🔴 راه و رسم طلبگی
🔴 موضوع:استعداد و علاقه شخصی
قسمت اول
اکنون به ذکر مقدمات و عناصر لازم برای این منظور (انتخاب تخصص) میپردازیم.
3.. استعداد و علاقه شخصی
بدون شک در انتخاب رشتة تخصصی باید به آمادگی فردی و ذائقة شخصی توجه کرد. علاقههای انسان موتور محرک وجود اوست و تمام فعالیتهای او را پیش میبرد. بدون علاقه، انسان در هیچ کاری طراوت لازم را ندارد و با تکلف و کسالت وارد آن میشود. این چگونگی باعث میشود که دقت لازم را در آن به کار نیاورد و به قول معروف تنها به اسقاط مسئولیت و رفع تکلیف بپردازد. بدین ترتیب ثمرة کار بسیار تُنُک و کم مایه خواهد شد و به کار کسی یا درمان دردی نخواهد آمد. بدون علاقه و استعداد، توان انجام کار به گونهای رضایتبخش وجود ندارد و به تبع آن تکلیف و مسئولیت از گردن انسان ساقط است. بنابراین به بهانه نیاز اجتماعی نباید به علاقهها بیاعتنایی کرد. زیرا ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تحت سیطره عواطف درونی خود هستیم و از بیتوجهی به آن در فشار و دشواری قرار خواهیم گرفت.
البته میتوان ادعا کرد انسان به طبیعت اولیه خود استعداد همه یا اغلب مهارتها و دانشها را دستکم در حدود عمومی دارد و با تلاش و تمرین میتواند به مراتب بالای آن نیز دست یابد اما این نکته نیز هست که در بعضی زمینهها استعداد انسان شکوفاتر و آمادگی او بیشتر است. این موارد، انگشتشمار و اندکاند و مقرون به صرفهتر این است که سرمایة عمر در همین موارد به کار گرفته شود تا نتیجة بیشتر و بهره فراوانتری به کف آید.
ادامه دارد...
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
راهورسمطلبگی
موضوع: استعداد و علاقه شخصی
🌷فرایند تشخیص استعداد و نشانههای آن / قسمت اول🌷
بسیاری از طلاب از چگونگی دستیابی به این خودشناسی و راهکار کشف استعداد خود ناآگاهاند؛ به همین جهت این موضوع به یکی از دغدغههای اساسی و فراگیر آنها تبدیل شده است. توجه به این گزارهها چه بسا در فرایند تشخیص استعداد به کاراید و از این دشواری و نگرانی بکاهد؛
1. جوان استعداد انجام هر کاری و موفقیت در هر رشتهای را دارد. به همین جهت باید تواناییهای علمی و مهارتی لازم را در عرض هم دنبال و در حد نصاب کسب نماید. اما در کنار این تواناییهای متفرقه و اطلاعات عمومی فراوان، در یک زمینة مشخص، لازم است مهارت ویژه داشته باشد و اثر استثنایی ارزشمند تولید کند. در این موضوع او سرآمد و عنصر اول به شمار میرود و سخن یا اثرش کاملا مورد اقبال واقع میشود. این اقبال نیز نشان دهندة درجه مهارت و اشراف او بر تمام تولیدات آن عرصه خواهد بود. به عنوان نمونه در یک رشتة علمی ـ پژوهشی یا در تبلیغ برای کودکان یا در بیان احکام شرعی یا در اشراف بر صحیفة سجادیه یا در استفاده از فلان هنر در تبلیغ آموزههای دینی یا.. . سرآمد و مرجع دیگران باشد و بر تمام فضای آن احاطه داشته باشد. به تعبیر دیگر در مقام بهرهگیری هر کس باید از امور فراوان بهره گیرد. انواع کتابها و موضوعات را بخواند و بداند و انواع مهارتها را داشته باشد، اما در مقام بهره رساندن بداند که عملاً تنها در یک نقش اجتماعی میتواند فایده ویژه برساند و تنها در یک سنگر میتواند پاسدار قابل اعتمادی باشد.
2. دو اشتباه بزرگ در تشخیص علاقه و استعداد رخ میدهد. یکی اینکه سختی کار ـ علمی یا اجرایی ـ فرد را کلافه کند و به دنبال این کلافگی نتیجهگیری کند که استعداد فلان کار را ندارد. در حالی که سختی کار را نباید با نداشتن استعداد اشتباه کرد. دیگر اینکه به جهت تازگی کار و و موفقیت طبیعی که بر اثر تلاش حاصل میشود روح تنوعجوی انسان لذت برد و گمان کند که استعداد استمرار آن را دارد. این دو اشتباه عمومی و نقطه خطرخیز باید مد نظر افراد قرار گیرد و برای اطمینان از سلامت انتخاب با آنها مقابله شود. راه مقابله با آن نیز آزمایش گزینه انتخاب شده در زمان نسبتاً گسترده است.
