#دعای_هر_روز_رمضان _ روز دهم
خدای من...
- مرا در اين روز از آنان كه بر تو توكل كنند
- و نزد تو فوز و سعادت يابند قرار ده
- و مرا از آنان كه مقربان درگاه تو باشند قرار ده
به حق احسانت
" اى منتهاى آرزوى طالبان " 💫
صفحهی ۴۰۵
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
4_6030470843379746425.mp3
1.03M
🔸ترتیل صفحه ۴۰۵
صدای استاد حامد ولی زاده
🔸
☘️☘️
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از کانال تخصصی نماز
⭕️ایستگاه نیایش
💎قسمت5
📌هر وقت صحبت از دوست خوب میشه ، من یاد آقا مصطفی میفتم.
ایشون از اون دوستای متدیّن و باحاله که هرچی ازش تعریف کنم بازم کمه 😃
پارسال بهم پیشنهاد داد همراه گروهشون به اردوی جهادی بریم.😍 قرار شد صبح بعد نماز سوار اتوبوس بشیم...
توی اتوبوس هر کدوم از بچه ها از هر دری صحبت میکرد امّا آقا مصطفی ساکت نشسته بود و ازپنجره منظره رو نگاه میکرد😶
منکه از طبع ادبی آقا مصطفی آگاه بودم،😎 میدونستم به چی فکر میکنه مخصوصا هم که دیدم بارونی به شیشه اتوبوس میخورد☔️خلاصه... بعد از غروب برای استراحت و نماز 📿 توی یه رستوران 🍕 بین راهی وایستادیم نمازمون رو که خوندیم، دیدم آقا مصطفی داره به دشت نگاه میکنه...
تا منو دید گفت: نگاه کن خیلی زیباست😇 ببین باد چطور لای برگها حرکت میکنه🍃 باید امید رو از طبیعت یاد گرفت... ما آدما از امید حرف میزنیم و تو کتابا خیلی راجبش مینویسیم📝 اما امیدوارهای واقعی همین گیاهانند🌿 همین طبیعته همین درخته...
چون با هر باد و طوفانی سریع غر نمیزنه و حالت طلبکارانه از خدا نمیگیره☹️ چون این درخت به خدا ایمان داره... میدونه بعد زمستون بهاری میرسه 🌸
بعد به آسمون نگا کرد و گفت:🙄 میدونی اشکال ما آدما چیه؟!
گفتم: نه نمیدونم🤷♂گفت:
اینکه ما فکر میکنیم زندگی یه حرکت افقی از گهواره تا گوره اما به نظر من زندگی یه حرکت عمودی از زمین به آسمونه🌍
اگر بتونیم به آسمون برسیم یعنی درست زندگی کردیم😌 بعدش یه درخت نشون داد و گفت: نگا کن!! شاخه هاشو ببین انگار دستاش رو به آسمونه شبیه یه آدمیه که داره قنوت میگه...🤲
#ایستگاه_نیایش
#نماز_را_بشناسیم_و_بشناسانیم
@takhasosi_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 باختیم
خدایا شرمنده ایم....
تو بر ما ببخش...
@takhasosi_namaz
✅نماز شب یازدهم ماه مبارڪ رمضان :
👌 دو ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و بيست مرتبه سوره كوثر.
📚علامه مجلسى رحمه الله علیه در زادالمعاد به نقل از مفاتیح الجنان
#نماز_شب_های_رمضان
🕋ا التماس دعا🌺🌺
✨ @takhasosi_namaz
کانال تخصصی نماز
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت ۲ بعدازتاییدحضرت آقای حق شناس بودکه برخی ازنزدیک ترین دوستان این ش
#داستان_عارفانه
قسمت۳
آن سالهادرایام تابستان,به همراه بچهابه دماوندرفتیم وسه ماه روستامیماندیم.بچه ها ازخانه ومحیط بازاردورمی شدندوحسابی ازآب وهوای روستالذت می بردند.آنجاباغ سیب🌳 داشتیم وبیشترفامیل ماهم درآنجابودند.
تابستان سال۱۳۴۵ بودکه باردیگرراهی روستاشدیم.آن موقع بارداربودم.درآخرین روزهای تیرماه بودکه باکمک قابله های روستاآخرین فرزندم 👶به دنیاآمد;پسری بسیارزیباکه آخرین فرزندخانواده ی ماشد.
