سیدرضانریمانیYEKNET.IR -narimani.mp3
زمان:
حجم:
8.48M
🔳 روضه شهادت
امامسجادعلیهالسلام
#سیدرضانریمانی
✍️امام سجّاد عليه السلام:
حقّ كسى كه نصيحت مى كند (مشورت مى دهد) اين است كه در برابرش فروتن و ملايم باشى و به سخنش گوش بسپارى. اگر سخنى به درستی گفت خداوند عزّوجلّ را سپاس گويى و اگر نادرست گفت، با او مهربان باشى و [به داشتن سوء نيّت] متّهمش نگردانى با اين كه مى دانى خطا مى كند بدان مؤاخذه اش نكنى، مگر اينكه در خور اتهام و بدگمانى باشد، در اين صورت به هيچ وجه به سخنان او اعتنا مكن.
📚ميزان الحكمه ج۱۲ ص۲۱۶
چشمان تو از روضه مکشوف پر است
پیداست تمام کربلا در چشمت...
@tahzibmm
🔹 سالروز شهادت #رئیسعلی_دلواری قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس گرامی باد.
#استعمار
#انگلیس_خبیث
@tahzibmm
❤️ *مهربان باشیم...*
🔹روزی حضرت رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست.
🌹 حضرت رسول اکرم (ص) پیش رفت و فرمودند: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت (ص)را نشناخته بود گفت: ای بنده خدای متعال اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید.
🌹حضرت(ص)دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمودند: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت (ص) از پی او روان شد.
🔹آن مرد صحابی که همراه حضرت (ص) بود، گفت: یا رسولالله (ص) !مشک را به من بدهید اماحضرت پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم.
🔹حضرت رسول اکرم (ص )مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
🔹پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من لطف بسیار کرد و مشک را آورد.
🔹پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی.
🔹پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند.
🌷در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و قطعا تو بر بلندای سجایای اخلاقی ایستاده ای.
📚 قصصالروایات
🌸🌸 روز جمعه، روز صلوات است و بر ما باد به زیاد صلوات فرستادن «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ» 🌸🌸
@tahzibmm
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سلیمانی ابومهدی، ابومهدی سلیمانی
▪️استقبال شورانگیز جوانان عراقی از مداحی عربی حاج محمود کریمی درباره شهیدسپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس
۱۴۰۰/۶/۱۱
حسینیه داود عاشور بصره
@tahzibmm
🔻 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سرلشکر فیروزآبادی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔹درگذشت همکار دیرین اینجانب، سرلشگر جناب آقای دکتر سیّدحسن فیروزآبادی رحمةالله علیه را به همسر گرامی و فرزندان محترم و دیگر بازماندگان تسلیت عرض میکنم.
🔹عمری مجاهدت ارزشمند، از تلاشهای مبارزاتی دوران دانشجوئی در مشهد، تا فعّالیّتهای متنوّع و گسترده در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در عرصههای مهم مانند جهاد سازندگی و مجموعههای وابسته به شورای عالی دفاع، و بویژه خدمات طولانی مدّت در رأس ستاد کل نیروهای مسلح و سرانجام عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ذخیرهی معنوی و توشهی اخروی این برادر پرتلاش و خیرخواه است.
🔹روح تعبد و تدین و صدق و ثبات در پایبندی به ایمان و عمل انقلابی، امتیاز بزرگ دیگری است که همواره با این برادر گرامی همراه بود. این خصوصیات برجسته مایهی رحمت و رضوان الهی برای ایشان خواهد بود انشاءالله. مغفرت الهی برای وی و آرامش و بردباری برای بازماندگان را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای ۱۴۰۰/۶/۱۲
@tahzibmm
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍️موضوع: حتی در سختترین مصائب حمد و سپاس الهی لازم است!
@tahzibmm
✨﷽✨
🔴 گذر پوست به دباغخانه میافتد
✍️ "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیهالسلام میرساند.
سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی میآمدند و انتقام میگرفتند.
هشام می گفت:
"بیش از همه از علیبنحسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علیبناببطالب میکردم، انتقامش سخت خواهد بود."
روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشامبناسماعیل میرفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
هشام فریاد زد :
{اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}
{خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.}
بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند.
📚 تاریخ طبری ، جلد ۶ ، صفحه ۵۲۶ .
📚 شرح الأخبار، جلد ۳ ، صفحه ۲۶۰ .
@tahzibmm