3. برای پاسخ تفصیلی به این سؤال، شخص باید آینده خود را به خوبی مجسم کند، خود را در موقعیتهای عینی مختلف به تصویر کشد و روحیات و حساسیتها و آرمانهای خود را در هر یک از آن موقعیتها محک زند. به شخصیتهایی که در آن نقشها هستند و نوع فعالیتها و ساعات زندگی آنها نظر دقیق اندازد و برنامة کاری روزانه آنها را از نزدیک مرور کند. مثلا زندگی یک محقق حوزوی را در کتابخانهها در نظر بگیرد و از خود بپرسد که آیا ظرفیت، تحمل و توان آن را دارد که تمام عمر را به مطالعه و تحقیق و تدریس بگذراند و مقاله و کتاب تألیف کند؟ یا زندگی یک مبلغ موفق، یک مسئول اجرایی کارآمد، یک مدیر موفق مدرسة علمیه، یک قاضی موفق دادگستری، یک امام جماعت یا امام جمعة کارآمد، یک استاد برجسته، یک مشاور کاردان، یک مربی شایسته، و.. . را بررسی کند و خود را در ظرف زمانی 10 سال بعد جایگزین آنها نماید. به داوری خود در بارة این تصویرها یا پسند و علاقة خود حساس شود و خودشناسی خود را افزایش دهد. برای این منظور میتوان از معاشرت با چهرههای موفق واقعی ـ علاوه بر تصویرهای فرضی ـ بهره گرفت. مطالعة سرگذشت بزرگان علم و عمل و دقت در نظام فعالیتهای روزمرة آنان نیز در این زمینه بسیار مفید است.
4. علاقه با استعداد رابطه مستقیم دارد یعنی علاقه، نشان استعداد است و اگر انسان علاقه خود را دنبال کند چیزی را که با وجودش سنخیت داشته دنبال کرده است. ما جذب چیزی میشویم که با آن سنخیت داریم بدین رو اگر بتوانیم از حیطة نگاه دیگران و ارزشهای محیطی و بیرونی خارج شویم و خود واقعیمان را بروز دهیم استعداد ما شکوفا خواهد شد. اما گرفتار جو عمومی بودن و مطابق سلیقه دیگران رفتار کردن ممکن است به بیخاصیتی و کمثمرگی بیانجامد.
5. تشخیص استعداد از مقوله خودشناسی است. خودشناسی با شناخت دیگران شباهت و مشترکاتی دارد. ما برای شناخت دیگران چه میکنیم؟ در رفتارهای آنها دقت میکنیم و از برآیند رفتارهای آنها و ارزیابی آماری آن به داوری در باره آنان میرسیم. برای آنکه در باره خود نیز به داوری برسیم لازم است رفتارهای گذشته خود را به یاد آوریم و فهرست مفصلی از آن تهیه کنیم. با توجه به اشرافی که نسبت به رفتارهای ظاهری و باطنی خود داریم در نگاشتن این فهرست موفقتر از هنگامی که در باره دیگران قضاوت میکنیم عمل خواهیم کرد. این فهرست را در فرصت شایستهای بارها و بارها بررسی و تجزیه و تحلیل نماییم تا به معانی و بواطن آن دست یابیم.
ادامه دارد...
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
موضوع: مراکز تخصصی
🌷مراکز تخصصی / قسمت اول🌷
آشنایی با مراکز تخصصی از جمله نیازهای مهمی است که در مقام تصمیمگیری باید بدان توجه داشت. دقت نظر تفصیلی در این گزارهها بصیرت ما را در مقام تصمیمگیری و پس از آن افزایش میدهد:
1. غالب مراکز تخصصی برای دستیابی به غایت مطلوب خود دارای امکانات خوبی هستند. امکاناتی که میتواند ما را نیز در زودتر رسیدن و بهتر رسیدن به هدف کمک کند. مراد از امکانات تحصیلی علاوه بر امکانات ظاهری اموری نظیر استاد، برنامه درسی، کتابخانة تخصصی، همدرس و همراه، فضای علمی و.. . است. این امکانات نوعا انگیزه و رغبت ما را افزایش میدهد و احتمال رسیدن به نتیجه را بالا میبرد. به قوت میتوان گفت بسیاری از مواد آموزشی با مطالعه و مباحثه شخصی قابل تحصیل است. اما نوع ما انسانهای عادی تا در فضای علمی خاص قرار نگیریم، انگیزة لازم برای سرمایهگذاری زمان و توان خود در بهدست آوردن آن دانشها را نداریم. یکی از مهمترین شاخصهای موفقیت مراکز آموزشی همین انگیزهسازی و ایجاد شوق و طراوت تحصیلی در دانشجویان است.