دوست داشتم نامش راوحیدبگذازم اماحاجی اسرارداشت اسمش رااحمدعلی بگذاریم.احمدعلی ازروزاول بابقیه بچهایم فرق می کرد.خیلی پسرآرومی بود.اصن اذیت وحرص وجوش نداشت.من خیلی دوستش داشتم 😍مظلوم بودوکاری به کسی نداشت.ازبچگی دنبال کارخودش بود.داخل خانه هفت فرزنددیگرحکم راهنمارابرای احمدداشتند.علاوه براین هاحاج محمودهم درتربیت فرزندان کوتاهی نمی کرد✅
همیشه بچه هاراباخودش به مسجدمی برد.حاج محمودازآن دسته کاسب های باتقوابودکه پای منبرشیخ محمدحسین زاهدوآیت الله حق شناس تربیت شده بود.ازآنهاکه هرسه وعده نمازش رادرمسجد🕌اقامه می کردند.
#مدرسه
احمددرخانواده ی ماواقعاًنمونه بود.همه اورادوست داشتند.وقتی شش ساله بوددردبستان 🏦ثبت نامش کردیم.مدرسه اسلامی کاظمیه دراطراف گذرلوطی صالح,درس ومشق احمدخوب بودومشکلی نداشتیم.همه خانواده اهل نماز وتقوابودند.لذااحمدهم ازهمین دوران به مسائل عبادی ومعنوی به خصوص نمازتوجه ویژه داشت💯اومانندهمه نوجوانهابابچه ها ودوستانش بازی می کرد,درس می خواند,درکارهای خانه کمک می کرد.و....اماهرچه بزرگ ترمی شدبه رفتارواخلاقی که اسلام تاییدکرده واحمدازبزرگ ترهامی شنیدبادقت عمل می کرد👌
مثلاًوقتی مدرسه می رفت تامی توانست به همکلاسی هایی که ازلحاظ مالی مشکل داشتندکمک می کرد.یادم هست وقتی درخانه غذای 🍲خیلی خوب ومفصلی درست می کردیم وهمه آماده ی خوردن می شدیم.احمدجلونمی آمد❗️ می گفت:توی این محل خیلی ازمردم اصلاًنمی توانندچنین غذایی تهیه کنند.مردم حتی برای تهیه غذای معمولی دچارمشکل هستند.😔حالاما...برای همین اگرسرسفره هم می آمدبااکراه غذامی خورد.برای بچه ای درقدوقواره ی اواین حرفهاخیلی زودبود.اصلاًبیشتربچهادرسن دبستان به این مسائل فکرنمی کنند❌امااحمدواقعاًازبینش صحیحی که درمسجدوپای مبنرهاپیداکرده بوداین حرفهارامی زد.برای همین می گویم اولین جرقهای کمال درهمین ایام دروجوداو زده شد.رفته رفته هرچه بزرگ ترمی شدرشدوکمال ومعنویت اوبالارفت تاجایی که دیگرمانتوانستیم به گردپای اوبرسیم❗️ برای دوره ی راهنمایی به دنبال مدرسه ای خوب برای احمدمی گشتیم.آن زمان اوج فعالیت های ضدمذهبی رژیم پهلوی بود.پدرومادربه خاطریک مدرسه ی خوب برای احمدبه سراغ همه رفت.باکمک وراهنمایی دوستان, احمدرادرمدرسه ی حافظ ثبت نام کرد.درآنجادرکناردروس عادی مدرسه,به مسائل اخلاقی ومعنوی توجه می شد✅وتاحدودی ازمسائل ضدفرهنگی مدارس دولتی فاصله داشت.مدیرومعاون مدرسه مذهبی بودند.معلمان بسیارخوبی هم داشت که هرکدام به نوعی دررشدمعنوی بچهاتاثیرداشتند👌
آن زمان "حسین آقا"برادربزرگ ما,درحوزه مشغول تحصیل بود.شرایط معنوی داخل خانه هم تحت تاثیراوبسیارعالی شده بود.احمددرچنین شرایطی روزبروزدرکسب معنویات تلاش بیشتری می کرد.یادم است یک باربرای چیدن سیب🍎 به روستای
خودمان دردماوندرفتیم.
مادرمایک چوب ازباغ دایی آوردومشغول چیدن سیب شد.ساعتی ⌚️بعددایی ازراه رسید.احمدجلورفت وسلام کرد✋
بعدگفت:دایی راضی باش. مایک چوب ازداخل باغ شمابرداشتیم.دایی هم برای اینکه سربه سراحمدبذاره گفت:راضی نیستم☹️
احمداصرارمی کرد:دایی توروخدا,دایی ببخشید🙏و...امادایی خیلی جدی می گفت:نه من راضی نیستم!
آن روزاصرارهای احمدوبرخورددایی نشان دادکه احمددراین سن کم چقدربه حق الناس اهمیت می دهد✅احمددرسالهای بعدبه دبیرستان مروی رفت وجزشاگردان ممتازرشته ی ریاضی شد.امادوران تحصیلی اوبه دلایلی به پایان نرسید.احمدسال📆۱۳۶۱رشته ریاضی رانیمه کاره رهاکرد!
👈 ادامه دارد... 🔜👉
@takhasosi_namaz
:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*
😍بخون بعد یه مدت مشتری میشی.
💢من اگه همه شمارو نماز شب خون نکردم😁
من یه سوال دارم.⁉️
اینهمه خوابیدی چی شد ؟
نمیشه آدم مثل گذشته فکر کنه و عمل کنه و بعد نتایج زندگیش عوض بشه که !
♻️نتیجه متفاوت میخوای باید عمل کردنتم متفاوت باشه دیگه !
✳️چرا بهم میگین تو نماز شبات منو دعا کن ؟
ها ؟🤨
چرا خودت بیدار نمیشی !؟🤨
خودت برای خودت ارزش قائل نمیشی که شب بیدارشی و برای خودت دعا کنی…
☹️بعد انتظار داری من برای تو دعا کنم ؟
خخخ.😁
🧕اگر دختر هستی و از خدا قدرتی می خوای که بعدش بتونی در طول روز حجاب داشته باشی.. بیا سمت نماز شب !
‼️خیلی از دخترها به وسیله نماز شب تونستن با حجاب بشن.
به جای اینکه کلی صورتت رو آرایش کنی بیا نماز شب بخون..
اینجوری صورتت کم کم پر نور و خوشگل میشه 🙂
💯آقا کلا هر چی بخوای بهت میدن…
⚠️قطعاً شیطان میزاره که تو نماز شب بخونی…😑
حتی ممکنه بیاد تو خوابت و یه کاری کنه که خواب خیلی بد ببینی که بعدش پشیمون بشی…😕
یه شیطان هست به نام رها…
کار رها همینه که نذاره نماز شب بخونی…☹️
#نماز_شب
@takhasosi_namaz
سحر یازدهم_یا مصور.mp3
9.64M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر یازدهم ؛ اسم شریف #یا_مصور
[ با موزیک متن جدید ]
¤ واحد #موسیقی مؤسسه منتظران منجی
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
@takhasosi_namaz
4_6030681464280974828.mp3
1M
🔸ترتیل صفحه ۴۰۶
صدای استاد حامد ولی زاده
🔸
☘️☘️
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۴۰۶
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#دعای_هر_روز_رمضان _ روز یازدهم
خدای من...
- در اين روز احسان و نيكويى را محبوبِ من
- و فسق و معاصى را ناپسندِ من قرار ده
- و خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان
به يارى خود
" اى فريادرس فرياد خواهان " 💫
@takhasosi_namaz
هدایت شده از کانال تخصصی نماز
⭕️ایستگاه نیایش
💎قسمت6
🍃بعد از نماز جاتون حسابی خالی،
تو همون رستوران کنار مسجد، یه شام ملس😋خوردیم. بعد آقا مصطفی به من گفت: میدونی از یه تنه درخت🌳،
میلیون ها چوب کبریت درست میشه اما فقط یه دونه چوب کبریت کافیه تا میلیون ها درخت رو آتیش بزنیم؟!🔥
بابا ما باید از این طبیعت خجالت بکشیم🤕 طبیعتی که صبح تا شب، حمدوثنای خدا رو میگه🤲 اون وقت ما برای خوندن دو رکعت نماز، تنبلی مون میشه... اول باید از خدا خجالت بکشیم😥 بعد از این طبیعت ما فکر کردیم، همیشه جوون می مونیم؟
همیشه قدرتمند می مونیم؟
زمان⏰ از ما قدرتمند تره...
