بزرگی، پسری داشت.
به پسرش گفت: کاری از تو میخواهم، انجام میدهی؟
پسر گفت: بله.
پدر گفت: هر شب که به خانه میآیی، اعمال روز خود را کامل برای من شرح بده.
شب شد؛ پسر مقداری از اعمال خود را ذکر کرد و از گفتن بعضی دیگر خودداری نمود!
پدر به او گفت: من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم، وقتی تو اعمال خود را نمیتوانی به من بگویی، چطور در روز قیامت به خدا میگویی؟ و چگونه اعمالت را در محضر خلایق میخوانی؟
📖 برگرفته از قصص الله، ج ۲
#حواسمون به کارامون باشه رفقا😇