2. برنامههای این مراکز متناسب با ظرفیت متوسط افراد تنظیم شده است. به دلایل کاملا منطقی در نظامهای آموزشی نه ملاحظة استعدادهای ضعیف میشود و نه ملاحظة نوابغ. به همین جهت درصدی از افراد در مواجهه با برنامهها احساس خستگی و سنگینی دارند و کسری از افراد نیز از سادگی و بیمایگی آن، دائم گلایهمند و شاکیاند. اما توده جمعیت با در نظر گرفتن متوسط استعداد ذهنی و نیز امکان اختصاص فرصت عادی میتوانند با موفقیت از آن برنامه عبور کنند. اجرای قوانین حضور و غیاب و ایجاد محدودیت و کنترل در نظامهای آموزشی ضامن اجرای بهینه برنامهها و در راستای همان انگیزهسازی است. بر پایه این واقعیت نباید از برنامههای آموزشی انتظار داشت که بدون هیچ کم و زیاد به مطالب کاملا نو و مهم بپردازد. مقداری معطلی که به صورت طبیعی در این برنامهها وجود دارد باید تحمل گردد.
3. انسان به صورت طبیعی از تکلیف و برنامه گریزان است و دوست دارد در آزادی کامل به سر برد؛ سادهترین و عادیترین فعالیتها مانند تخمه خوردن نیز وقتی که به صورت برنامه و تکلیف دراید ملالانگیز میشود. اما تجربه قاطعِ هر کس بر او ثابت میکند که اگر این الزام و تکلیف و تحمیل ـ از خارج یا به صورت خودانگیخته ـ نباشد سستی و تنبلی و کاهلی رخ میدهد و اقدامی صورت نمیگیرد. به شهادت تجربه، نوع ما انسانها در شرایط آزادی مطلق یعنی بدون نوعی اجبار بیرونی یا درونی نمیتوانیم از همه توان و استعداد خود بهره گیریم. بسیاری از تصمیمها و برنامههای مورد نظر ما به خاطر نداشتن قوه الزام بیرونی یا التزام درونی در معرض آسیب تسویف قرار گرفته و عملا اجرا نمیشود. جز صاحبان انگیزههای قوی و ارادههای پولادین که انگشتشمار و نادرند نمیتوانند از انرژی فراوان انسانی بهره گیرند و در دشواریها پایدار بمانند. همه ما میدانیم که همواره توان ما، بیش از مقداری است که تصور میکنیم. درستی این مطلب را در شبهای امتحان یا هنگامه خطر تجربه کردهایم. در چنین شرایطی به صورت اعجازآمیزی احساس نیرو میکنیم و قدرت اراده انسانی را در وجود خود مییابیم. عشق به هدف نیز یک نیروی حرارتبخش و محرک فوقالعاده است که جز در معدودی از افراد یافت نمیشود. با این وصف اگر بخواهیم برای توده طلاب ارشاد عامی داشته باشیم، باید وضع عموم را در نظر بگیریم و از شخصیتهای انگشتشمار صرف نظر کنیم. برای توده طلاب با اراده و استعداد متوسط این گونه مراکز مفید و انگیزهساز است یعنی همان منطقی که در انتخاب نظام آموزشی حوزه برای تحصیل معارف اسلامی وجود دارد، در استفاده از این مراکز تخصصی نیز حاکم است.
ادامه دارد...
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
#معرفیکتاب
موضوع:
🌷معرفی چند کتاب ویژه🌷
🔸۳۰عنوان کتاب مورد نیاز و توجه طلاب عزیز
🔴🔴🔴حتما مطالعه نمایید🔴🔴🔴
برای آشنایی بیشتر طلاب عزیز با هویت روحانی، و دستیابی به خودآگاهی صنفی کتابهای زیر معرفی میشود. بیشک مطالعه این کتابها امکان بهرهبرداری بیشتر از سرمایهها و فرصتهای موجود را فراهم آورده و سرگردانی و تردید را در موارد فراوانی مرتفع میسازد.
