eitaa logo
ازدواج طهوران💕
2.5هزار دنبال‌کننده
335 عکس
131 ویدیو
9 فایل
وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم.نور/٣٢ #طهوران کمک میکند تا در گستره وسیعتری از هموطنان، همسری مطابق معیارهای خود انتخاب کنید 💠امر خیر وساطت مهیاست؛ هر کس یک واسطه برای ازدواج ارتباط: @Zevaje فرم ثبت نام @Zevaja
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا که جانِ مرا بی نیست برگِ حیات... @tahoran 💞
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم؟... @tahoran 💞
حالِ خرابِ حضرتِ پاییز، مالِ من شأنِ نزولِ سوره‌ی باران به نامِ تو تنها نه من به مهرِ تو، آذر به جان شدم دلتنگیِ دقایقِ آبان به نامِ تو... @tahoran 💞
مرز آرامش من شانه‌ی پر مهرِ تو بود عطر آرامش من در وطنم جامانده... @tahoran 💞
باید دل‌ببندم و نَمانم باید بخواهم و بگذرم باید دلم پیش تو باشد و خودم نباشم خودمانیم؛ چقدر سخت است، دوست داشتنت... علی سید صالحی @tahoran 💕
❣️جز ⁧ عشق ⁩ ❣️جهان نکته‌ی ❣️ارزنده ندارد... @tahoran 💞
کویرِ تشنه‌ی عشقم، تداوم عطشم دگر بس است زِ باران مگوی، باران باش ✍حسین منزوی @tahoran 💞
خوش نشستی بر دلم کاشانه میخواهی چکار؟ @tahoran 💞
چه کرده ای تو با دلم که نازِ تو نیاز ماست... @tahoran 💞
⭕️دیگران را عید اگر فرداست ما را این دم است/ روزه‌داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست. "سعدی" @tahoran 💞
دلتنگمو دیدار تو درمان من است... ♥️ @tahoran 💞
*باهمسرم تا همیشه* .... ✔️ روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: " امروز میخواهیم بازی کنیم!‌" سپس از آنان خواست که فردی بصورت داوطلبانه به سمت تخته برود. خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد. آن خانم اسامی اعضای خانواده, بستگان, دوستان , هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت. سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند. زن ,اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد. سپس استاد دو باره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند. زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند; نام : مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش ... کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه میدانستند این دیگر برای آن خانم صرفا یک بازی نبود. استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند. کار بسیار دشواری برای آن خانم بود. او با بی میلی تمام , نام پدر و مادرش را پاک کرد. استاد گفت: " لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!" زن مضطرب و نگران شده بود. با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد. و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست ... استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید: "چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!" والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا آوردید. شما همیشه میتوانید همسر دیگری داشته باشید!! دو باره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت. همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند. زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد :"روزی والدینم از کنارم خواهند رفت. پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری ,ترکم خواهد کرد" *پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم میکند , همسرم است!!!* همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن , حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند *با همسرت به از آن باش , که با خلق جهانی* @tahoran 💞