🔰مقدس اردبیلی و حضرت موسی
🔺«مقدس اردبیلی» در عالم خواب دید پیامبر اکرم درجایی نشسته و حضرت موسی علیهالسلام در محضر آن حضرت است.
حضرت موسی علیهالسلام به مقدس اردبیلی رو کرد و گفت: اسم شما چیست؟!
مقدس اردبیلی گفت: «من احمد بن محمدبن اردبیلی، ساکن فلان شهر فلان و فلان محله و فلان خان هستم».
حضرت موسی علیهالسلام گفت: من از شما یک سوال کردم (نامتان چیست) شما چرا پاسخ طولانی دارید؟
🔺مقدس اردبیلی گفت: وقتی خداوند از شما پرسید: «وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى» و آن چیست در دست راست تو ای موسی؟! شما نیز در پاسخ خداوند، جواب طولانی دارید و بهجای آنکه بگویید: «عصا» گفتید: و « هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ»؛ این عصای من است؛ بر آن تکیه میکنم؛ برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرومیریزم؛ و مرا با آن، کارها و نیازهای دیگری است.
🔺حضرت موسی علیهالسلام از پاسخ مقدس اردبیلی قانع شد و به پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه و آله و سلم رو کرد و گفت: «راست فرمودید: «عُلَماءُ اُمَّتِی کانبیاءِ بنی اسرائیل»؛ علمای امت من همانند پیامبران بنیاسرائیل هستند.
#کتاب_ظریفان_و_قرآن؛ لطیفههای قرآنی؛ نوشته احمد رنجبری حیدر باغی، صفحهی 57-58.
.
🔰قرآن صاحبخانه!
«اتابک سلغرشاه» هر ماه رمضان به خط خود مصحف قرآنی مینوشت و با تحفهای چند، به کعبه میفرستاد و در باقی سال به شراب خوردن مشغول بود. چند سال پیدرپی چنین کرد. یکسال، «مولانا مجدالدین»، خطاب به اتابک گفت: نیک میکنی. چون نمیخوانی، به خانهی صاحبش میفرستی.
#کتاب_ظریفان_و_قرآن ؛ لطیفههای قرآنی؛ احمد رنجبری حیدر باغی صفحهی 123.