#روزنهممحرم
#شمر که با قصد جنگ وارد #کربلا شده بود، از #عبیدالله بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت #عباس(ع) گرفته بود.
شمر نزدیک خیام امام #حسین(ع) آمد و عباس، #عبدالله، #جعفر و #عثمان (فرزندان امام علی(ع) که مادرشان
#امالبنین(س) بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند و همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد.
☀️ امام حسین(ع)فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
🔅حضرت عباس(ع) گفتند اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
☀️امام حسین(ع) به عباس فرمودند: اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او #نماز و #تلاوتقرآن را دوست دارم.
🔅حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
فرستاده #عمربنسعد نزد عباس(ع) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم.
📚 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۹۱
@takhoda135961
1_6347148113.mp3
10.97M
یکی اینجا دلش تنگه
اونجا رو نمیدونم
تو قبلا منو دوست داشتی
حالا رو نمیدونم
#آقای_اباعبدالله
#دلتنگی
#شب_جمعه
#کربلا
#اربعین
#بین_الحرمین
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_علیهالسلام
#به_تو_از_دور_سلام
#امین_قدیم
@takhoda135961
🔴مراقب کربلاهایمان باشیم...
🔵آیت الله #فاطمی_نیا :
🔸مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به #کربلا مشرف شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند.
🔹یک روز که پس از #زیارت از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این زن و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزاردهنده به وی می گوید.
هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!
آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چکار کرده ام؟!
فرمود:
🔹از #حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!
📚 نکته ها از گفته ها، دفتر اول
@takhoda135961