279125761_-213944.mp3
37.19M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه بیست و هشتم
* ماجرای ترساندن پیرمرد در قبرستان
* برزخها متفاوت است
* عذاب برزخ از چه جنسی است؟
* تعلقات و زمان در برزخ
* تعلق به خدا و تعلقات خدایی
* چرا برخی اموات به خواب افراد نمیآیند؟
* مصادیق آزار رساندن
* پیشنهاد به روانشناسان
* نگاه مومنانه و متکبرانه به ویروس کرونا
📅98/12/28
منبع: امینی خواه مدیا
🍃
🌸🍃 @takhooda
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را
این منم در میزنم بگشا در کاشانه را
آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
🍃
🌼🍃 @takhooda
1_11433709.mp3
2.19M
✨🌸✨
✅ مردهای که بوی گلاب میداد :
💠یکی از کارکنان غسال خانه بهشت زهرای تهران تعریف می کرد:
💠یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت.
وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد.
💠آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند.
💠وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود.
💠 از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد. از بستگانش دقیق تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود،
آدمی که هر روزش با
زیارت عاشورا شروع می شد
🍃
🌼🍃 @takhooda
🍃تا اخر بخون
✅داستانی واقعی و عبرت انگیز از یک قاضی مصری
یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم .......
و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بودم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم..........
ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم........
و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید 3 شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم......... ..
و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.
✅"به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند"
🍃
🌼🍃 @takhooda
1_124581719763326877.mp3
819.2K
♦️حجت الاسلام دارستانی♦️
📑داستان اصغر آواره 📑
⏱ زمان: 6دقیقه
💮 برای دوستان به اشتراک بگذارید تا شما هم در ثواب این کار خیر شریک باشید
🍃
🌸🍃 @takhooda
4_5897766545890740321.mp3
29.76M
🔊 صوت کامل دعای #جوشن_کبیر
با صدای سیدمهدی میرداماد
#شب_قدر
▪️مجتمع فرهنگی مکتب الزهرا(س)مشهد
🍃
🌼🍃 @takhooda
1_11670013.mp3
5.64M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
🌴تنگه دلم برا شبای نجف
🌴سحر حرم وقت دعای نجف
🎤 #مجتبی_رمضانی
⏯ #زمینه
#پیشنهاد دانلود 👌
التماس دعا 😭
🍃
🥀🍃 @takhooda
🌸 برگزیده ای از صحیفه ی سجادیه
به مناسبت ماه مبارک رمضان 🌙
0️⃣2️⃣ روز بیستم :
📜 راه درست در اقتصاد
🔸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ احْجُبْنِي عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِيَادِ ، وَ قَوِّمْنِي بِالْبَذْلِ وَ الِاقْتِصَادِ ، وَ عَلِّمْنِي حُسْنَ التَّقْدِيرِ ، وَ اقْبِضْنِي بِلُطْفِكَ عَنِ التَّبْذِيرِ ، وَ أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِي ، وَ وَجِّهْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِي ، وَ ازْوِ عَنِّي مِنَ الْمَالِ مَا يُحْدِثُ لِي مَخِيلَةً أَوْ تَاَدِّياً اِلَي بَغْيٍ أَوْ مَا أتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْيَاناً
🔺خداوندا !
🔴بر محمّد و خاندانش درود فرست
🔻و مرا از اسراف و زياده روى باز دار.
🔺 و به بخشش و ميانه روى، استوار گردان
🔴و روش نيكو را به من بياموز
🔻 و مرا -به لطف خود- از ولخرجى باز دار
🔺 و روزى هايم را از اسباب حلال، پيوسته گردان
🔴و انفاق نمودنم را در مسيرهاى خير قرار ده
🔻و مالى را كه برايم خودپسندى پيش آورد
🔺 يا به ستمگرى برساند
🔴يا در پى آن دچار سركشى شوم ،
🔻 از من دور ساز.
📚صحیفه سجادیه
✍️ دعای 30بند3
🍃
🥀🍃 @takhooda
Mirdamad-monajat-emam-ali-baradmusic.ir.mp3
16.55M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
🌴مناجات امیرالمومنین در مسجد کوفه
🎤 #مهدی میر داماد
#پیشنهاد دانلود 👌
التماس دعا 😭
🍃
🥀🍃 @takhooda
چرا_امیرالمومنین_مظلوم_شد؟.mp3
4.99M
﷽
فایل صوتی
📥علی مـظلوم ترین انسان تاریخ
👈توصیه مـیشود به همـه شیعیان و مـحبین اهل بیت(علیهم السلام)که در ایام شهادت امـیرمـومـنان علی(علیه السلام)حتمـا این کلیپ جانسوز رو گوش کنند و نشر دهند..
🍃
🌼🍃 @takhooda
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
التماس دعا يعني چه؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !!
(( و این است فلسفه ی التماس دعا))
" در این روز ها و شب ها نگاهم ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯾﺘﺎﻥ است..."
التماس دعا 🙏
🍃
🌺🍃 @takhooda
❣ #سلام_امام_زمانم❣
⚜کاش میشد یکبار از ته دل بگوییم
↫برای بدبختی و #بیچارگی ما، نه❌
↫برای درمان دردهای ما، #نه!!!
↫برای خوب شدن حال واوضاع ما، نه!
💥فقط
برای #دل_تنگی ما بیا ...
دلمان برایت تنگ شده💔 مهدی جان!
اما اوضاع دلهایمان
#خرابتر از این حرف هاست ...😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃
🌹🍃 @takhooda