنهان داشته بود با جوان در میان گذاشت. نگهبانان شهر، غول نیستند آن‌ها فرهیختگان شهر هستند که وظیفه محافظت از آن را بر عهده داشتند. غولی میان آن‌ها نفوذ کرده و معجون قدرت‌طلبی را به آن‌ها خورانده است. این معجون، روح‌شان را تسخیر و عقلشان را از بین برده است و به شکل غول‌ درآمده‌اند. جوان پرسید راه از بین بردن طلسم چیست؟ پیر، معجونِ آگاهی را به جوان داد و از او خواست در نیمه شب که ماه کامل می‌شود این معجون را در رودخانۀ کنار دروازه شهر بریزد. با از بین رفتن طلسم‌ها، فرهیختگان شهر به صورت و سیرت آدمیان بازگشتند. 🔸جوان ملتمسانه به پیر گفت: امکان ندارد چند روز بیشتر در شهر بمانید؟ پیر گفت: نه ماموریت من در این شهر پایان یافته و باید بروم. جوان که گویا جز رضایت چاره‌ای دیگر نداشت گفت: حالا که می‌روید نصیحتی کنید که توشه راه ما باشد. پیر گفت: هدف از ساختن دستگاه در ورودی شهر این بود که مردم شهر به رشد و تعالی برسند ولی با طلسم شدن بزرگان و فرهیختگان شهر به وسیله غول‌ها، این دستگاه به دستگاه کوتوله‌پرور تبدیل شد. باید به کمک فرهیختگان دستگاهی بسازید که همه مردم شهر را به رشد و تعالی برساند. پیر دو بال در آورده و به آسمان پر کشید. جوان در حالی‌که اشک از چشمانش جاری بود فریاد زد بعد از آن چه کنیم؟ پیر در حالی‌که در افق ناپدید می‌شد گفت: دستگاهی بزرگتر بسازید که همه مردم دنیا را به رشد و تعالی برساند. پایان ............. پ ن: اندیشمندان اسلامی برای نقش آفرینی بیشتر کشورهای اسلامی در نظم نوین جهانی، نیاز به توسعه دستگاه فکری خود دارند. ✍️ به (طرحی نو) بپیوندید. 👇👇 🆔 @Tarhi_No1
هدایت شده از مدرسه تولید محتوا
روایتگری که از معرکه گریخت.mp3
6.38M
💢روایتگری که از معرکه گریخت ✍️مصطفی گودرزی 🎙 الیاس فلاحتی، مهشید حسنی، آتنا عبدالوند، محسن حاج مقدس، وحید آزادی، مصطفی گودرزی 💻 تهیه و تدوین گروه تولید چند رسانه فکرت، رادیو فکرت @fekrat_net @radiofekrat 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava