✅ اشاره قرآن به همراهی و بیعت با حضرت قائم(عج)
🔸علامه مجلسی رحمه الله در کتاب شریف بحارالانوار به نقل از کتاب علل الشرایع می نویسد : چون ابو حنیفه به خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید، حضرت از وی پرسید: «معنی آیه شریفه
«قل سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ»، [18سوره سبا]
(در این [راه] ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگردید)
چیست و این زمین کجاست؟ )
ابو حنیفه گفت: «گمان میکنم مقصود مابین مکه و مدینه باشد. »
حضرت صادق علیه السلام رو به اصحاب خود کرد و فرمود: «اطلاع دارید که در راه مکه و مدینه، جلوی مردم را میگیرند و اموال آنها را به غارت میبرند و آنها هم از جان خود ایمن نیستند و کشته میشوند؟ »
عرض کردند آری و با این گفتگو، ابو حنیفه ساکت شد.
🔸آنگاه حضرت فرمودند: «ای ابو حنیفه! بگو بدانم معنی این آیه چیست؟
«مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» 97آل عمران
(هر که در آن درآید در امان است)
این محل کدام قسمت از زمین است؟ »
گفت: «خانه خداست. »
حضرت فرمودند: «البته میدانی که حجاج بن یوسف منجنیق به خانه خدا بست و عبداللَّه بن زبیر را که پناه به آنجا برده بود به قتل رسانید. آیا او در آنجا آسوده بود؟ »
ابو حنیفه در اینجا نیز سکوت کرد.
وقتی ابو حنیفه از خدمت حضرت خارج شد، ابوبکر حضرمی به حضرت عرض کرد: «قربانت گردم! جواب این دو سؤال که از ابو حنیفه فرمودی چیست؟ »
🔸امام صادق علیه اسلام فرمودند: «مقصود از آیه اول که میفرماید: {شبها و روزهایی در کمال امن در روی زمین راه بروید}، یعنی با قائم ما اهل بیت علیهم السلام در روی زمین با کمال امن راه بروید، و در آیه دوم که میفرماید: {هر کس داخل آن شود آسوده است}، یعنی هر کس با قائم بیعت کند و در سلک پیروان وی داخل شود و دست او را بفشارد، در کمال امن خواهد بود. »
📚علل الشرائع ،ج۱،ص ۹۱ - بحارالانوار، ج۵۲،ص۴۱۵،ح۸
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃🍃🍃
🍂🍂
🌸
❣برای مردم زندگی نکنیم
روزی که منتظرید مردم برایتان دست بزنند بالاخره وسط این دست ها له می شوید!
روزی که ملاک های شما برای درست و غلط " قضاوت و نظر مردم " است از نظر علمی گفته میشود یک بادکنک سوراخ هستید!
مگر ما آمده ایم در این دنیا تا مردم را راضی نگه داریم ، این چه نگاهیست به دنیا...!
روزی که شما « نگران قضاوت و نظر مردم بودید » شما از پا در می آیید و به هیچ جا هم نمی رسید!
🍃
🌺🍃 @takhooda 🕊
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓ آیا آمریکا مطابق وعده رهبری در حال غرق شدن است؟!
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
✅ استفاده از سرکه به همراه مایع ظرفشویی در شستشوی ظروف
◻️ برای اینکه ظروف تمیزتری داشته باشید، #مایع_ظرفشویی را همراه با #سرکه طبیعی انگور به میزان مساوی مخلوط و جهت شستشوی ظروف استفاده کنید.
◻️ یکی دیگر از محاسن این کار، جدا شدن باقیمانده مواد شیمیایی مایع ظرفشویی از روی ظروف است که اگر به تنهایی استفاده شوند این مواد بر روی ظروف باقی می ماندن و در استفاده بعدی این مواد شیمیایی وارد مواد غذایی شده که برای سلامتی بسیار مضر می باشند.
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،
" نمی توانند " پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان را میشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را ...
🍃
🌺🍃 @takhooda 🕊
#داستانهای_قرآنی
🌾☘🌾☘🌾☘
#قسمت_3
☘🌾☘🌾☘🌾
قسمت 3 زندگینامه حضرت لوط ع
________________________
☘🌾فرشتگان که بصورت بشر در آمده بودند ، در سر راه خود ، بخانه ابراهیم خلیل وارد شدند و بعنوان میهمان تازه وارد بر سفره او نشست . ابراهیم که پیامبری مهربان و مهمان نواز بود ، برای پذیرائی میهمانان ، تلاش گسترده ای را آغاز کرد و گوساله ای را سر برید و گوشت آنرا بریان کرد و در برابر آنان نهاد .
