#اسوه_های_اخلاق
شماره 5
آیة الله العظمی مرعشی نجفی / قسمت دوم
#خصوصیات_اخلاقی:
بخشی از مصاحبه روزنامه اطلاعات در سالگرد رحلت آن فقیه راحل جهان شیعه، با حجة الاسلام و المسلمین،آقای دکتر سید محمود مرعشی نجفی
1.. #ساده_زیستن:
یکی از خصوصیات برجسته ایشان ساده زیستی و عدم توجه به مسائل مادی وزخارف دنیوی بود. ایشان پس از اقامت در قم و ازدواج با والده ما از نظر مالی مدتها دروضعیت بدی به سر می بردند و مدتها اجاره نشین بودند تا اینکه کم کم با تهیه یک زمین کوچک در آن خانه ای ساختند و تا آخر عمرشان نیز در آن زندگی کردند. ایشان هیچوقت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نبودند و هر آنچه به دست می آوردند، درراه رفع حوایج مردم مصرف نموده، یا وقف می کردند و هیچ گاه مالی را به خودشان اختصاص نداده اند. می فرمودند:
«من شب که می خوابم هیچ پولی،هیچ اندوخته ای درجیب من نباشد، چون ما عامل هستیم.ما باید از این دست بگیریم و با دست دیگربدهیم به فقرا، ایتام، نیازمندان و کمک کنیم به مراکز علمی، دینی و فرهنگی، اینها مال مانیست!» و تا آخر عمر نیز چنین بودند. شب آخری که ایشان رحلت فرمودند،همان شب به بنده می فرمودند:
«من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم، تنها یک چیزمرا زجر می دهد و آن این است که می ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبتهای من در هر موردی باعث شده باشد که حقی ناحق شود، یا در همسایگی ما گرسنه ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم که و الله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته ام و نصیحت می فرمودند که شما هم بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی وخانه بزرگ و...بپرهیزید،که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می شود.»و روزی که ایشان از دنیا رفتند،یک قبا داشتند که مشکی بود و در ایام محرم و صفر می پوشیدند ومجموع پولی که در جیب ایشان بود،هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته ای،زمینی یاملکی نداشتند و هر آنچه به دستشان می رسید،در موارد فوق الذکر مصرف می کردند.
2.. #عشق_به_کمال_و_علم:
یکی دیگر از خصوصیات ایشان علاقه و عشق بی حد و حصر نسبت به کسب علم و دانش بود.یک وقتی ایشان نقل می فرمودند:
«زمانی که ما در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتیم،گاهی می شد که ما تا 40 روز اصلا گوشت گیرمان نمی آمد که بخوریم،خوب آقازاده هم بودیم و رویمان نمی شد برویم پیش اعلام و بزرگان آن وقت و دست دراز کنیم و گاهی آنقدر سرگرم درس بودیم که تا 24 ساعت گرسنه می ماندیم ولی اصلا توجه به این مسائل نداشتیم.»
می فرمودند:«زمانی که من در مدرسه قوام در نزدیکیهای صحن مطهر مولی امیر المؤمنین در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم،با مرحوم آیة الله حاج سیدابو القاسم ارسنجانی شیرازی که از علماء بزرگ شیراز بودند،هم حجره بودم.ما گاهی گرسنه می شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم.بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می فرستادند به نجف اشرف که درس بخوانند،ولی اینها معمولامی آمدند و درس نمی خواندند و آش و پلویی راه می انداختند و عده ای هم از این افرادی که دنبال دنیا بودند،دور اینها را می گرفتند و ارتزاق می کردند،گاهی اینها کاهوی زیادی می خریدند و می آمدند در کنار حوض و برگهای زیادی را می ریختند در حاشیه حوض و ساقه های وسطش را می بریدند و می خوردند.و من و آن رفیق هم حجره ام باهم می رفتیم این برگهای اضافی کاهوها را مخفیانه جمع می کردیم و با آنها سد جوع می کردیم و هیچگاه هم به خودمان اجازه نمی دادیم که برای کسی بازگو کنیم،ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم.»
3.. #استفاده_از_امکانات_داخلی:
حضرت آیة الله خصوصیت دیگری که داشتند،می فرمودند:
«من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده ام.»و تاآخر عمرشان هم همینطور بودند و می فرمودند:«این یک راه مبارزه با استعمار واستعمارگران است.» حتی یک وقتی من هنوز کوچک بودم،خیاط آمد و به ایشان گفت:
آقا دکمه از خارج می آید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم،ایشان اجازه ندادند ومدتی در این فکر بودند که چه بکنند،بعد یکی گفت بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لب عبا می دوزند،شبیه دگمه درست می کنند و شما می توانید این را به خیاط بدهید و لذا لباسهای ایشان هیچ وقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که درداخل تولید می شد استفاده می کردند.
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 6
آیة الله العظمی مرعشی نجفی / #خصوصیات_اخلاقی (قسمت دوم)
ادامه مباحث گذشته.........
بخشی از مصاحبه روزنامه اطلاعات در سالگرد رحلت آن فقیه راحل جهان شیعه، با حجة الاسلام و المسلمین،آقای دکتر سید محمود مرعشی نجفی
4- #مداومت_بر_نماز_جماعت:
خصوصیت دیگر ایشان، پایبندی ایشان به اقامه جماعت در حرم مطهر حضرت معصومه (س) بود.از همان زمان قدیم، نزدیک به 60 سال پیش ایشان مرتب سه وعده مشرف می شدند به حرم مطهر و در آنجا اقامه جماعت می فرمودند.صبحها نخستین زائر حضرت معصومه (س) ایشان بودند، گاهی یک ساعت قبل از اذان تشریف می بردند پشت درب صحن و آنجا می نشستند تا فراش حرم بیاید درب را باز کند و ایشان نخستین زائر حرم باشند.در زمستانهای خیلی سرد، تا آن زمان می گفتند برف زیادی می بارید که گاهی ارتفاع برف به 80، 90 سانتی متر می رسید، ایشان قبل از اذان صبح، پارویی به دست می گرفتند و از منزل تا حرم مطهر مسیر را برای مردم باز می کردند و هرگاه هم کسی می گفت آقا شما این کار را نکنید، می فرمود: من می خواهم ثواب کنم.
