-الهی العفو
+ صدات چقدر آشناست بنده ی من
-من همونم که بافاصله گرفتن از تو به خودم بد کردم
+اشکال نداره هیچوقت برای برگشتن دیرنیست
من همیشه دوستت دارم...
تهذیب نفس
[ #چگونه_گناه_نکنیم ] ⬅️ ادامه اصل هفتم: 〰⭐️ ویژگی چهارم: _ °فردی که به هرچیزی برای خودش راضی ه
[ #چگونه_گناه_نکنیم ]
⬅️ ادامه اصل هفتم:
〰⭐️ ویژگی پنجم:
_ °فردی که به اون چیزی که خدا قسمتش کرده راضی هست😇🍃°
این مورد یعنی، خیلی خوبه واسه رسیدن به هرچیزی که میخوایم تلاش کنیم💪🏻 اما گاهی با وجود اینکه ما تلاشمونو کردیم نمیشه و اونجاست که باید راضی باشیم به رضای خدا😊✨
- مثلا کسی که روزانه هشت ساعت⏰ کار میکنه اضافه کاری هم وایمیسته، اما نهایتا معتقده خودِ خدا روزی رسونه💫 و واسه روزیِ بیشتر دست به هرکاری نمیزنه😉❕
⭕️اما کسایی که به هرطریقی دنبال درآمد بیشتر📈 هستن، هرچی از اینطرف درآمدشون افزایش پیدا میکنه از اونطرف هم مدام ماشینشون خراب میشه یا مریض میشن و حتی غیر از زیادشدن مخارجشون💸، گرفتاریاشونم بیشتر میشه🤕، مثلا مدام باید توی رفت و آمد باشن🚗 و..
💌چه خوبه اگه سعی کنیم همیشه طوری با دیگران رفتار کنیم که به خوبی، مهربونی و.. از ما یاد کنن🤩 و با لبخند و حال خوب از ما جدا بشن🤗💞
و همه اینها حتی با ی لبخند ساده هم امکان پذیره :)🤍
♡کـانـالــ تهذیب نفس
@tahzibe
❤️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼
آیت الله جاودان می فرمودند:
اگه کسی درجنگ #شهید بشه یکبار شهید شده
اما اگه کسی باهوای نفس خودش بجنگه
#هر_روز_شهید_میشه
تهذیب نفس
••📚🔗 [ #داستان] #قسمت_هشتم 🌾 دوتاشکلات🍬،یه بطری آب🥤،یه بسته پاستیل هم دستش بود بطری آب روداد گفت
••📚🔗
[ #داستان]
#قسمت_نهم 🌾
سبحان همه فکروذهن منو تسخیرکرده بود
اون روز هم مثل روز اول دیدارمون تا ساعت ۱۲ ظهر 🕛باهم بودیم با هم حرف زدیم ،حرفهای عاشقانه💑، نگاه های عاشقانه💏 و پارا از حریم هم فراتر گذاشتیم.😞
در کنار همه اینها من نمیتونستم به صورت عقلانی🧠 به ازدواج با سبحان فکر کنم .
اختلافات زیادی بین من و سبحان بود که نمی گذاشت من به صورت منطقی با این مسئله کنار بیایم .
صبح و شب نگران سبحان بودم. شب ها🌃 تا دیر وقت با هم چت می کردیم. من به سبحان بسیار وابسته شده بودم.
همانطور که گفتم خانواده و اطرافیان من از این متفاوت شدن حال و احوالات م باخبر شده بودند. اما به جز اندکی از دوستانم کسی از رابطه من و سبحان خبر نداشت .🚫
تا اینکه یک روز به صورت جدی با سبحان صحبت کردم که کی قراره بیای خواستگاری؟
چندین بار در این مورد با هم صحبت کرده بودیم اما هر دفعه به دلایلی سبحان بحث رو عوض می کرد یا می گفت به زودی، باید کار پیدا کنم، باید خونوادم رو راضی کنم.