☘🌾میهمانان به تماشای غذاهای مطبوع اکتفا کرده و دست بسوی آن دراز نکردند . غذا نخوردن میهمانان ، ابراهیم را نگران کرد ولی بزودی با بیان ماءموریت خود - هلاک کردن قوم لوط - او را از نگرانی در آوردند .
☘🌾در همان حال فرشتگان مژده فرزندی شایسته - اسحاق - را به ابراهیم و ساره دادند . آری خداوند که پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند ، اجر بانوئی همانند ساره که در راه اهداف همسرش ابراهیم سختی های بسیاری را تحمل نموده و برای نشر و گسترش اساس یکتاپرستی ، دوش بدوش او فداکاری کرده بود ، به او عطا فرمود .
☘🌾در دوران پیری و سالخوردگی ، در حالیکه حدود نود سال از عمر ساره گذشته بود و در چنین دورانی احتمال باروری زنان وجود ندارد ، خداوند با ابراهیم و ساره ، اسحاق را عطا فرمود .
☘🌾فرشتگان با ابراهیم خداحافظی کردند و بجانب روستای ( سدوم ) رهسپار شدند . قبل از غروب آفتاب بآن روستا رسیدند و لوط را که در مزرعه خود در بیرون از قریه سرگرم کار بود ، ملاقات کردند و از او خواستند ، شب را در خانه او بگذرانند و میهمان او باشند .
☘🌾مشکل بزرگی برای لوط بود . او که مردم روستا و اخلاق زشت آنها را میدانست ، برای این میهمانان جوان و زیبا روی ، احساس خطر میکرد .
☘🌾آری ، آنها هر تازه واردی قدم به آن روستا میگذاشت ، بدون کمترین شرم و حیا مورد آزار و تجاوز وحشیانه قرار میدادند و به هیچکس رحم نمیکردند .
ادامه داستان در قسمت بعد .....
🍃
🌸🍃 @takhooda 🕊
🌾🍃🌾🍃🌾🍃
#داستانهای_قرآنی
#قسمت_4
#زندگینامه_حضرت_لوط_علیه_السلام
🌾🍃🌾🍃🌾🍃
🌾🍃مشکل بزرگی برای لوط بود . او که مردم روستا و اخلاق زشت آنها را می دانست ، برای این میهمانان جوان و زیبا روی ، احساس خطر میکرد .
🌾🍃لوط کسی را نداشت که از میهمانانش دفاع کند و قدرتی نداشت که مردم وحشی را بجای خودشان بنشاند .
🌾🍃از طرفی وظیفه میهمان نوازی ایجاب میکرد ، از این جوانان غریب که آثار بزرگ و بزرگواری در صورتشان مشهود بود ، پذیرائی کند .
🌾🍃بالاخره تصمیم گرفت میهمانان را بیرون روستا معطل کند تا شب فرا رسد و رفت و آمدها قطع گردد و در تاریکی شب آنان را به خانه ببرد ، شاید از شر آن قوم در امان بمانند
🌾🍃شب فرا رسید و هوا تاریک شد و لوط باتفاق میهمانان رهسپار خانه شد و خوشبختانه کسی هم آنها را ندید و بسلامت ، وارد خانه شدند .
🌾🍃آری همسر لوط که هرگز دعوت لوط را باور نکرده و با دشمنان او همواره همفکر بود بر بام خانه آتشی افروخت و با این علامت ، قوم را از ورود میهمانان باخبر ساخت .
🌾🍃هنوز از ورود میهمانان چیزی نگذشته بود که اشرار دسته دسته ، دوان دوان و شادی کنان به خانه لوط هجوم آوردند و قصد ورود به خانه را داشتند . لوط جلو در ، به مقابله آنها شتافت و زبان به نصیحت آنها گشود :
🌾🍃ای مردم ، اینها میهمانان من هستند ، حرمت آنها را پاس دارید ، مرا رسوا نکنید ، آبروی مرا نزد میهمانان نریزید . اینها در پناه من و در خانه منند . دیوانگان شهوت و انسان نماهای افسار گسیخته ، گویا سخنان درد آلود و ملتمسانه لوط را نمی شنیدند و برای ورود به خانه هر لحظه بر فشار خود می افزودند.
#ادامه_داستان_در_قسمت_بعد....
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