مثل یه رودی میمونه که همش به سمت آینده میره✨
یه قطره از آب دوبار از زیر اون پل عبور نمیکنه.
چرا ما حواسمون رو جمع نمیکنیم؟!!🤔
میدونی تسبیح و حمد خدا یعنی چی؟!📿
تسبیح یعنی منزّه دونستن خدا از هرگونه محدودیت و نقص!!
حمد یعنی شکر و سپاس خداوند❣
اگر گوش کنیم، می بینیم تمام این درختا دارن خدا رو ستایش می کنند😌
ما با دیدن این زیبایی ها حتی یه الحمدالله خشک و خالی از دهنمون در نمیاد😔
خلاصه همینجور داشت میگفت و من محو صحبت هاش شدم.😶
صحبت هامون حسابی گل انداخته بود🌿
زمان از دستمون در رفته بود.
یهو راننده اتوبوس اومد گفت: جوونا اگه اینطوری بخوایم اینجا وقت تلف کنیم تا سه روز دیگه هم نمیرسیم😬 بابا پاشید دیگه...
#ایستگاه_نیایش
💬ایدی جهت ارسال نظرات این پست👇
👉 @andishenamaz
#نماز_را_بشناسیم_و_بشناسانیم
@takhasosi_namaz
هدایت شده از A Mohammadi
✅نماز شب دوازدهم ماه مبارڪ رمضان :
👌 هشت ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
📚علامه مجلسى رحمه الله علیه در زادالمعاد به نقل از مفاتیح الجنان
#نماز_شب_های_رمضان
التماس دعا🌺🌺
✨ @takhasosi_namaz ✨
سحر دوازدهم _ یا قابل.mp3
9.7M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر دوازدهم ؛ اسم شریف #یا_قابل
¤ واحد #موسیقی منتظران منجی "عج"
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
@takhasosi_namaz
4_6032933264094660399.mp3
964.6K
صفحهی ۴۰۷
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۴۰۷
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#دعای_هر_روز_رمضان _ روز دوازدهم
خدای من...
در اين روز مرا
- به زيور ستر و عفت نفس بياراى
- و به جامه قناعت و كفاف بپوشان
- و به كار عدل و انصاف بدار
- و از هر چه ترسانم مرا ايمن ساز
به نگهبانى خود
"اى نگهدار و عصمت بخشِ خداترسان عالم"💫
هدایت شده از کانال تخصصی نماز
⭕️ایستگاه نیایش
💎قسمت7
من تو اردوی جهادی خیلی چیزا رو یادگرفتم🙂 که به سختی کاراش می ارزید.
مثلا همدلی💞 که بین بچه ها بود بعد از اینکه ساخت دیوار خانه بهداشت رو تموم کردیم از بس آجر اینور و اونور کرده بودم کتفم گرفت🤕 بخاطر همین بعد از نماز صبح یک قرص مسکن خوردم و خوابیدم.😴
بعد از اینکه از خواب بیدار شدم دیدم آقا مصطفی پاورچین پاورچین داره میره سمت در اتاق کلاس، که الان شده بود خوابگاه ما.... یه کاغذم دستش بود که چسبوند به در 🔖
نزدیکای ظهر بود بلند شدم و کنجکاو رفتم ببینم👀
چی چسبونده... رو کاغذ نوشته بود: بچه ها اینجا پرنده🐥 لونه کرده حواستون باشه در رو آهسته ببندید🚪 که یه وقت نترسه...