5- #ارادت_به_اهل_بیت (ع) :
یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت به ائمه معصومین (ع) بود. ایشان می فرمودند از روزی که خودم روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نوی می دوختم، نخستین بار می بردم در حرمهای ائمه (ع) و با مالیدن به ضریح، آن را متبرک نموده، بعد از آن استفاده می کردم، ساختمان کتابخانه، مدرسه، حسینیه و یا هر ساختمانی که مستقیم زیر نظر ایشان ساخته می شد، وقتی گودبرداری می کردند، ایشان مقداری از تربت سید الشهداء (ع) را در پی های آن می ریختند و می فرمودند با این تربت من اینجا را بیمه می کنم.و به خصوص هر وقت مشرف می شدند به حرم، در آستانه حرم هنگام ورود خودشان را روی زمین می انداختند و محاسنشان را روی خاکهای درب ورودی حرم می مالیدند و به ما می گفتند شماها مثل اینکه خجالت می کشید این کار را انجام دهید، این خجالت باعث می شود شما از در خانه اینها دور شوید و شما باید کاری کنید که دیگران هم تاسی کنند، علاوه بر این در مجالس روضه خوانی هر کجا نام مبارک ائمه معصومین (ع) برده می شد، ایشان واقعا بی اختیار اشک می ریختند و آن زمان که حالشان مساعد بود، به طور ناشناس شبهای عاشورا کرارا در میان جمعیتهای عزادار می رفتند و به سینه زنی می پرداختند و می فرمودند من با این سینه زنی خودم را در طول سال بیمه می کنم.
همچنین می فرمودند من در این مدتی که در قم هستم، هر گاه مشکلی داشتم می رفتم حرم مطهر حضرت معصومه (س) و چند ساعت در آنجا دخیل می شدم و معمولا گره گشایی می شد.ایشان از روی عشق و علاقه خاصی که به ائمه معصومین (ع) داشتند، سعی می کردند خودشان را خادم ائمه اطهار (ع) بدانند و سعی هم داشتند که از طریق مکتوب باشد، یعنی واقعا خادم آنجا باشند.لذا دارای چندین حکم افتخاری در حرمهای مشاهد مشرفه شامل منصب تدریس و خدمت افتخاری در حرم مطهر فاطمه معصومه (س) در قم، منصب خدمت افتخاری در حرم حضرت ثامن الحجج (ع)، منصب تدریس و خدمت افتخاری در حرم سید الشهداء (ع) در کربلا، منصب تدریس و نقابت سادات و خدمت افتخاری در حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) منصب خدمت افتخاری در حرم احمد بن الامام موسی بن جعفر (ع) معروف به شاه چراغ در شیراز، منصب خدمت افتخاری در حرم حضرت عبد العظیم حسنی در شهر ری، منصب خدمت افتخاری در بقعه سید جلال الدین اشرف از احفاد امام موسی بن جعفر (ع) در آستانه اشرفیه گیلان، و منصب خدمت افتخاری در حرم علی بن الامام محمد باقر (ع) در مشهد اردهال کاشان بودند.لذا همیشه در پایان دستنوشته هایشان مرقوم می فرمودند: «خادم علوم آل محمد (ص)» ، «خادم اهلبیت عصمت و طهارت » .
مرحوم والد با وجود کسالتهایی که داشتند و با وجود کهولت سن، در سن 96 سالگی هیچ گاه از خدمت به مردم غفلت نمی نمودند و همین اواخر عمر و حتی در همین سال آخر، روزی یک مرتبه می رفتند در حرم مطهر و آنجا درس می دادند.هر چه ما خواهش می کردیم آقا شما این درس را در منزل برگزار کنید، نمی پذیرفتند و حتی ایشان همیشه با تاکسی به حرم مشرف می شدند.من این اواخر به ایشان عرض کردم آقا یک اتومبیل پیکان را الآن بسیاری از مردم دارند و اگر شما بخواهید سوار شوید مساله ای نیست.
ایشان می فرمودند: «می دانم، ولی من روزی دو سه ساعت بیشتر با ماشین کار ندارم، برای چه یک ماشین و یک راننده را اسیر کنم؟ من زمانی سوار اتومبیل شخصی می شوم که همه بتوانند از آن استفاده کنند.»
#مرعشی_نجفی
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 6
آیت ا... بروجردی / قسمت اول
آیت ا... حاج آقا حسین طباطبایی ( 1380 –1292 ه..ق.) از علمای مشهور و مراجع شیعه در قرن 14 در یکی از خانوادههای اصیل شیعه در شهر بروجرد متولد شد. پدرش حاج سید علی از علمای بروجرد بودهاند. ازهفت سالگی به مکتب فرستاده شد و قرائت قرآن وادبیات و منطق را به سرعت فرا گرفت، سپس در سن 17 سالگی به سال 1310 ه..ق. به اصفهان عزیمت کرد و از محضر میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمد باقر درچهای و میرزا محمد تقی مدرس و در فن علوم عقلی از محضر آخوند ملا محمد کاشانی و جهانگیرخان قشقایی استفاده کرد.
