📚 #بخوانید | *از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم!*
🔶 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان #دفاع_مقدس است میگوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر.
🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر #رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد. با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست!
🔸 در این میان آقای #ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت!
🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید #آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و…
🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما #شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی.
🔸 *اما مادرم دیشب خواب #حضرت_زینب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!*
🔸 صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم. حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.»
🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید.
🔸 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه #شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد… کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود.
🔸 روزها گذشت تا اینکه #اسرای_ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد.
🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود.
🔸 *کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و… حلالیت طلبید* .
⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از #توبه یک انسان دارد، چه ربطی به #مدافعان_حرم دارد؟!
🔸 ربط ماجرا در اینجاست که *انسان اگر توبه واقعی کند میتواند مقام #شهادت را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در #سوریه به شهادت رسید* .
✅ *او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم.*
______
📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی
🔷 برگرفته از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 #سعداء
🆔 @manbarak
#خاطرات_معلمی
🔹وقتی آقا معلم بُهت زده میشه...
گفتم چه کارَته؟؟
گفت: بابامه...
پسر شر و شلوغ و تپل و درشت هیکل کلاس بود.
بهشون طبق تمرین کتاب گفته بودم درباره زندگینامهی #یک_آدم_موفق از نزدیکانشون یک صفحه بنویسن بیارن...
این رو آورده بود: (بنظرم همون جا سر کلاس نوشته بود)
#پدر در سال ۱۳۶۹ متولد شد، در شهر #افغانستان و در سال ۱۳۷۴ در ایران آمد و در #دامداری کار میکرد و در سال ۱۳۸۹ (این اشتباهه خودشم وقتی پرسیدم تایید کرد) عروسی کرد و در سال ۱۳۹۴ در #سوریه شهید شد در راه #حضرت_زینب و الان ۷ سال است که #شهیده ( خودش اینجوری نوشته نخواستم تغییر بدم) است...
بُهتم زد...😳😞😢
🗒خاطرات یک طلبه معلم معمولی رو در کانال تخته سیاه دنبال کنید...
🆔@Takhteh_siah
🗯بشار اسد ریش نداشت؛ کراوات هم میزد، انگلیسی صحبت میکرد؛ فرانسه و اسپانیایی هم مسلط بود؛ #سوريه هم جمهوری اسلامی نبود؛ ملیگرای عربی و سکولار بود ! حجاب زنان آزاد، اینترنت آزاد، آمریکا هم در سوریه سفارت داشت، اما...
اما مطالبه اصلی مردمش اقتصاد بود!
یک عده فرصتطلب، به مردم آدرس غلط ندهند!
الان نوبت #اینترنشنال که وارد بشه و آغاز جنگ رو بندازه گردن ایران
⬅️ بعدشم بگه آمریکا میخاد جنگ رو تموم کنه ولی رهبر ایران نمیزاره...
⬅️بعدشم بگه مردم بریزید تو خیابونها تا رژیم ساقط بشه...
⬅️بعد که حواس رفت سمت جنگ داخلی و اغتشاشات بیاد خاطر جمع بمببارون کنه بره...
🔚ایران بشه #سوریه...
خیلی از مردم دیگه اینا رو شناختن ولی هنوزم متاسفانه داریم آدمهای زودباور و معمولا ضددین و دشمن نشناس که گول این حرفها رو بخورن...
کاش بفهمیم که الان وقت اتحاد برای ایرانه...
کاش بفهمیم اعتماد به یک رسانهی وابسته عربستان و اسراییل در این شرایط یعنی قرار دادن خود در تیررس دشمن...
@Takhteh_siah
📌 اقرار میکنم اشتباه کردم!
▫️علی خسروانی، واردکننده خودرو و فعال مجازی که عموما مطالب تندی علیه سیاستهای جمهموری اسلامی داشت، با اقرار به اشتباه خود در رابطه با حضور ایران در جبهه مقاومت بیان داشت:
▪️«ما اگر مثل قبل #عراق و #سوریه را داشتیم اینطور نمیتونست راحت به ما حمله کنه ، از سوریه با خمپاره ۶۰ هم میتونستیم بزنیم، تو حریم هوایی عراق مزاحمت ایجاد میکردیم هواپیماهاشون نمیتونستن اینطوری راحت بیان تا ایران. #لبنان هم یک جبهه دیگه بود باز میشد هنگام جنگ. ما اشتباه کردیم راجع به حضور ایران در اونجا . شخصا اقرار میکنم اشتباه کردم»
پ.ن: هزینه دوسال در سوریه و لبنان به اندازهی هزینهی این ده روز جنگ نبود بنظرم...
@Takhteh_siah