هدایت شده از ندای تهذیب
#حکایت
رفتم سوپر مارکتی
دیدم بالای در مغازه نوشته
این مغازه مجهز به دوربین مداربسته میباشد.
موقع حساب کردن نگاهی به سقف و گوشه
و کنار انداختم ولی هیچ اثری از دوربین ندیدم.😳
گفتم:
«این دوربین مداربسته را کجا نصب کردیدهاید؟»
اشاره به قاب بالای سرش کرد🖼
که دیدم کلمه #خــدا نوشته شده
و گفت:
| این بهترین دوربین مداربسته جهان است
و نوشته من هم برای یادآوری به خودم و مردم
میباشد که بدانیم همیشه یک نفر اعمال ما را
زیر نظر دارد و او خداوند است. |
#عاقلانرااشارهایکافیست 🕊🕊🇮🇷🇮🇷
http://Eitaa.com/nedaye_tahzib
هدایت شده از ندای تهذیب
#حکایت
🦋پدري فرزند خود را خواند. دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت:
فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟!
پسر با تعجب پاسخ داد:
چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد.
پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز
پاك نگاه دار، چون معلمِ هستي، هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد...
ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري
آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بیند
سوره علق آیه 14🌿
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
http://Eitaa.com/nedaye_tahzib
هدایت شده از ندای تهذیب
ellate khelghat.mp3
1.12M
#ندای_تهذیب #کلیپ_صوتی
✅ موضوع: خلقت بی حکمت نیست.
🎤 آیت الله فاطمی نیا
⏰ مدت : 1 دقیقه، حجم: 1 مگ
#فاطمی_نیا #علت_خلقت #حکایت
🌺 @nedaye_tahzib
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🌼«نپرداختن بدهی دیگران»
🔰حاج #ميرزا_حسين_نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى #حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم #حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم #جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى #قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از #صراط كردم، زفير و #شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در #جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
💥گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. #يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر #سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳
اثر استاد حسین انصاریان
🕋 @sebghatallaah