همزمان با تحصیل در اصفهان به تدریس فقه و اصول پرداخت. حدود سال 1320 ه..ق. به نجف اشرف رهسپار شد و در درس استوانههای علم همچون آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی و سید محمد کاظم یزدی حضور یافت.
در اواخر سال 1328 بنا به اصرار پدر به دیار خود رفت و در آن جا با تشکیل کلاسهای درس و جمعآوری طلاب فاضل، سنگ بنای حوزهای را گذارد که طی سالیان متمادی ثمرات و نتایج ارزندهای به بار آورد.
از کارهای دیگراو در بروجرد تنظیم حاشیهای بر کتاب العروة الوثقی اثر مرحوم سید محمد کاظم یزدی و مبارزه منطقی و جدی علیه فرقه ضاله بهائی و ریشه کن کردن آنها از آن خطه بود.
در سال 1364 ه..ق. بر اثر کسالت برای معالجه به بیمارستان فیروزآبادی تهران منتقل گشت و پس از بهبود بر اثر اصرار فراوان علما و بزرگان حوزه علمیه قم، برای اقامت در این شهر و سرپرستی حوزه علمیة قم به این دیار رهسپار گردید.
#اسوه_اخلاق
#آیت_الله_بروجردی
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 7
آیت ا... بروجردی / قسمت دوم / ویژگیهای اخلاقی
#توجه_به_ستم_دیدگان
آیت الله بروجردی به سبب داشتن روحی بلند و دردآشنا، پیوسته در اندیشه محرومیت زدایی از جامعه بود و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد.
آیت الله سید جلال الدین علوی بروجردی می گوید: «در یکی از روزهای سخت قحطی بروجرد که آقا از مسجد سلطانی پس از اقامه نماز جماعت برمی گشت، با منظره ای روبه رو می شوند که بسیار ایشان را متأثر و ناراحت می کند. زنی در حالی که بچه شیرخواری در بغل و دست چند بچه قد و نیم قد را هم به دست گرفته و یک شی سیاه رنگ را که به نام نان به مردم می دادند، در دست داشت، جلوی آقا را گرفته و در حالی که اشک از دیده او و اطفال بی جان و بی رمقش بر روی گونه هایشان سرازیر بود، با زبان ساده، ولی مؤثر گفت: آقا شما جانشین امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هستی. این نان را این بچه ها چه طور بخورند؟ اگر شما به داد ما نرسی، پس ما کجا برویم؟ من بعد از چند ساعت معطلی این نان را با قیمت گران به دست آورده ام، ولی بچه هایم نمی توانند آن را بخورند. آقای بروجردی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، بعد از دادن مقداری پول به آن زن فرمود: «امیدوارم بتوانم برای عموم فقرا کاری بکنم.» بعد مستقیما به خانه آمدند و در حالی که بسیار متأثر بودند، جمعی از بزرگان شهر و تجار و متمکنین را به خانه خود دعوت کردند و با بیانات دل نشین خود حس رأفت و عطوفت آنها را تحریک و مردم را تشویق به کمک کردن به بیچارگان نمود. در نتیجه، سرمایه ای فراهم و گندمی خریداری می کند و نان ارزان قیمت در اختیار فقرا قرار می گیرد و با کمک های مردمی یک کارگاه بافندگی دستی خوبی هم تأسیس و بی کاران را هم در آنجا به کار گماردند و با این تدبیر و توجه، جمع کثیری که در معرض تلف بودند، نجات پیدا کرده و زندگانی بعضی از آنها هم اداره شد (الگوی زعامت، ص 35)»
در یکی از سال های گرانی که مردم بروجرد از نظر زندگی، سخت در تنگنا بودند، آقای بروجردی خانه خودشان را فروخت و به مصرف فقرا رساند. به علاوه، املاک زیادی که از پدرشان به ارث برده بود، به مرور ایام فروخت و صرف فقیران کرد. یکی از نزدیکان ایشان می گفت: «املاک ایشان در اطراف شهر بروجرد بود و معروف به قصبه. یک روز از آنجا گذشتیم و دیدیم از آن همه املاک، دیگر حتی یک وجب هم برایشان باقی نمانده است (زندگانی آیت الله بروجردی، ص 176)»
ادامه دارد...
