eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
920 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه شوریست در عرش اعلاء و چه نورانی شده دنیا‌... ملکی ندا می دهد در سما: آمده حلال مشکل ها ، وصی مصطفی ، همسر زهرا، پدر حسن مجتبی هم شهید کربلا و علمدار نینوا... وصی اوصیا،عزیز انبیاء، امیر اولیاء... گنج فقرا، شفیع عقبی، ولی خدا، علی مرتضی... پس چشم تو روشن ای حجت خدا ، ای پور مرتضی ، ای منتقم خونهای کربلا، ای مهدی زهرا... قدم نِه بر فرشی از چشمها و با ظهورت بده عیدی ما را... ط_حسینی @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*پادشاهی دستورداد افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت.* *هنگامیکه جوان با خبر شد* *پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد*. *هنگامیکه ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد.مامورنزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مردلبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!* *جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان بر گرد ! جوان نزد پدربرگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خودرابه من بده بخش پایین وپاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو وفردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟ پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست. بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است.* *سپس سگش را زد.سگ دوید.پادشاه تعجب نمود!* *وگفت:دوست باوفا ودشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!* *جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند.* *پادشاه تعجب نمود!وگفت :صبح همراه پدرتان بیایید.* *جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.* *صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب* *نمود.نهایتاجوان وپدرش به لطف وفضل الهی نجات یافتند.* *پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینه‌ای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی* *پدر مدرسه کامل ودرایت واقعی است. او را به عنوان مستشار ومکان اسرارخود قرار بده همیشه بااوراه حل خود را می یابی!* *خداوند به والدین فقید مان رحم بفرمایند و زندگان مان را عمربابرکت عنایت بفرمایند.* *هرگاه مطالعه آن را به اتمام رساندی به نیت صدقه و ایصال ثواب به والدین یا به نیت عقلانیت نسل جدید انتشارش بده.* *فراق پدرسخت است و کسی مرارت و تلخی آن را نمیداند مگر کسی که تلخی آن را چشیده باشد* به یاد پدران و مادران آسمانی و کلیه امواتمان * *🌹روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخونیدداستان کوتاه مذهبی-آموزنده ⭕️برکت مهمان زنی بود که مهمان دوست نداشت...!! روزی همسر او به نزد حضرت محمد(صل الله علیه و آله وسلم)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!! حضرت محمد به مرد میگوید: برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم... فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود... هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است. زن فریاد میزند یا محمد(ص) عبای خود را بیرون بیاورید... حضرت محمد(ص)* می فرمایند "... اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم... پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد... 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🌕🔴مادر علي(ع) در كعبه شب جمعه سيزدهم رجب بانوي بزرگوار ابوطالب(ع) احساس درد كرد ولي با قرائت نامي مخصوص آرامش پيدا كرد. هنگامي كه جناب ابوطالب(ع) خواست زناني از قريش را براي كمك فاطمه بنت اسد(ع) بياورد، از گوشه خانه ندايي رسيد: اي ابوطالب، صبر كن چرا كه دست نجس نبايد ولي خدا را لمس كند. صبح هنگام فاطمه بنت اسد(ع) ندايي شنيد: اي فاطمه به خانه ما بيا. ابوطالب(ع) و پيامبر(ص) آن حضرت را به مسجدالحرام آوردند. عباس بن عبدالمطلب كه به همراه جماعتي در مسجد نشسته بودند، ديدند كه فاطمه(ع) وارد مسجدالحرام شد و در مقابل كعبه ايستاد و نگاهي به سوي آسمان نمود و چنين فرمود: پروردگارا، من به تو و به پيامبران و كتابهايي كه از جانب تو آمده اند ايمان دارم. من كلام جدم ابراهيم خليل را تصديق مي كنم و او بوده كه اين خانه را بنا كرده است. تو را قسم مي دهم و از تو مي خواهم به حق كسي كه اين خانه را بنا كرد و به حق فرزندي كه در شكم من است و با من سخن مي گويد و با گفتارش با من انس مي گيرد، و من يقين دارم كه يكي از آيات و نشانه هاي توست، كه اين ولادت