اما این بارنذاشتم از زیر کار در بره. 😕
بهش گفتم:زمان به من بگو.⏰ من،خواستگار دارم میان و میرن بالاخره برای رد کردن شون باید دلیلی داشته باشم.
من نمیتونم دلیل رابطه داشتن با تو رو برای خانوادم بیارم .
این دفعه مثل دفعات قبل بحثو عوض نکرد بلکه عصبانی شد😡
و گفت: تو به من اعتماد نداری من برای تو دارم خیلی کارها انجام میدم اما تو نمیتونی به خاطر من حتی خانواده خودت رو راضی کنی .😠
خلاصه اینکه بحثمون بالا گرفت و من بدون جواب دادن به سبحان اینترنت خاموش کردم و جواب پیام ها✉ و زنگها 📞شو هم ندادم.
حال و هوام خیلی گرفته بود دیگه حوصله نداشتم با کسی صحبت کنم .ناراحت بودم 😞اما دلم می خواست هر چه سریعتر این ماجرا برطرف بشه از یک طرف می ترسیدم که اگر خونوادم بفهمد چه اتفاقی میافته .
حال و هوای بدم به خاطر قهر با سبحان ادامه داشت.
همین حال و هوا همسر برادرم را متوجه من کرد😧 و بعد از مدتی پرس و جو متوجه این ماجرا شد 😟و با من قاطع صحبت کرد :سبحان به دردت نمیخوره .اصلاً صلاحیت ازدواج با تو رو نداره.😫 سنش ،شغلش، خونوادش ،رفتارش، اخلاقش خیلی چیزها هست که به هم نمیخورین. تو لیاقتت خیلی بیشتر از اینهاست.
تو دختری هستی باسواد ،با کمالات ،خونواده خوبی داری، ظاهر خوبی داری .شخصیتی مثل سبحان اصلا برازنده تو نیست.😓
من تقریباً تحت تاثیر حرفهای همسر برادرم قرار گرفته بودم اما نه آنقدر زیاد که بتوانم به طور کلی سبحان را کنار بگذارم هنوز سبحان برای من عزیز بود.💚
اما از خیلی اتفاقاخسته شده بودم. 😞
من باید همیشه همه چیز را برای سبحان توضیح می دادم اما سبحان هیچ چیز را توضیح نمی داد. هر بار از اون در مورد زمان خواستگاری میپرسیدم طفره میرفت
همیشه شغل و خونوادش رو بهونه میکرد برای نیامدن یا دیر اومدن.
#سوءاستفادههایعاطفی وگاهی ... 🙊😭(چه مجازی وچه حضوری) .
من هر دفعه که حضوری سبحان را میدیدم عذاب وجدان می گرفتم 😟به خاطر حرف ها و کارهایی که انجام میدهیم اما عشق سبحان هرگز به من این اجازه را نمیداد که در این مورد فکر کنم😓😭
🔘ادامهدارد..
♡کـانـال تهذیب نفس
@tahzibe
❤️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼
#تلنگرانہ💥
بزرگیمیگفٺ:
همهمردمنسبتبههمدیگهحقالناسدارن!!
پرسیدمینیچیکهنسبتبههم؟
فرمودنوقتییکیزارمیزنه
تاامامزمانشروببینه.
یکیمبیخیالدارهگناهمیکنه!
اینبزرگترینحقالناسیهکهباهرگناه..
میفتهبهگردنمون(((:💔"
#حواسمونهستداریمچیکارمیکنیم؟🙄
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌿
@tahzibe
#تلنگرانہ💥
بزرگیمیگفٺ:
همهمردمنسبتبههمدیگهحقالناسدارن!!
پرسیدمینیچیکهنسبتبههم؟
فرمودنوقتییکیزارمیزنه
تاامامزمانشروببینه.
یکیمبیخیالدارهگناهمیکنه!
اینبزرگترینحقالناسیهکهباهرگناه..
میفتهبهگردنمون(((:💔"
#حواسمونهستداریمچیکارمیکنیم؟🙄
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌿
@tahzibe
[ #مشارطه]
به به!!
تسبیح رو بردار و بیا برا کار امروز
اگرم تسبیح نداری
بادستات🙌بشمار
ولی هر جور شده
انجامش بده!😌
خیلی حس خوبی
بهتون میتونه بده😁
بشمار۱... بشمار۲...😎
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
〰
♡کـانـال تهذیب نفس
@thzibe
♥️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼👆🏼
تهذیب نفس
مرگ خاموش .خودارضایی مبتلا به خودارضایی هستی حتما این ویس رو گوش بدید ❌ حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
گناه خاموش ع.ص(1).mp3
7.04M
مرگ خاموش .خودارضایی
مبتلا به خودارضایی هستی حتما این ویس رو گوش بدید ❌
حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
حتما گوش کنید از دستش ندید عالیه🔥
♡کانال تهذیب نفس
@tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهذیب نفس
#چله_ترک_گناه_تا_محرم #روز_سیزدهم_ترک_عيب_جوئی ⚡️همه می دانند كه عيب جويی از صفات زشت و ناپسند به
#چله_ترک_گناه_تا_اربعین
#روز_چهاردهم_ادامه_ترک_عیب_جویی
💥گوشت بدن عیبجویان را قطع می كنند😱😰
در حدیث معراجیه نقل شده است كه نبی اكرم محمد مصطفی( صلی الله علیه و آله ) فرمود: وقتی به امر پروردگار به آسمانها عروج كردم، گروهی از مردم را دیدم كه گوشت بدن آنها را از پهلو قطع می كنند و به آنها می خورانند و به ایشان گفته می شود: بخورید، به خاطر آنچه از گوشت برادر مسلمان خود ( در دنیا ) می خوردید!؟
وقتی این صحنه را مشاهده كردم، از جبرئیل پرسیدم: اینها چه كسانی هستند؟ جبرئیل در پاسخ من گفت: هؤُلاءِ الهَمّازونَ مِن اُمَّتِكَ اللَّمّازونَ.3 یعنی، اینها سخن چینان و عیبجویان امت تو هستند.😱😰
💥دزدی غلام از خوشه های خرما😰🏃
معتّب می گوید: یك روز امام موسی بن جعفر( علیه السلام ) در باغ خرمایش مشغول بریدن شاخه های خرما بود، در این موقع یكی از غلامان آن حضرت را دیدم كه از خوشه های خرما برداشت و پشت دیوار انداخت، من رفتم او را گرفتم و نزد حضرت آوردم و گفتم: من این غلام را دیدم كه این خوشه ها را برداشته، پشت دیوار پنهان كرد.
حضرت به او فرمود: آیا گرسنه مانده بودی؟ غلام گفت: نه آقای من! فرمود: پس چرا این خوشه ها را برداشتی؟ گفت:چون اینها را دوست داشتم و دلم می خواست، برداشتم، اما بد كردم و پشیمانم، مرا ببخشید. حضرت فرمود: راه صحیح و درستش این بود كه به من می گفتی. حال برو و همة این خوشه های خرما هم مال تو. ولی دیگر چنین كاری نكن. سپس امام فرمود: او را رها كنید. رازش نزد ما پنهان می ماند، كارش را فاش نكنید.1
پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ) به امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) فرمود: « اگر مردی را روی زن بدكاره ای دیدی چه می كنی؟ حضرت عرض كرد: او را می پوشانم. فرمود: اگر دوباره دیدی؟ عرض كرد: تا سه بار با ازار و ردایم او را می پوشانم. پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: جوانمردی جز علی نیست و فرمود: برای برادران خود پرده پوشی كنید ».
#چله_ترک_گناه_تا_اربعین
#روز_چهاردهم_ترک_عیب_جوئی
#داستان_عیب_مییگرن 👉🏻👆🏻۲عدد
#عیب_میگیرن
@tahzibe