#اسوه_اخلاق
#آیت_الله_بروجردی
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 8
آیت ا... بروجردی / قسمت سوم / ویژگیهای اخلاقی
#ساده_زیستی
آیت الله بروجردی در تمام دوران زندگی، ساده زیستی را اختیار کرده بود هرچند ایشان از خانواده ای ثروتمند بود و اموال پدری بسیار داشت ولی در زمان جوانی و پیری و حتی زمانی که در بروجرد به سر می برد و نیز هنگامی که یگانه مرجع شیعیان جهان بود، هیچ گونه تغییری در برنامه زندگی و خوراک و پوشاک ایشان پیدا نشد. لباس های ایشان همه ساده بود. غذای ایشان نیز ساده بود و بیشتر به خوردن سبزیجات و لبنیات بسنده می کرد. به گفته یکی از پزشکان ایشان، راز طول عمر و سلامت مزاج او نیز در همین غذای ساده نهفته بود. یکی از علما در حضور فرزندان آیت الله می گفت:
روزی به خدمت ایشان رسیدم، دیدم مشغول صرف ناهار هستند و نان و آب دوغ خیار میل می کنند. عرض کردم: شما در این سن و با این همه کار، چرا غذای بهتر میل نمی کنید؟ فرمود: هشتاد سال است من این طور سر کرده ام. حالا شما می خواهید مرا عوض کنید؟ فرزندان آیت الله فقید ضمن تأیید این مطلب فرمودند ایشان اصولاً چنین بودند و اصلاً توجهی به دنیا نداشتند و ما نمی توانستیم تغییری در وضع ایشان بدهیم ( زندگانی آیت الله بروجردی، ص ص 177)
☘️یک روز پیش از رحلت آیت الله بروجردی، یکی از خبرنگاران معروف خارجی به نام «تنیا» به قم می آید و به وسیله پزشک مخصوص آیت الله به منزل ایشان راه می یابد، ولی چون آقا از ملاقات ممنوع بوده اند، توفیق ملاقات پیدا نمی کند. خبرنگار وقتی می بیند نمی تواند آقا را ملاقات کند، به آقای علوی، داماد ایشان می گوید: «اگر ممکن است چند کتاب انگلیسی که راجع به اسلام نوشته شده است، به من معرفی کنید تا مطالعه کنم.» آقای علوی جواب مثبت می دهد. کیفیت و سادگی و بی تکلفی منزل آیت الله که هیچ گونه تشریفات نداشته، طوری او را تحت تأثیر قرار می دهد که بی اختیار به در و دیوار آن می نگرد و قیافه تعجب آمیزی به خود می گیرد و در آخر می گوید: «اسلام تبلیغات نمی خواهد. بزرگ ترین تبلیغات برای اسلام همین زندگی ساده رهبران آن است؛ مردی که خبر کسالت او دنیا را متوجه قم و خانه او کرد. خانه او قدیمی و بسیار ساده است. وقتی انسان این خانه ساده را با خانه مجلل و تشکیلات مفصل و تشریفات دربار پاپ مقایسه می نماید، تعجب می کند که چگونه مردی با این همه نفوذ و قدرت در چنین خانه ساده ای زندگی می کند.» آن خبرنگار خارجی و شاید بیشتر کسانی که به خانه آیت الله بروجردی آمده اند، شاید نمی دانستند که خانه ایشان در عرض شانزده سالی که بر دنیای شیعه رهبری می کرد، استیجاری بود ( زندگانی آیت الله بروجردی، ص ص 187)
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
#اسوه_های_اخلاق
شماره 9
آیت ا... بروجردی / قسمت جهارم / نظم در برنامه زندگی
بدون شک _ یکی از رموز موفقیت آیت الله بروجردی در اداره امور مسلمانان و انجام کارهای بی شمار مربوط به آنان، نظم در زندگی شخصی ایشان بود. ایشان همیشه دو ساعت پیش از اذان صبح از بستر خواب برمی خاست و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول می گشت. پس از خواندن نماز شب، مدتی به مطالعه می پرداخت. سپس هنگام اذان صبح، نماز صبح را به جای می آورد. پس از تعقیبات نماز و خواندن قرآن، به مطالعه کتاب های مختلف مشغول می شد. آن گاه صبحانه مختصری که چیزی بیشتر از نان و پنیر نبود، می خورد و پس از آن به کتاب خانه شخصی خود می رفت و تا هنگام شروع تدریس خود که بیشتر اوقات از ساعت 10 صبح آغاز می شد، در مورد درس آن روز به مطالعه می پرداخت و در این زمان هیچ کس را به حضور نمی پذیرفت. نزدیک ساعت 10 صبح در مجلس درسی که بیشتر در حرم و صحن حضرت معصومه علیهاالسلام و همچنین مسجد اعظم برگزار می شد، حضور می یافت. در مجلس درسی که در حدود هزار نفر از دانشمندان بزرگ و فضلای مستعد حضور داشتند و آماده بهره گیری از محضر پرفیض آن علامه بزرگ بودند. ایشان یک ساعت روی منبر می نشست و به حاضران درس می آموخت. با دقت به اشکال های دانشمندان گوش فرا می داد و پاسخ آنها را بیان می فرمود. پس از درس به خانه برمی گشت و ملاقات عمومی داشت، به گونه ای که اشخاص و اقشار مختلف می توانستند به حضورشان برسند و درخواست های خود را بازگو کنند یا آنها که به قصد دیدار ایشان آمده بودند و تنها می خواستند مرجع تقلید خود را ببینند، به این کار موفق می شدند. موضوع های گوناگونی در این جلسه ها بیان می شد و ایشان شخصا به همه آنها رسیدگی می کرد و دستورهای لازم را می داد. هنگام ظهر مجلس عمومی به پایان می رسید. در این زمان ایشان به اندرونی می رفت و خود را برای نماز ظهر آماده می ساخت. پیش از آنکه وضو بگیرد و همچنین پس از آن و در میان وضو، آیاتی چند از قرآن کریم می خواند و سپس نماز ظهر و عصر خویش را به جای می آورد و پس از تعقیبات نماز، به خوردن ناهار مشغول می شد.
