السلام علیک یا ربیع الانام ورحمه الله وبرکاته
جهان تب تودارد یا مهدی عج
اگرکه نظرننمایی بیمارتوخواهدماند
دست تهی ازحکمت رب الارباب
به پیش تودرازکنیم یا بقیه الله . سال نو مبارک. سالی پراز موفقیت و شادی و برکت در کمال صحت وسلامتی برای شما وخانواده محترم آرزومندم .التماس دعا
🍃
🌺🍃 @takhooda
🌷در اولین جمعه سال
صلواتی ختم کنیم به نیت
شادی روح درگذشتگان
که پارسال در کنار ما بودند
و امروز با یاد و خاطرات شون
زندگی میکنم
روحشون شاد و یادشان گرامی 😔🙏
🍃🌷اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃🌷مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃🌷وَعَجِّلفَرَجَهُــم
🍃
🌺🍃 @takhooda
آشتی کنان.mp3
6.18M
#تلنگری 💌
✍ تمام اتفاقات عجیب و غریبِ دنیا ،
فقــط یک حرف دارد ؛
بشــر در نهایتِ ضعف است، و توانِ ادارهی دنیا را ندارد ....
وقت آن رسیده ... بخواهیم !
صادقانه بخواهیم ، باقیماندهی خدا را در زمین ...
وقت موحّد شدن رسیده ؛
اعتماد به بشر را ، بفروشیم به؛ اعتماد به خدا!
دنیا سبز خواهد شـــد 🌱
#استاد_شجاعی 🎤
🍃
🌺🍃 @takhooda
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅جوان عراقی که دوستانش او را زنده زنده در قبر دفن کردن...
وبعد او را از قبر درآوردن !
تجربه عجیب و وحشتناک و سفید شدن سرو روی او...
حتما این کلیپ تاثیرگذار رو ببینید
🍃
🌺🍃 @takhooda
انا لله و انا الیه راجعون
شکستن درِ حرم انسان را به یاد دیالوگ ماندگار مختار خطاب به رفاعه می اندازد:
شيعه از دست فتواهای ناسنجيده امثال شما كم غرامت نداده! هيچوقت ضرورتهای زمانه ی خود را درك نكرديد! اگر بگويم خون مسلم ابن عقيل به گردن امثال شماست اغراق نكردهام! هيچوقت ، هيچوقت بر صراط عدالت حركت نكردهايد ؛ نه در عين الورده ، نه در كربلا و نه امروز ، هميشه يا افراط كردهايد يا تفريط!
كساني كه به حرم ها حمله كردن ايا دنبال زيارت بودن؟؟؟
كسانيكه عكس حرم را مقابل حرم پاره كردن و فحاشي ناموسي كردن زائر بودن؟؟؟ بخدا دينمون از افراط و تفريطهاست كه ...
ايا دله شكسته از ان شماييست كه به عتبات حمله كرديد و درهارو شكستيد يا دل شكسته از انه ان پرستار عاشق امام رضا و ان خانواده ي رضوي كه هر صبح و شب از منزلشان بخاطر حفظ جان شيعه و هم وطنشان به حرم سلام ميدهند
#استادمهدی مافی نژاد
🍃
🌺🍃 @takhooda
4_5922403350178956357.mp3
3.83M
#شرح_ساده_نهج_البلاغه
فایل صوتی جلسه 3⃣1⃣
با توضیحات استاد عبادی از اساتید مهدویت
#سطح_مقدماتی
#خطبه
🍃
🌺🍃 @takhooda
حکایت خواندنی
روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟
به اذن خدای عزوجلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهایی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...
🍃
🌺🍃 @takhooda