1. آخوند باید روحانی باشد؛ توصیههای رهبر انقلاب برای حوزههای علمیه، تدوین محمدرضا حدادی، تهران: فراندیش، 1385.
2. آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، تهران: لاهوت، 1385.
3. آفات الطلاب، شاکر برخوردار فرید، تهران: لاهوت، 1385.
4. ارزش و افتخارات طلبه، محمد عالم زاده نوری، قم: وثوق، 1385.
5. استاد و درس، علی صفایی حایری، قم: هجرت، 1361.
6. پژوهشی در نظام طلبگی، مهدی ضوابطی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359.
7. پیرامون انقلاب اسلامی، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1373.
8. پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1373.
9. تبیان، دفتر دهم، روحانیت و حوزههای علمیه، روح الله الموسوی الخمینی، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379.
10. حوزه، محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1375.
11. حوزه علمیه؛ هستها و بایدها، سید احمد خاتمی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1385.
12. حوزههای علمیه، طرحی نو بر پایة ارزشها، محمدتقی مدرسی، ترجمه حمیدرضا آژیر، نشر بقیع، 1374.
13. حوزه و روحانیت در آینة رهنمودهای مقام معظم رهبری، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.
14. خشت اول، نشریة علمی فرهنگی اجتماعی، معاونت پژوهشی حوزة علمیة قم.
15. درآمدی بر شناخت حوزه و روحانیت، منصور علمالهدی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیة خواهران، 1385.
16. ده گفتار، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1376.
17. رسالت روحانیت در دنیای جدید، سید محمد مهدی میرباقری، قم: مؤسسة فرهنگی فجر ولایت، 1385.
18. روحانیت، شهید مرتضی مطهری، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1370.
19. شکلگیری سازمان روحانیت شیعه، محمدعلی اخلاقی، تهران: مؤسسة شیعهشناسی، 1384.
20. شیوههای تحصیل و تدریس در حوزههای علمیه، محمدعلی رضایی اصفهانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376.
21. صراط، هدایت تحصیلی طلاب و دانشپژوهان، ابوالقاسم علیدوست، قم: دارالفکر، 1384.
22. علم دیگر، محمد عالم زادة نوری، قم: وثوق، 1385.
23. گذشته، حال و آینده حوزه در نگاه رهبری، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376.
24. لباس روحانیت؛ چراها و بایدها، محمد عالم زادة نوری، قم: موسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1385.
25. مانیفست روحانیت، رضا غلامی، تهران: آفتاب توسعه، 1384.
26. میقات سبز، مهدی هادوی تهرانی، قم: مؤسسة فرهنگی خانه خرد، کتاب همدم، 1380.
27. نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1370.
28. والله تا حالا نترسیدهام (حوزه و روحانیت از دیدگاه امام خمینی)، محمد اسماعیلی، قم: انتشارات سپهر آذین، 1385.
29. ولایت، رهبری، روحانیت، شهید سید محمد حسین بهشتی، بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیت الله دکتر بهشتی، تهران: بقعه، 1383.
30. هویت صنفی روحانی، محمدرضا حکیمی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360.
#معرفیکتاب
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
@tahzib_haghani
#راهورسمطلبگی
موضوع:نقش تکرار آموخته ها در فرایند تحصیل
قسمت دوم
🌸فوائد مرور🌸
تکرار و دوره مطالب چند اثر مهم دارد:
الف) فهم عمیق محتوا: تسلط بر محتوا و فهم عمیق مباحث علمی جز در سایه مراجعه مکرر امکانپذیر نیست. برای توصیف یک خیابان باید چند بار در آن قدم بگذاریم و جزئیات و کلیات آن را به دقت مرور کنیم؛ برای اشراف و احاطه بر یک کتاب هم لازم است چند بار آن را مطالعه نماییم. این انتظار که مباحث یک کتابِ علمی ـ که هیچگونه سابقهای برای ما نداشته ـ یکباره به فضای ذهن ما منتقل شود از ابتدا نابجا است و با واقعیت ساختار ذهنی ما سازگار نیست. به همین جهت است که تا هنگامی که چند بار بحث را دوره نکنیم توانایی «دفاع جدی از آن» یا «ارائه دقیق آن» را نداریم.