تا رومو برگردوندم دیدم بلهه دوتا قمری روی تخته سیاه لونه ساختند😍
از در رفتم بیرون و آهسته در رو بستم که یه وقت پرنده ها نترسند. آقا مصطفی گفت:
این قمری ها رو ببین چقدر راحت خونه🏡 انتخاب میکنن و هر جایی دلشون بخواد رو به عنوان خونه خودشون انتخاب میکنن... کاش ما هم از این پرنده ها یاد بگیریم زندگی رو راحت و رها بگیریم و همه چیز رو بسپریم به دست خود خدا❤️
خلاصه این قمری ها چند روزی مهمون ما بودند ما هم با اینا داستانی داشتیم😁 باید آسه میرفتیم و آسه میومدیم🚶♂
دم دمای صبح وقتی میزدند زیر آواز🎼 انگار میخواستند ما رو بیدارکنند و بگن یوقت برای نماز صبح خواب نمونیدا.🌷
#ایستگاه_نیایش
💬ایدی جهت ارسال نظرات این پست👇
👉 @andishenamaz
#نماز_را_بشناسیم_و_بشناسانیم
@takhasosi_namaz
کانال تخصصی نماز
#داستان_عارفانه قسمت۳ آن سالهادرایام تابستان,به همراه بچهابه دماوندرفتیم وسه ماه روستامیماندیم.بچه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت۴
#امتحان
توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضلع شمالی مسجد🕌امین الدوله بود.کوچه ای که الان به نام شهیدنیری نام گذاری شده.دردوران دبستان حال وهوای احمدباهمه فرق داشت.رفتارش خیلی معنوی وخوب بود.احمدیکی ازبهترین دوستان 💞من بود.همیشه نون وپنیرخوشمزه ای😋 باخودش به مدرسه می آورد.هیچ وقت هم تنهانمی خورد!به ماتعارف می کرد.من وبقیه ی دوستان کمکش می کردیم!رفتاروبرخورداحمدبرای همه ی ماالگوبود.احمدبهترین دوست دوران نوجوانی من بود.باهم بازی⚽️ می کردیم.مدرسه می رفتیم.باهم برمی گشتیم و...ازدوره دبستان تادبیرستان بااحمدعلی هم کلاس بودم.بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.می گفت:بیاتوی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن رابخوانیم.درزنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه ای📃 دردست گرفته ومشغول مطالعه است.
یک بارازاوپرسیدم :این کاغدچیه❓گفت:این برگه ی اسماءالله است.نام های خدای متعال روی این کاغذنوشته شده.کم کم بزرگترمی شدیم فاصله معنوی من بااورفته رفته بیشترمی شد.اوپله پله بالامی رفت ومن...بیشترین چیزی که احمدبه آن اهمیت می دادنمازبود👌هیچ وقت نمازاول وقت راترک نکرد.حتی زمانی که دراوج کاروگرفتاری بود.
معلم گفته بودامتحان دارید.ناظم آمدسرصف وگفت:برخلاف همیشه خارج ازساعت آموزشی امتحان برگذارمیشه.فردازنگ🔔 سوم که تمام شدآماده امتحان باشید.آمدیم داخل حیاط گفتند: چن دقیقه ی دیگه امتحان شروع می شه.صدای 📢اذان مسجدمحل بلندشد.احمدآهسته حرکت کردورفت به سمت نمازخانه,دنبالش رفتم وگفتم: احمدبرگرد.این آقامعلم خیلی به نظم حساسه,اگه دیربیای ازت امتحان نمیگیره 🚫و...می دانستم نمازاحمدطولانی است.احمدمقیدبودکه اگرذکر📿تسبیحات راهم بادقت اداکند.هرچه گفتم بی فایده بود😕احمدبه نمازخانه رفت ومشغول نمازشد.