ناهار ایشان هم مانند صبحانه، مختصر و بسیار ساده بود. پس از صرف ناهار، به نامه های رسیده که به صورت متوسط روزانه بین هفتاد تا هشتاد یا صد نامه بود، شخصا رسیدگی می کرد. پس از مطالعه نامه ها و تلگراف های رسیده، روی پاکت آنها می نوشت مربوط به فلان موضوع است تا هنگام رسیدگی مجدد، کار به سهولت انجام گیرد. یک روز را به پاسخ نامه های رسیده و یک روز را هم برای پاسخ به استفتائات اختصاص داده بود. جواب نامه ها را منشی مخصوص ایشان، آقای حاج محمدحسین احسن می نوشت، سپس آقا مطالعه می کرد و اگر عبارات آن نیاز به اصلاح داشت، آن را اصلاح و گاهی خودشان املا و سپس پایان آن را مُهر یا امضا می کرد. ایشان به قدری درباره نامه ها و مطالب و پاسخ آنها دقت می کرد که گاهی اگر پنج روز یا ده روز پیش نامه ای را خوانده بود، هنگامی که جواب آن را می خواست مُهر کند، می گفت این جواب فلان نامه نیست یا این جواب نسبت به آن موضوع که در نامه نوشته بود، مناسب و کافی نیست و دستور می داد که آن را تغییر دهند. این موضوع سبب شگفتی همگان شده بود و همه از حافظه قوی و هوش سرشار آن پیشوای شایسته اظهار تعجب می کردند. چون وقت غروب می رسید، وضو می گرفت و نماز مغرب و عشا را در صحن بزرگ حضرت معصومه علیهاالسلام به جماعت می گزارد. در ماه مبارک رمضان نیز ظهرها را در مسجد جامع واقع در پایین شهر قم و اواخر در مسجد اعظم به جماعت می خواند. پس از نماز عشا، شام مختصری میل می کرد و بعد از آن مشغول مطالعه می شد و این کار تا ساعت دوازده شب به طول می انجامید. آن گاه به بستر خواب می رفت و سه ساعت و کمی بیشتر می خوابید و خواب شبانه روز ایشان به طور کلی به پنج ساعت نمی رسید. در ماه مبارک رمضان بیشتر وقت ها اول نماز می خواند و بعد افطار می کرد و گاهی نیز در بین دو نماز افطار می کرد
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 10
🌺بمناسبت: درگذشت علامه محمد تقی جعفری، مفسر نهج البلاغه و فیلسوف مسلمان (1377 ه.ش) / قسمت اول🌺
زندگی نامه استاد
استاد جعفری در این باره خود می گوید: من در مرداد ماه سال 1304 (ه . ش) در کانون گرم خانواده ای با صفا، اما پایین از نظر سطح اقتصادی متولد شدم . پدرم درس نخوانده بود . ولی از نظر وارستگی و تقوی و صدق نمونه بود . از پیرمردهای تبریز شنیدم که می گفتند: از پدرم دروغ نشنیده بودند . این را روزی از پدرم پرسیدم . ایشان گفت: بله یادم نمی آید از سن بلوغ به این سو دروغ گفته باشم . . . . مادرم از سادات علوی یکی از خاندان بزرگ تبریز به شمار می آمد . . . او، بر خلاف پدرم، با سواد بود نخستین بار وی قرآن را به من یاد داد . حدود شش ساله بودم که به مدرسه رفتم . تحصیلات ابتدایی را در دبستان اعتماد آغاز کردم و از آن جا که قبل از ورود به مدرسه نزد مادر مقداری درس خوانده بودم، آمادگی برای رفتن به کلاس بالاتر را داشتم . بنابراین، در کلاس اول امتحانی از من گرفتند و مرا به کلاس سوم فرستادند . کلاس چهارم و پنجم را نیز در همین مدرسه گذراندم . ولی پیش از ورود به کلاس ششم، مسائلی پیش آمد که مجبور شدم دبستان را رها کنم . (1) پس از رها کردن درس، گویا یک شب در خواب صحبت می کردم که پدرم بیدار بود و می شنود که من شعری خواندم که مضمون آن این بود: «مراد و هدف و مقصود ما را که علم بود، روزگار از دست ما گرفت » وقتی بیدار شدم . پدرم گفت: «در خواب چه می دیدی؟» گفتم: در خواب از این که از درس محروم شدم ناراحتی داشتم، پدرم گفت: با برادر بزرگت بروید درستان را ادامه بدهید . چون مدتی بود که از نظر روحی به دروس الهی و معنوی علاقه بیش تری پیدا کرده بودم، به مدرسه «طالبیه » رفتیم . در آن جا دروس سطح مقدماتی حوزه و ادبیات را در نزد استادان بزرگواری چون سید حسن شربیانی، میرزا علی اکبر اهری، میرزا ابوالفضل سرابی و . . . خواندم . در این ایام، هم کار می کردم، هم درس می خواندم . مدت ها تا ظهر کار می کردم وبعد از ظهرها به مدرسه طالبیه می رفتم . و گاهی به عکس، بعد از ظهر کار می کردم، صبح ها درس می خواندم . (2)
پس از مدتی تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، علاقه عجیبی به هستی شناسی پیدا کردم و چون در تبریز به حد کافی نبود، به تهران آمدم . مقداری از متن رسائل و مکاسب مانده بود که در تهران خواندم . هم چنین در درس های مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد رضا تنکابنی و آقا میرزا مهدی آشتیانی، و . . . شرکت می کردم . (3)
در سال 1320 (ه . ش) به اصرار آیت الله میرزا فتاح شهیدی رهسپار نجف می گردد
در نجف، استاد علامه جعفری به مدرسه صدر وارد می شود و بار دیگر، جلد دوم کفایه آخوند خراسانی را مطالعه و بحث می کند و در درس های خارج آیات عظام شیخ محمد کاظم شیرازی، آیت الله خویی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله حکیم و آیت الله سید جمال گلپایگانی و آیت الله سید عبد الهادی شیرازی و آیت الله میلانی شرکت می کند و به موازات شرکت در درس های خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگی چون آقا شیخ صدرا قفقازی و آقا شیخ مرتضی طالقانی به فراگیری دروس فلسفی و عرفانی مشغول می شود .
پس از سه سال تحصیل در نجف اشرف، در سن 23 سالگی موفق به دریافت درجه اجتهاد از سوی آیت الله شیخ کاظم شیرازی می شود (4)
پی نوشت:
1 . ماهنامه رشد، ش 113، ص 5 .
2 . همان، ص 6 .
3 . همان، ص 6 .
4. آفاق مرزبانی، ص 43 .