با مرور مطالب یک کتاب، آرام آرام از جزئیات، عبارتپردازیها، توضیحات افزوده، مثالها، شواهد و بحثهای غیرمؤثر فاصله میگیریم و افق دید ما نسبت به محتوا بالاتر و زاویه نگاه، گستردهتر میگردد و پیامهای پراکنده کتاب به وحدت میرسد. هرگاه شهر را از فراز بامی بلند یا درون هواپیما مشاهده کنیم نسبتها و روابطی را کشف مینماییم که از درون شهر دریافت آنها بسیار دشوار است؛ مثلاً مییابیم خیابان الف بر فلان خیابان عمود است و با کوچه دیگر موازی، مسجد شهر در شمال و مدرسه در جنوب قرار دارد، وسعت پارک چند مرتبه کمتر از وسعت دانشگاه است، ترافیک در کدام میدان مشکلساز شده و.. . درک این پدیدهها پس از چشمپوشی از جزئیات است و در عین حال آشنایی کامل با شهر، وابسته به این آگاهیهاست و وحدت شهر این گونه قابل درک است.
از اینرو برای فهم بهتر یک کتاب مناسب است آن را خلاصه نماییم و برای تلخیص کتاب ناگزیر باید آن را چند بار مرور نمود. اگر خلاصه تهیه شده نیز چند بار مطالعه شود فرایند آموزش بسیار غنا مییابد.
کتب درسی، از آنجا که جزء به جزء و پراکنده تدریس میشوند بیش از کتابهای دیگر محتاج تکرار و مرورند. رشته انسجام مطالبی که در جلسات متعدد ارائه شده تنها با تأمل و نگاه مجدد کشف میشود. میتوان ادعا کرد شاگرد هر چقدر تلاش کند مطلب هر درس را به اندازه استاد نمیفهمد، زیرا استاد روابط این بحث را با بحثهای دیگر به خوبی میبیند ولی شاگرد این درس را بدون پیوند با مطالب دیگر مینگرد. به همین جهت توصیه شده قبل از مطالعه کتاب در آغاز، فهرست آن به طور کامل ملاحظه و سپس متن کتاب یک بار به سرعت و بار دیگر به دقت مطالعه شود تا احاطه بر کلیت مباحث نیز به دستاید. از باب مثال میتوان احاطه بر یک علم را به پیدایش یک بنای چند طبقه تشبیه نمود. برای ایجاد یک ساختمان ابتدا اسکلت فلزی آن را از طبقة اول تا آخر فراهم مینمایند سپس از طبقه اول تا آخر سقف و دیوار میزنند. آنگاه از طبقه اول تا آخر به سفیدکاری میپردازند و مراحل بعدی نقاشی، سیمکشی، لولهکشی و.. . انجام میگیرد و این تصور که با ساختن هر دیوار آن را گچکاری و نقاشی نماییم و سپس به ساختن دیوار دیگر مشغول شویم بیشتر به فکاهه شبیه است.
همین مسئله در تحصیل دانشها نیز وجود دارد و به همین سبب، آموزش هر علم در چند حلقه متوالی از اجمال به تفصیل انجام میشود. مثلاً کتاب اول در علم فیزیک به ذکر جزئیات و مطالب دقیق نمیپردازد ولی در کتب بعدی هر بحث، فربهتر و کاملتر عرضه میشود.
ادامه دارد...
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
موضوع:نقش تکرار آموخته ها در فرایند تحصیل
قسمت دوم
فوائد مرور
تکرار و دوره مطالب چند اثر مهم دارد:
ب)یادسپاری مطالب: پس از درک کامل پیام، برای به خاطر نگهداشتن آن نیز باید آن را تکرار نمود و بدون تکرار، ثبت آموختهها در ذهن امکانپذیر نیست.
ج)ایجاد باور راسخ و تصدیق: تکرار و مرورِ یک گزاره، به تدریج آن را در ذهن، استوار نموده و اعتقاد راسخ به آن تولید مینماید. حتی مطالب غیرواقعی و بدون برهان را هم با مرور و تکرار میتوان القا نمود. برای گسترش یک شایعه یا دروغ بزرگ کافی است آن را به بیانهای مختلف تکرار نمود تا به صورت خبر متواتر تلقی شود. راز تأثیر تبلیغات بر اذهان نیز همین است. به جهت همین ویژگی توصیه میشود که در انتخاب مجاری سالم علمی و مباحث مطمئن نظری از ابتدا دقت کافی به عمل آوریم. هر کتابی را نخوانیم و به هر سخنی گوش نسپاریم.