را بر من آسان فرمايي. ناگهان حاضرين در مسجدالحرام ديدند كه ديوار پشت آن سمتي كه در كعبه است شكافته شد و فاطمه بنت اسد(ع) داخل شد. هر چه كردند قفل در كعبه را باز كنند ممكن نشد و دانستند كه حكمت خداوند در كار است. فاطمه بنت اسد(ع) مي فرمايد: هنگامي كه داخل كعبه شدم ديدم حوا، ساره، آسيه، مادر موسي بن عمران و مريم مادر عيسي آمدند. آنان به من سلام كردند: السلام عليك يا وليةالله، و در مقابلم نشستند. آنچه در ولادت خاتم الأنبياء(ص) انجام دادند در ولادت علي بن ابي طالب(ع) نيز انجام دادند، چه اينكه فاطمه بنت اسد(ع) در هنگام ولادت پيامبر(ص) حضور داشت و به ابوطالب(ع) ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب(ع) قبلا به او فرموده بود: 30 سال صبر كن تا خدا مولودي به تو عنايت كند مثل خاتم الأنبياء(ص) مگر در نبوت كه وصي و وزير او خواهد شد. 🌕🔴روز ولادت اميرالمؤمنين(ع) روز جمعه علي بن ابي طالب(ع) مانند خورشيد بر روي سنگ سرخ در گوشه راست كعبه طلوع فرمود. همين كه قدم بر زمين كعبه نهاد، به سجده افتاد و دستها را سوي آسمان بلند نمود و فرمود: اشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي محمد رسول الله، بمحمد يختم الله النبوة و بي يختم الوصية و أنا اميرالمؤمنين: شهادت مي دهم كه خدايي جز الله نيست و محمد(ص) پيامبر خداوند است و علي وصي محمد رسول الله(ص) است. به محمد نبوت ختم مي شود و به من وصايت كامل و تمام مي شود و منم اميرالمؤمنين. سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل، حق آمد و باطل رفت. در اين هنگام كه وجود سرا پا جودش پاي بر اين عرصه خاكي نهاده بود، بتهايي كه در كعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها نوراني شد. شيطان فرياد برآورد: واي بر بتها و بت پرستان از اين فرزند. منبع: شيعه آنلاين 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ دانی چرا کعبه تَرک برداشت و این تَرک همچنان پا برجاست؟! هر چه تلاش کردند وهابیون،باز هم تَرک پیداست.... آخر این ارادهٔ خداست... آری نشانهٔ عشق خدا به علی اعلی است... وقتی عشق خدایم اینچنین هویداست... پس مردن چون منی در این مهر جاویدان، رواست... مولای من ، دلیل خلقت دنیاست... او جانِ محمد مصطفی ست... هم مراد فاطمه زهراست.. او ضربان عرش اعلاست... هم قسیم محشر کبری ست ای دنیا؛ عشق ما.... مردا ما.... مولای ما... علیِ مرتضی ست... ...ط_حسینی @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوش کنید حلاوتش نوش جانتان... گوارای وجودتان... @bartaren ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 عوالم 4 گانه هستی عالم ناسوت: عالمی است که ناس یا انسان‌ها٬ اجنه٬ حیوانات٬ جمادات و نبادات در آن قرار دارند. عالم ملکوت: عالمی است که مالک دارد و جسم برزخی به آنجا می‌رود و وقتی خواب می‌بینیم به آن عالم می‌رویم و روح انسان وقتی می‌میرد وارد آن عالم می‌شود. به عالم ملکوت عالم مثال هم می‌گویند که موجود است و واقعیت دارد ولی کسی نمی‌داند کجاست و از چه جنسی درست شده است. عالم جبروت: عالم جبر است که در آن فرشتگان مجبور به عبادت خالق یکتا هستند. هزاران فرشته که عقل محض و بدور از هر گونه شهوت هستند٬ در آن قرار دارند که خدا را تسبیح می‌گویند و اوامر او را بی‌چون و چرا و بی‌کم و کاست اجرا و اطاعت می‌نمایند. عالم لاهوت: همان عالم الوهیت و الله است که در آن عالم، صفات و ذات و جمال و معرفت خدا قرار دارد و برای کسی فهم کامل آن ممکن نیست. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینت حیدر همان، زینب کبری بُوَد بانویم ،آیینه ی ،حضرت زهرا بُوَد بعد مادر،زینبش همدم بابا شود درد غربت می کشد، یاور مولا شود هم ببیند بانویم، فرق خونین پدر هم ببارد اشک بر ،پاره های یک جگر بهر مولایم حسین، می نماید مادری هم بخواندخطبه و هم کند روشنگری هم به جای مادرش ، بوسه بر رگ می زند کز برای حجتش در کربلا،جان می دهد صبر خجلت زده ، از مقام زینبی ست صبر او والاتر از ،صبر ایوب نبی ست دلگویه:ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 حاجتت را روى زمين بنويس مردى خدمت على عليه السلام آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين من حاجتى دارم . حضرت فرمود: حاجتت را روى زمين بنويس ! زيرا كه من گرفتارى تو را آشكارا در چهره تو مى بين و لازم نیست بیانش کنی! مرد روى زمين نوشت . ” انا فقير محتاج ”  من فقيرى نيازمندم . على عليه السلام به قنبر فرمود: با دو جامه ارزشمند او را بپوشان . مرد فقير پس از آن ، با چند بيت شعر از اميرالمؤمنين عليه السلام تشكر نمود. حضرت فرمود: يكصد دينار نيز به او بدهيد! بعضى گفتند: يا اميرالمؤمنين او را ثروتمند كردى ! على عليه السلام فرمود: من از پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: مردم را در جايگاه خود قرار دهيد و به شخصيتشان احترام بگذاريد. آنگاه فرمود: من براستى تعجب مى كنم از بعضى مردم ، آنان بردگان را با پول مى خرند ولى آزادگان را با نيكى هاى خود نمى خرند. نيكى ها انسان را برده و بنده مى كند. 