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
#اسوه_های_اخلاق
شماره 10
🌺بمناسبت: درگذشت علامه محمد تقی جعفری، مفسر نهج البلاغه و فیلسوف مسلمان (1377 ه.ش) / قسمت دوم🌺
آثار علمی
علامه محمدتقی جعفری در کنار تدریس، به تألیف و تحقیق نیز همت داشت. وی آثار گران سنگی از خود به یادگار گذاشته است که در این بخش به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
1 ـ الأمر بین الأمرین: این کتاب برگرفته از درس های آیة الله خوئی است که در سال 1371 هجری قمری در نجف به چاپ رسید.
2 ـ جبر اختیار: این کتاب در سال 1344 شمسی در ایران به زیور طبع آراسته شد.
3 ـ رضاع: این کتاب درس خارج فقه آیةالله عبدالهادی شیرازی است که در سال 1373 هجری قمری در نجف به چاپ رسید.
4 ـ ارتباط انسان و جهان: پایه این کتاب در نجف گذاشته شده، ولی در ایران نگارش یافت و در سال 1378 هجری چاپ شد.
5 ـ وجدان.
6 ـ آفرینش انسان.
7 ـ علم در خدمت انسان.
8 ـ اخلاق و مذهب.
9 ـ فیزیک و متافیزیک.
10 ـ رابطه علم و حقیقت.
11 ـ نیایش حسین در عرفات.
12 ـ منافع فقه.
13 ـ انسان از دیدگاه قرآن.
14 ـ نگاهی به امام علی (ع).
15 ـ ایده آل زندگی و زندگی ایده آل.
16 ـ مولوی و جهان بینی.
17 ـ فلسفه و هدف زندگی.
18 ـ تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی.
19 ـ تفسیر نهج البلاغه.
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
#اسوه_های_اخلاق
شماره 10
🌺بمناسبت: درگذشت #علامه_محمد_تقی_جعفری، مفسر نهج البلاغه و فیلسوف مسلمان (1377 ه.ش) / قسمت سوم🌺
مهم ترین ویژگی های شخصیت استاد
1.. اخلاص در عمل
کسانی که از نزدیک با استاد جعفری حشر و نشر داشتند اذعان دارند که مهم ترین ویژگی شخصیت اخلاقی وی اخلاص و تقوا بوده است . نقل شده وقتی کسی به ایشان می گفت: آرزویم این است که همانند شما در علم و دانش مشهور شوم، استاد با آرامش و تانی خطاب به او می گفت: فلانی! بهتر است انسان گمنام بماند، چرا گمنام بودن هیچ گاه از عظمت آدمی چیزی نمی کاهد . مهم این است که آدمی به تمام حقایق دست یابد . مهم این است که آدمی قدمی که بر می دارد، توام با اخلاص باشد . (9) یکی از نتایج اخلاص مرحوم استاد جعفری این بود که مردم به او علاقمند بودند . در این باره از خود ایشان نقل شده است: روزی در پاچنار تهران راه می رفتم . یکی از فضلای اهل علم مرا دید و گفت: آقای جعفری تو وضع مالی ات که خوب نیست تا حوائج مردم را بر طرف کنی، پست و مقامی هم که نداری، فقط یک طلبه با سواد و پر کار هستی همانند خیلی از طلبه های دیگر! با این حال، تعجب می کنم که تو این اعتبار اجتماعی را از کجا آورده ای که مردم این قدر به تو علاقه دارند؟ گفتم: در کارهایم یک ذره هم خدا را در نظر گرفته ام و ذره ای از کارهایم برای اوست . (یاد یار، ص 121 و 122 )
مقام معظم رهبری در دیدار خانواده استاد جعفری در باره ایشان فرمودند: . . . من وقتی تشییع جنازه ی ایشان و این هیجان مردم و کارهای گوناگون دیگر را دیدم، گفتم واقعا این اثر اخلاص بود و اثر اخلاص همین است . وقتی کسی کاری را محض رضای خدا و بر خاطر اهدافی مقدس انجام می دهد، خدای متعال هم نمی گذارد که بار او بر زمین بماند و ضایع بشود و بلافاصله پاداش آن را می دهد . . . (آفتاب حکمت، ص 2، آبان 1378)
2.. صبر و بردباری
یکی از مهم ترین ویژگی های استاد محمد تقی جعفری، صبر و بردباری کم نظیر در راه تحصیل علم بود . وی، علی رغم مواجه شدن با انواع مشکلات و سختی ها در راه علم، به ویژه فقر و مشکلات مالی، از دنبال کردن آموزش علم و دانش دست برنداشت . به گونه ای که حتی در دوران کودکی و نوجوانی برای این که تنگ دستی خانواده مانع ادامه تحصیل او نشود، نصف روز در بازار کار می کرد و نصف دیگر روز به تحصیل می پرداخت . این کار را حتی پس از رفتن به نجف نیز انجام می داد تا به تکمیل تحصیلات موفق شد . خاطراتی که از استاد جعفری در زمینه تحمل مشکلات مالی در زمینه ادامه تحصیل نقل شده است، بسیار حیرت انگیز است . از جمله ایشان می گویند: . . . در دوران تحصیل در قم دو شبانه روز بود که برای غذا چیزی نداشتم . بالاخره، احساس وظیفه شرعی کردم که بروم از همان بقال که دائما از او مواد غذایی می خریدم، مقداری برنج و روغن و خرما بگیرم . روز سوم رفتم به همان بقال گفتم، یک کیلو برنج و یک سیر روغن و هفت سیر خرما بده . بقال آنها را کشید و به دست من داد . گفتم: وجه این ها را دو سه روز دیگر می آورم . بقال گفت: من نسیه نمی دهم و آنها را از من گرفت . . . من برگشتم و عصر آن روز، که بی حالی بر من غلبه کرده بود . طلبه ای که همسایه من بود، کتاب معالم را آورد، و صفحه ای را باز کرد و گفت: من در اینجا اشکالی دارم، من گفتم: فعلا حالم مقتضی نیست . گفت: من ناهار نخورده ام، کته پخته ام . برویم حجره با هم ناهار بخوریم و شما اشکال مرا هم حل کن . با هم رفتیم . ایشان کته را پخته و خرما را خورشت کرده بود . ناهار خوردیم و اشکال او را هم بر طرف کردم . من از این نمونه ها در دوران طلبگی زیاد داشتم . (کیهان فرهنگی، ش 147 )