قال الباقرعلیه السلام: مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَه فَإن کانَ الناطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَد عَبَد اللَّهَ وَ إن کانَ النّاطِقُ ینطِقُ عَن لِسانِ إبلیسِ فَقَد عَبَدَ إبلیسَ ( الکافي , جلد۶ , صفحه۴۳۴ ، الجزء السادس بَابُ اَلْغِنَاءِ )
هر کس به گویندهای گوش فرا دهد و تمایل یابد او را پرستیده است پس اگر او از خدا سخن گوید خدا را پرستیده و اگر از زبان شیطان سخن گوید شیطان را پرستیده است.
هر بار مطالعه، به تشکیل یک بنای علمی در صفحه ذهن ما یک قدم یاری میرساند و هیچگاه اثر آن از بین نمیرود ـ هر چند به کلی فراموش شود ـ این مطالعه اگر به چند مشابه خود ضمیمه گردد، یک ساختار کامل علمی را تشکیل میدهد که به زودی فرو نمیریزد و محو نمیشود. لذا نه میتوان توقع داشت که با یک بار مطالعه به نتیجه کامل دست یابیم و نه شایسته است به بهانه اینکه مطالعه ما اثری ندارد، از آن چشمپوشی کنیم. هر بار مطالعه، فقط به اندازه یک بار مطالعه اثر دارد و نه بیشتر؛ اما اثر آن حتمی و مسلم است.
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی🌷
اگر فرض کنیم طلبه برای رضای خدا و انجام وظیفه سربازی امام عصرعج، راه پرشکوه طلبگی را برگزیده و از روی آگاهی و بصیرت، تحصیل دانشهای دینی را آغاز کرده است و به اهمیت، ضرورت و قداست علم به خوبی آشناست، نمیتوان فرض کرد که طلبه بدون عذر موجّه، کلاس درس را ترک کند. طلبه خود را در مقابل تمام هستی مسئول میبیند و در انجام رسالت عظیمی که بر دوش او قرار خواهد گرفت، ذرهای کوتاهی روا نمیدارد. هر ساعت از عمر طلبه جوان، ظرف پذیرش اندوختهای است که فردایی نه چندان دور، گرهگشای معضلی بزرگ خواهد بود؛ اگر چنین باشد، چه نیازی به حضور و غیاب؟!
آیا در تاریخ هزار ساله حوزههای علمیه، از حضور و غیاب سخنی به میان آمده است؟! مبدأ پیدایش قانون حضور و غیاب، احتمالاً فضای افزایش جمعیت طلاب و مشاهده مواردی تخلف، سهل انگاری و کاهلی بوده که ضرورت نوعی اعمال فشار برای ترمیم انگیزه حضور در کلاس را در چشم مسئولان نمایانده است. این احساس ضرورت، مولّد دستگاهی به نام حضور و غیاب شده است، وگرنه به سهولت میتوان اعتراف کرد که قانون کنترل حضور و غیاب، قانونی خلاف اصل است و در یک فضای ایدهآل، اصلاً نباید وجود داشته باشد. در اینجا مناسب است اندکی به بررسی مبدأ پیدایش این مسئله بپردازیم:
فرض کنیم در حوزه هزار سال پیش قرار گرفتهایم و ناگهان براثر یک رخداد مبارک اجتماعی، جمعیت طلاب افزایش یافته است و در میان طلاب جذب شده، کسانی فاقد بصیرت و احساس مسئولیت به عرصه معرفت تخصصی دین پای میگذارند. این گروه، آمار قابل توجهی از بیمبالاتی و سهلانگاری را ارائه میدهند. در چنین شرایطی
چه میکنیم؟
برای بررسی مسئله میتوان این گروه را با نمونه طلبههای پیشین مقایسه کرد؛ آنچه میان اینها و آنها فاصله انداخته، بصیرت و احساس مسئولیت است؛ حال اگر بتوانیم این گروه دوم را به بصیرت و احساس مسئولیت بیاراییم، مشکل حضور در کلاس درس حل خواهد شد؛ به بیان دیگر، تنها راه ترمیم انگیزه آنان استفاده از قوه قهریه نیست؛ بدون اعمال فشار هم میتوان به همان نتیجه رسید، ولی البته با همتی فراختر و کوششی بیشتر.
با فرهنگسازی و فعالیت تربیتی، میتوان پایدارترین انگیزهها را در وجود اشخاص ایجاد کرد. آنچه موجب انتخاب قوه قهریه به عنوان راه حل میشود، یا ناتوانی ما از تربیت انسانها است و یا بیتوجهی و سستی ما؛ اگر بیتوجهی و سستی باشد، ما نیز با همان طلبهها که متخلفشان میشناسیم مشترک هستیم. هنر آن است که این قوه قاهره را درون وجود هر طلبه بنشانیم و محرکی داخلی در او ایجاد کنیم که پس از رهایی از نظارت ما هم به تلاش، فعالیت و جهاد علمی بپردازد؛ و البته این، راه کوتاهی نیست.