📚جریان حضرت علی علیه السلام و قصاب روزى حضرت امیرالمؤمنین على صلوات الله علیه از جلوى مغازه قصّابى كه داراى گوشت‌هاى خوبى بود عبور نمود، همین كه چشم قصّاب به آن حضرت افتاد، عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! گوشت خوب و مناسبى دارم، مقدارى از آن را براى منزل خریدارى نمائید. امام على علیه السلام فرمود: پول همراه خود ندارم، قصّاب گفت: مشكلى نیست، من بابت پول آن صبر مى‌كنم؛ و هر موقع توانستى پولش را بیاور. حضرت فرمود: خیر، من نسبت به خرید گوشت صبر مى‌نمایم؛ و نسیه نمى‌خرم، و بدون آن كه گوشت خریدارى نماید به حركت خود ادامه داد و رفت. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقل كرده‏ اند كه: روزى حضرت اميرالمومنين علیه السلام ميهمانى را به همراه خود به منزل آورد به حضرت زهرا عليها السلام فرمودند: در خانه براى مهمان چه دارى؟ عرض كرد يا على فقط يك گرده نان در خانه است كه آن را براى دخترم زينب گذارده ‏ام. حضرت زينب در بستر بود ولى هنوز بيدار بود، تا اين سخن را از مادرش شنيد با اينكه چهار ساله است!  گفت: مادر جان نان را براى مهمان ببريد، جود و سخاى زينب از همان خرد سالگى معلوم است تا چه رسد به روز عاشورا و فدا کردن فرزندانش. حضرت زينب دو فرزند بنام عون و محمد با يك مقدماتى رفتند ميدان و كشته شدند، حضرت امام حسين (عليه السلام) كشته آنها را رو به خيمه آورد. حضرت زينب از خيمه خود بيرون نيامد ولى برعكس هنگامى كه كشته على اكبر ميوه دل امام حسين (عليه السلام) را آوردند از خيمه بيرون آمد روى كشته على اكبر (عليه السلام) چه ناله‏ ها و چه گريه‏ هايى مى ‏كرد، مثل اينكه فرزند خودش است دو نور ديده‏ اش را داده ولى از خيمه بيرون نمى‏ آيد.  📗زندگانى حضرت زينب عليها السلام ص 26 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمال الله با جلال الله چیست؟ ✍ برای اهل بیت و حضرت حق یک جمالی متصور است و یک جلال. فرق این دو چیست؟ مثال به شهر تهران می رسیم و از دور کوه دماوند را نشان می دهند. ما از دور چیزی جز کوه بزرگی که ابر سرش را گرفته و برف است، نمی بینیم که بگوییم. به این جلال و بزرگی و شکوه دماوند می گویند. اما وقتی نزدیک می رویم و از دامنه کوه بالاتر می رویم ، متوجه می شویم که این کوه از دور زیاد قابل درک و فهم نبود، ما از دور رنگ آبی می دیدیم ولی الان نزدیک شدیم دیدیم که چشمه ها و گل ها و پرندگان خوش صدا و هوای تمیز و پروانه های زیبایی وجود دارند که از دور قابل لمس نیستد. 🍁غزل استاد شهریار در مورد حضرت علی ع بهترین نمونه برای فهم جلال و جمال است. 🌾علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه همه را🌾 ✍ ما نه می توانیم وارد همای رحمت شویم و نه سایه ها را درک کنیم . این نوعی دیدن دماوند از دور است و نشان جلال. اما وقتی شعر به این جا می رسد: 🔹برو ای گدای مسکین در خانه علی زن .....🔹 به جمال علی ع می رسیم و زیبایی را درعمل و با جزییات به ما نشان می دهد. درک جلال اهل بیت و خدا از توان عقول ما خارج است. ولی درک جمال ممکن و مقدور است و می توانیم بهره ای از جمال ببریم. ومهم درک جمال اهل بیت و خدا است. که متاسفانه در مجالس ما ، بیشتر به بحث جلال ایمه پرداخته می شود. در حالی که باید به جمال ایمه نزدیک شویم و تفکر ما باید در جمال اهل بیت و خدا باید باشد. 🍀در مورد حضرت حق اگر باران را دقت کنیم جلال خدا را می بینیم اما اگر اندیشه کنیم، برفی که در زنجان می آید، حاصل تلاش ابرو وباد و جزرو مد ماه و نور خورشید است و این باران از هزاران کیلومتر آن طرف تر با پیمودن مسافت طولانی از دریای مدیترانه آمده و اینجا نشسته است، به جمال و زیبایی خدا پی می بریم. 🍁کاش در مجلس اهل بیت آن همه که از جلال اهل بیت می گوییم و احسنت بر زبان می رانیم، کسی هم باشد از جمال اهل بیت و از احادیث معرفتی و اخلاقی آن حضرات بگوید. و بدانیم یکه آب زمانی یخ می بندد که ساکت باشد و در سکون و بی حرکت. اگر حرکت کنیم و دانسته را با عمل ترکیب کنیم، هرگز در وجودمان آثار یخ زدگی دینی پیدا نخواهد شد. و از مومنان واقعی خواهیم بود. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا