سلامت زن در آنست كه يا حامله باشد و يا بچّه شير دهد
سلامت بدن و روان زن در زائيدن است؛ در حامله شدن و شير دادن است. بَه بَه از بانواني كه يا در شكم خود بچّه ميپرورند، و يا در آغوش خود بچّه را شير ميدهند! اين بهشت است. اين سُبُل سلام است.
خداوند خالق آفرينش، مزاج زن را طوري آفريده است كه از زمان بلوغ تا دوران يائسگي پيوسته مزاج او غذاي خاصّي را مطابق مزاج طفل در بدن درست ميكند؛ و آن خون حيض است كه در زمان حاملگي اين خون در رحم مادر غذاي طفل است. علّت آنكه زنان در دوران بارداري غالباً عادت ماهيانه نميشوند براي آنست كه اين خون در رَحِم صرف غذا و طعام جنين ميگردد.
و چون بچّه را زمين گذارند و وضع حمل كنند، اين خون تبديل به شير شيرين سفيد و نرم و راحت و ملايم با مزاج نوزاد ميشود، و از سوراخهاي پستان سرازير ميشود. فلهذا زنان در دوران رضاع و شير دادن نيز غالباً عادت ماهيانه نميشوند.
أمّا وقتي كه آبستن نيستند و شير هم نميدهند، اين غذا مصرفي ندارد و بنابراين از دهانه رحم خارج و دور ريخته ميشود. يعني زن بواسطه عدم حمل و عدم رضاع (آبستن نبودن و شير ندادن) مقداري از قواي بدني و جسمي خود را كه خداوند بصورت خون در آورده است هَدَر نموده و ضايع كرده است. فلذا از رحمت خدا دور است. و خداوند در اينجا به وي إجازه عبادت و خشوع و خضوعي را كه بواسطه نماز و روزه و طواف حاصل ميشود نداده است.
#رساله_نکاحیه صفحه 43-42.
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
زن بايد مانند مرد پيوسته #راه_تقرّب را بپيمايد، وآن وقتي است كه: دوش به دوش مرد نماز بخواند و روزه بگيرد و طواف كند؛ و اين فقط در وقتي است كه #حامله باشد و يا طفل خود را #شير دهد.
اين زن قرين رحمت خداست كه حائض نيست؛ و اجازه ركوع و سجود و قيام و طهارت به وي داده شده است. و اجازه صيام به وي داده شده است. و اجازه طواف گرد كعبه به وي داده شده است.
بنابراين، زنان بايد پيوسته يا حامله باشند و يا شير دهند، تا در كاروان انسانيّت و حركت به سوي معبود و محبوب، و قبله مشتاقان و كعبه عاشقان و پويندگان به سوي حرم و حريم امن و امان او، با مردان هم آهنگ باشند.
حائض شدن زنان موقعي است كه در اين كاروان نشستهاند و از حركت افتاده و متوقّف گشتهاند. بنابراين، اصل در زنان عبادت است؛ يعني اصل در زنان حمل و رضاع است. حيض زنان خلافِ اصل است؛ يعني عَدم حمل و عدم رضاع خلاف است. فتَأمَّلْ در اين نكته دقيق.
اين حقير روزي به يكي از پزشكان حاذق و بصير و متعهّد كه سخن از اين موضوع به ميان آمده بود، گفتم: سلامت و سعادت زن در اينست كه: يا حامله باشد و يا بچّه در زير سینه خود داشته باشد.
قدري تأمّل كرد و گفت: آقا اين گفتار، مطابق #آخرين_نتيجه كنگرههاي پزشكي است كه امسال در #آمريكا برگزار شده است. و من تز دكتري خود را در امريكا در همين موضوع قرار دادهام.
آنگاه گفت: طبق آخرين مدارك و آمار، دختراني كه قبل از هجده سال بچّه بزايند سرطان سینه نمي گيرند. و هر چه ديرتر بچّه بزايند، درصدِ خطر تهديد سرطان سینه در آنها زياد ميشود؛ تا چون از سنّ #سي_سالگي بگذرند خطر سرطان سینه به نحو مضاعف بالا ميرود.
امّا زناني كه اصلاً ازدواج نكنند و بچّه نياورند، درصد خطر سرطان سینه در آنها سرسامآور است.
اين مطالب را كه عين واقعيّت است، قياس كنيد با تبليغات و انتشارات استعمار كافر كه بر در و ديوار نوشته بود: «زندگي خوشتر، #فرزند_كمتر» و يا «فرزند فقط يكي يا دو تا» و در يك صفحه پوستر يا پلاكارد، عكس يك مرد و يك زني را كشيده بود، كه در دستشان يك دختر و يك پسر بود، و بطور شادابي و خوشحالي در حركت بودند و دست راست را بلند كرده، فقط انگشت وُسْطَي و مُسَبِّحه (سَبّابه) را بطرف بالا باز نموده، تا نشان دهند كه أوّلاً فقط فرزند بايد دو تا باشد و بس، و ثانياً اين را با حرف 7 كه رمز موفّقيّت است، خاطر نشان نموده باشند.
از اين تابلوها بر هر ادارهاي و كانوني، بالاخصّ در سالن بيمارستانها و درمانگاهها و محلّ اجتماع مردم زده ميشد و مردم ميديدند. بيچارهها هم باور مي كردند و از زيادي بچّه خودداري مي كردند. و زنها دسته دسته به درمانگاه ها ميآمدند و قرصهاي ضدّ حاملگي را به عنوان هديه و تُحفه، مجّاني مي گرفتند و با خوشحالي همراه خود ميبردند. غافل از اينكه اين قرصها همچون قرص اِسْتِرِكْنين، سمّ قاتل است كه بر روي آن لعاب شيرين كشيده باشند.
#رساله_نکاحیه صفحه 43-44.