نفس «حضور در کلاس درس» موضوعیت ندارد، «شعور حضور در کلاس» نیز لازم است. دستگاه تربیتی حوزه بسیار بیش از آن حساسیتی که برای حضور طلبه در کلاس درس صرف مینماید، باید حساسیتهای خود را بر تربیت طلبه و ایجاد اخلاق مجاهدت علمی و عملی متمرکز کند؛ افزایش انگیزههای طلبگی، رسیدگی به معنویت طلاب، تبیین قداست علم آموزی، توجیه کامل فعالیتهای علمی برای طلبه، ایجاد شور علمی، شعور علمی، غیرت علمی، ایجاد مهارتهای دانشآموزی، جذاب نمودن محتوای درونی، تبدیل درس معلم به زمزمه محبت و بازگرداندن روابط استاد و شاگردی به رابطه محبّ و محبوب و جایگاه والای خویش، بخشی از راهکارهای این مهم است.
ما به این جهت که نمیتوانیم یک فرهنگ توانا ایجاد کنیم، به گسترش سیستم اداری روی آوردهایم و به جای تأمین محرکهای درونی، به فعال کردن محرکهای بیرونی پرداختهایم؛ غافل از آنکه همه این فعالیتهای حوزوی باید به پرورش نیروی کارآمدی بینجامد که با احساس مسئولیت و بصیرت خویش، رسالتهای سنگین حوزه را به دوش کشد و بدون هراس از عوامل فشار به حرکت ادامه دهد.
توجه به این نکته ضروری است که تنبیه و استفاده از فشار خارجی، تنها یکی از شیوههای تربیتی است؛ اگر دیدگاه اجرایی ما تنها بر روی همین شیوه، تأکید کند و از حرکتهای مثبت برای فرهنگسازی غافل شود، طلبه خوبی پرورش نخواهد یافت؛ گرچه آمار حضور در کلاس درس، روز به روز افزایش یابد.
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
#راهورسمطلبگی
موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی
قسمت چهارم
ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین🌷
ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین
اجرای کامل قانون حضور و غیاب، براساس نظر توده طلاب جوان، گونهای توهین و تحقیر تلقی میشود و در آن نوعی «بیاعتمادی» مشاهده میگردد. طلبه احساس میکند، پیش از هر جلسه غیبت یا پس از آن، یک بار باید به دفتر مدرسه مراجعه کند؛ در مقابل مدیر مدرسه قرار گیرد و توضیحی ارائه دهد. پیش از غیبت، چانهزنی کند و منتّی بکشد یا پس از غیبت بازخواست شود؛ مدارک معتبری تقدیم کند و پاسخگو باشد!
نفس این «احساس بیاعتمادی» فضای روابط را بر هم میزند؛ این در حالی است که محیط حوزه باید محیط اعتماد، محبّت و صداقت باشد.
اجرای نظم نئوپانی شاید در محیطهای غیردینی لازم باشد و موجب انتظام امور گردد، اما در فضای طلبگی که فضای برادری، صمیمیت، محبت و اعتماد است، زیبنده و شایسته نیست. در چنین فضایی باید اصل بر پاکی، درستی، صداقت و احساس مسئولیت قرار داده شود و اگر استثنایی مشاهده میشود، با حسن سلیقه تربیتی اصلاح و درمان شود.
بر این اساس، روابط مدیر مدرسه با طلبه باید بر محور «اعتماد متقابل» بگردد. زیرا نفس #ابراز_اعتماد در سازندگی شخصیت طلبه (و بلکه مطلق جوان) تأثیر فراوان دارد و فرایند قانونگذاری نباید ما را از این برکات فراوان تربیتی محروم سازد. گویا حد وسط میان «قانون موجود» و «اعتماد صد در صد به طلبه» که اکنون غیرعملی به نظر میرسد، ابراز اعتماد قانونی در دایرهای محدود باشد؛ چیزی شبیه امر بین الامرین که حد وسط میان جبر و تفویض است.
در تأیید این فراز، از پیام پرنور نبوی (ص) بهره بگیریم:
الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ.. . ؛[مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۲۲۲ ]
فرزند 7 سال سید و سالار است و هفت سال برده و فرمانبردار و هفت سال وزیر و مشاور و یاور.
در این حدیث، «سید» نماد موجودی است که نظراً و عملاً نسبت به بندگان خود استقلال و اختیار تام دارد و خود را در رأی و حکم صائب میبیند، نه با بندگان خود، در امور مشورت میکند و نه عمل خود را مطابق آرا و امیال آنها تنظیم میکند و از آنها دستور میگیرد.
همیشه خود را نسبت به زیردستان برتر دیده و صاحب اختیار میداند؛ لذا انتظار اطاعت بیچون و چرای فوری از بندگان خویش دارد و هیچگونه تخلّف و سرپیچی را برنمیتابد.
«عبد» سمبل انسانی است که نه در عمل استقلال دارد و نه رأی او صائب و مقبول است. از این جهت، هیچگاه به صورت جدی طرف مشورت قرار نمیگیرد و تنها از او انتظار اطاعت و امتثال کامل میرود. عبد هر چه بیشتر مطیع و سربهراه باشد و فرمان برد، کاملتر است. او خود را در صورت نافرمانی، مستحق تنبیه و شایسته ملامت و مجازات میبیند و پذیرای تربیت مستقیم و امر و نهی صریح است.
«وزیر» نماینده موجودی است که رأی او مسموع و نظر او مورد احترام و شایستة دقت است، اما استقلال عملی نداشته و حکم او نافذ نیست. وزیر خود را سزاوار مشاوره و نظرخواهی میداند و رأی مستقل میدهد و به هیچ روی، تحمّل پرخاش و بیاحترامی را ندارد و امر و نهی صریح و مستقیم را برنمیتابد. در فرزانگی برای خود شخصیت و شأنی همسنگ حاکم و امیر قائل است؛ گرچه نهایتاً تابع و مطیع اوامر او است.
در این مرحله از زندگی که سنین 14 تا 21 سال را در برمیگیرد، نوجوان خود را ثقه و مورد اعتماد دیگران تصور میکند و فطرتاً انتظار دارد که دیگران به او اطمینان نموده و کارهایی خطیر را بر عهده او بگذارند و ابداً نمیپسندد که غلام فرمانبرداری تلقی شود که دائماً تحت نظارت و کنترل باشد و وظیفه بله قربانگویی را اجرا کند.
«وزیر»، گرچه تحت ولایت حاکم و تابع او است، اما مورد اعتماد و نماینده او محسوب میشود و دارای اختیارات زیادی است. «وزیر» هیچگاه کنترل بیش از اندازه و صریح را تحمل نمیکند و انتظار ندارد که سلطان، دائماً در جزئیات اعمال او دخالت نموده، اظهار نظر نماید. او خود را در مقام و منزلت، تقریباً همشأن حاکم میبیند و از اینکه حاکم را ناظر و مراقب دائمی خود بیابد، به ستوه میآید.
نکته بسیار مهم در فرایند قانونگذاری برای طلاب مبتدی همین واقعیت است که طلبه، در سنین 14 تا 21 قرار گرفته و همه مقتضیات جوانی که در این حدیث به نحو اعجازآمیزی بیان شده، درباره او صادق است؛ آیا قانونی که برای چنین مخاطبی نوشته میشود، نباید با قوانین عمومی تفاوت جوهری و با مقتضیات سنی و روحی آن مخاطب تناسب کامل داشته باشد؟
#راهورسمطلبگی
#تهذیبوتربیتحقانی
💠 کارگاه راه و رسم طلبگی
🔅 نشست طلاب پایه سوم³ با مدیریت محترم مدرسه
🗓 22 آبان 1401
📸 #گزارش_تصویری
🕌 #مدرسه_علمیه_حقانی_قم
#راهورسمطلبگی
╭───────────
✿@tahzib_haghani
╰───────────
💠 کارگاه راه و رسم طلبگی
🔅 نشست طلاب پایه سوم³ با مدیریت محترم مدرسه
🗓یکشنبه ۴دی ۱۴۰۱
📸#گزارش تصویری
🕌 مدرسه علمیه حقانی قم
#راهورسمطلبگی
╭───────────
✿@tahzib_haghani
╰───────────
💠 کارگاه راه و رسم طلبگی
🔅 نشست طلاب پایه سوم³ با مدیریت محترم مدرسه
🗓بیست و سوم بهمن
📸#گزارش_تصویری
🕌 مدرسه علمیه حقانی قم
#راهورسمطلبگی
╭───────────
✿@tahzib_haghani
╰───────────