همان موقع همه مارابه صف کردند.واردکلاس شدیم.ناظم گفت:ساکت باشیدتامعلم سوالهاروبیاره.مرتب ازداخل کلاس سرک می کشیدم وداخل حیاط ونمازخانه رانگاه 👀می کردم.خیلی ناراحت احمدبودم.حیف بودپسربه این خوبی ازامتحان محروم بشه😞
بیست دقیقه همین طورتوی کلاس نشسته بودیم.نه ازمعلم خبری بودنه ازناظم ونه ازاحمد🙁همه داشتندتوی کلاس پچ پچ می کردندکه یکدفعه درب کلاس بازشدمعلم بابرگه های امتحان واردشد.همه بلندشدند
.معلم باعصبانیت😡 گفت:ازدست این دستگاه تکثیر!کلی وقت ماروتلف کردتااین برگه هاآماده باشه!بعدیکی ازبچهاراصدازدوگفت:پاشوبرگه هاروپخش کن.هنوزحرف معلم تمام نشده بودکه درب🚪 کلاس به صدادرآمد,دربازشدواحمددرچهارچوب درنمایان شد.معلم مااخلاقی داشت که کسی رابعدازخودش به کلاس راه نمی داد✅من هم باناراحتی منتظرعکس العمل معلم بودم.آقامعلم درحالی که حواسش به کلاس بودگفت:نیری بروبشین سرجات😑احمدسرجاش نشست ومشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم باتعجب 😳به اونگاه می کردم.احمدمثل مامشغول پاسخ شد.فرق من بااودراین بودکه احمدنمازاول وقت راخوانده بودومن...خیلی روی این کاراوفکرکردم.این اتفاق چیزی نبودجزنتیجه همان عمل خالصانه ی احمد💯
#تحول
رفتاروعملکرداحمدبابقیه فرق چندانی نداشت.یک زندگی ساده وعادی مثل همه داشت.درداخل جمع همیشه مثل بقیه افرادبود.باآنها می خندید☺️,حرف می زدو..احمدهیچ گاه خودش رابرترازبقیه نمی دانست.درحالی که همه می دانستیم که اوازبقیه به مراتب بالاتراست.ازهمان دوران راهنمایی که درگیرمسائل انقلاب شدیم احساس کردم که ازاحمدخیلی فاصله گرفته ام!احساس می کردم که احمدخداوندمتعال رابه گونه دیگرمی شناسدوبه گونه ای دیگربندگی می کند.مانمازمی خواندیم تارفع تکلیف کرده باشیم😶,امادقیقاًمی دیدم که احمدازنمازخواندن ومناجات باخدای متعال لذت می برد😍شایدلذت بردن ازنمازبرای یک انسان عالم وعارف,طبیعی باشد.امابرای یک پسربچه ی👦 دوازده ساله عجیب بود.من سعی می کردم که بیشتربااوباشم تاببینم چه می کند.امااورفتارش خیلی عادی بود.مثل بقیه بافرادمی گفت ومی خندید.
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
@takhasosi_namaz
💎
✅نماز شب سیزدهم ماه مبارڪ رمضان :
👌 چهار ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و بيست و پنج مرتبه سوره توحيد.
📚علامه مجلسى رحمه الله علیه در زادالمعاد به نقل از مفاتیح الجنان
#نماز_شب_های_رمضان
🕋 التماس دعا🌺🌺
✨ @takhasosi_namaz ✨
●∞🌸∞●🌸∞●🌸∞●🌸∞●🌸∞●
#نماز_شب
✨نماز شب. رو جدی بگیرید
🔻 بزرگواران !
تاکید و یاداوری میکنم که شرط موفقیبت و پیشرفت شما در تهذیب و خودسازی، در استمرار و مداومت نمودن در خواندن نماز شب هست.
✴️از خداوند طلب توفیق «نماز شب» داشته باشید و در انجامش نهایت تلاش و پشتکار رو داشته باش.
⚛تو دل سحر خیلی چیزها رو نصیب نمازشب خوان میکنن!
قدر این فرصتها رو ان شاءلله بیشتر بدونیم واهل زحمت و تلاش باشیم.
🌻محاله!
واقعا محاله کسی بخواد و آرزو داشته باشه که تو تهذیب و خودسازی پیشرفت کنه اما در حالیکه خودش اهل « نماز شب خوندن نباشه .!!
‼️نمیشه!
حقیقتا هم نمیشه!
🖇♻️تا اهل تهجد و بیداری سحرگاهی نشی، تو تهذیبت موفق نخواهی بود…
@takhasosi_namaz
سحر سیزدهم_ یا شکور.mp3
9.66M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر سیزدهم ؛ اسم شریف #یا_شکور
¤ واحد #موسیقی منتظران منجی "عج"
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
@takhasosi_namaz
4_6037385689186698591.mp3
1.06M
صفحهی ۴۰۸
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۴۰۸
جزء بیست ویک
#سوره_مبارکه_الروم
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