در جایی دیگر، به مناسبت دیگر می گویند: در این دوران از نظر معاش سخت می گذشت . هم مساله معاش بود و هم مسائل دیگری که موجب ناراحتی ها می شد . اینها واقعا زیاد بود . ولی علاقه من هم (به تحصیل علم و کسب معرفت) شدید بود و همه شداید را انسان هضم می کرد . . . . (میراث ماندگار، ج 1، ص 102)
#ندای_تهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
#اسوه_های_اخلاق
شماره 11
🌺آیت ا... بروجردی / قسمت پنجم / توجه به جوانان🌺
#توجه_به_جوانان
آیت الله محسنی ملایری در این باره می گوید: «ایشان نسبت به شاگردان خود احترام فراوانی قائل می شدند. به عنوان نمونه، آقای موسی صدر _ که نوجوان بودند _ به درس ایشان می آمدند و هرگاه می خواستند که اشکالی را مطرح نمایند، مرحوم آیت الله بروجردی می فرمود: «سکوت کنید تا ببینم آقا چه می گویند» و یا نسبت به آقای فاضل و یا شیخ مهدی حائری و بعضی دیگر که از جوانان حاضر در درس ایشان اعتراض می کردند، آقا نظر داشتند که این آقایان، امید آینده هستند... باید مورد تعظیم و تکریم باشند. من در بین کسانی که برخورد کردم، تحمل و تواضع ایشان نسبت به شاگردان به خصوص طبقه جوان را منحصر به فرد یافتم».
مجله حوزه، ش 43 و 44، ص 286
#اراده_قوی
آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی در این باره بیان می دارد: «آقای بروجردی برای جلوگیری از خشم خود نذر کرده بودند که اگر بعد از این ناراحت شوند، یک سال روزه بگیرند. اتفاقا یک مورد هم عصبانی شده بودند... ایشان تمام آن سال را غیر از روزهایی که حرام بود، روزه گرفتند. آری، تمام یک سال را»
همان، ص 132.
#ندای_نهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 13
#روز_بزرگداشت_شیخ_مفید
🌺شیخ مفید، آموزگار ارزشها🌺
#مرجع_شیعیان
در زمانی که انحراف های فکری رو به فزونی می گذاشت و جنگ عقاید، هموراه قربانی می گرفت و دانشمندان هر فرقه، در صدد دفاع از عقاید خود بودند، شیخ فمید برای دفاع از مکتب حق به پا خاست و رهبری شیعیان را به عهده گرفت. او با نوشتن کتاب، مناظرهو نیز تربیت شاگردان، به هدایت مردمان پرداخت. می گویند وی تمامی کتاب هایمخالفان راحفظ کرد تا بتواند شبهه های آنها را پاسخ گوید.همچنین در خانه شیخ مفید، مجلس بحثی برپا می شد که همه علما از مذاهب گوناگون در آن شرکت می جستند و او با تمامی آنها به بحث می پرداخت. آوازه شهرت و بزرگی مقام او تا بدانجا رسیدکه عضدالدوله دیلمی در هنگام بیماری به عیادتش می رفت و در منزلش از وی دیدن می کرد و شفاعتش را در حق دیگران می پذیرفت.
#تربیت_شاگردان
ر بررسی زندگی شیخ مفید، به شیوه خاصی در تدریس بر می خوریم که جالب توجه است. وی در مکتب خانه ها و کارگاه های بافندگی جست و جو می کرد و کودکان تیزهوش و با استعداد را در نظر می گرفت و با دادن پولی به پدر و مادرانشان، آنان را به مکتب می برد و به آنها دانش می آموخت. شیخ مفید با این کار، می خواست آموزش و تربیت رااز کودکی آغاز کند و در این راستا، به بالندگی و پرورش استعدادهای درخشان بپردازد تا جامعه اسلامی، هیچ گاه با کمبود دانشمندان در عرصه دین و دانش مواجب نشود. برخی از دانش آموختگان مکتب با برکت شیخ عبارتند از: سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، شیخ جلیل القدر نجاشی، شیخ فقیه ابویَعلی سلّار.
#احترام_به_شاگردان
شیخ مفید به تربیت شاگردان و آماده سازی آنان برای هدایت و رهبری شیعیان اهمیت فراوان می داد و با گفتار و کردار، آنان را به سوی کمال تشویق می کرد. شیخ مفید از آنان برای جانشینی خود در تدریس مسائل گوناگون بهره می برد. او گاه در مجالس مناظره، آنان شرکت می کرد و با این کار، افزون به گرامی داشت شاگردان، زمینه شناسایی و شهرت آنان را در میان مردم برای خدمت بیشتر به جامعه اسلامی فراهم می آورد. از جمله، روزی شیخ مفید در مجلس درس سید مرضی حاضر شد. سید از جا برخاست و او را در جای خود نشاند و پیش رویش نشست. شیخ مفید اشاره کرد که نزد وی درس بگوید، زیرا شیخ از سخن گفتن سید مرتضی خشنود می گشت.
#پشتکار_و_تداوم_فعالیت
یکی از ویژگی های بارز شیخ مفید، تلاش خستگی ناپذیر او در تدریس بود. شیخ در رشته های گوناگون علوم اسلامی تدریس می کرد و در این راه، خستگی نمی شناخت او افزون بر روزها شب ها نیز از تدریس به دور نبود و از موقعیت پیش آمده، برای عرضه فرهنگ و علوم اهل بیت علیهم السلام حداکثر استفاده را می برد. ابویعلی، داماد شیخ در این باره گفته است: «شیخ مفید همواره شب را جز اندکی نمی خوابید. سپس برمی خاست و به نماز، مطالعه، یا تدریس و یا قرائت قرآن مشغول می شد».
#ندای_نهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com
#اسوه_های_اخلاق
شماره 12
#روز_بزرگداشت_شیخ_مفید
🌺معلم امت، شیخ مفید🌺
ابوعبداللّه محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، در یازدهم ذی قعده سال 336 ه . ق در عُکبرای بغداد به دنیا آمد. عشق و شور فراوان او به تحصیل، از همان کودکی موجب شد همراه پدر به بغداد رود و به فراگیری دانش بپردازد. شیخ مفید از سال های کودکی به یادگیری علوم گوناگون پرداخت. او به واسطه موقعیت علمی و اجتماعی پدرش، با دانشمندان ارتباط می یافت و علوم و معارف را از آنان فرامی گرفت. بینش افزایی و دانش آفرینی این فقیه فرزانه، به همراه آگاهی از شرایط اجتماعی آن دوره، دست به دست هم داد و او را سلسله جنبان نهضت فکری در قرن چهارم کرد و مفید بدانجا رسید که صحیفه های سبز مهدوی به افتخارش صادر شد.
امروز 9 آذر، روز بزرگداشت شیخ مفید، فقیه و متکلم بزرگ قرن پنجم هجری است. کسی که امام دوازدهم در توصیف ایشان عنوان «برادر استوار و دوست رشید» به کار برده است. متن نخستین نامه مبارک را که در ماه صفر 410 هجری به دست شیخ مفید رسیده است، چنین است: للاخ السدید و الولی الرشید، ابی عبدالله محمد بن محمد بن النعمان أدام الله اعزازه؛ من مستودع العهد المأخوذ علی العبا: به برادر استوار و شایسته کردار و دوست رشید، شیخ مفید ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان که خدای عزت او را پایدار سازد! از سوی همو که گنجینه عهد و پیمانی است که خدا از بندگان گرفته
آیت اللَّه سید محمد کاظم قزوینی، (1387)، سلام بر مهدی، ترجمه و تحقیق: علی کرمی و سید محمد حسینی، تهران: نشر معروف. (آیت اللَّه سید محمد کاظم قزوینی، (1387)، سلام بر مهدی، ترجمه و تحقیق: علی کرمی و سید محمد حسینی، تهران: نشر معروف.)
خدمات ارزنده شیخ مفید در حوزه فقه شیعه با ارائه اندیشه ورزی پیرامون ولایت فقیه تحول شگرفی ایجاد کرد. اگرچه اکثر فقها و متکلمان شیعه، قائل به اختیاراتی برای فقیه جامع الشرایط بودند، اما شیخ مفید برای اولین بار مقدمات نظری ولایت فقیه را فراهم کرد و این موضوع در کتاب «المقنعه» به عنوان یک نظام الهی ارائه شد.
اساتید شیخ مفید:
شیخ صدوق، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، علی بن بابویه قمی، ابن جنید اسکافی، ابو علی بصری، ابوعبداللّه مرزبانی و... .
#مفید_از_دیدگاه_دانشمندان_شیعه
شیخ طوسی: محمد بن نعمان، اندیشمندی بزرگ و موثّق است. او دارای فکری بلند و عالی و ذهنی دقیق بود. نزدیک به دویست جلد کتاب بزرگ و کوچک دارد و فهرست کتاب هایش مشهور است.
شرف الدین عاملی: اگر مقام عصمت برای غیر پیامبران و جانشینان آنان روا بود، شیخ مفید، پس از آنان، نخستین معصوم بود.
حاج میرزا حسین نوری طبرسی: شیخ، زنده کننده اسلام و نابود کننده بدعت ها و انحرافات منحرفان و بدعت گذاران بود؛ در مناظرات مذهبی همواره پیروز بود.
نجاشی: او شیخ و استاد ماست. مقام بلند او در فقه، کلام و روایت، مشهورتر از آن است که وصف شود.
مفید در آیینه کلام رهبری
مقام معظم رهبری به مناسبت برگزاری کنگره جهانی شیخ مفید، در پیامی از مقام والای این عالم و دانشمند فرزانه تجلیل کرد. در متن این پیام آمده است: «شیخ مفید در سلسله علمای امامیه، فقط یک متکلم و فقیه سرآمد و برجسته نیست، بلکه فراتر از این، وی مؤسس و سرحلقه جریان علمیِ رو به تکاملی است که در دو رشته کلام و فقه، تا امروز در حوزه های علمی شیعه امتداد یافته است و با وجود بر کنار نماندن از تأثرات تاریخی و جغرافیایی و مکتبی، ویژگی های اصلی و خطوط سیاسی آن همچنان پابرجا مانده است. شیخ مفید نقش مؤثر و تعیین کننده ای در تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت علیهم السلام ، بنیان گذاری شکل و قالب علمی صحیح برای فقه شیعه، آفرینش شیوه جمع منطقی میان عقل و نقل در فقه و کلام داشت».
#ندای_نهذیب
💐 @nedaye_tahzib
🌱 tahzib-howzeh.com