eitaa logo
تک رنگ
9.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
86 فایل
یه وقتایی می‌شه به درو دیوار می‌زنی که یه آدم☺️ باشه تا حرفاتو براش بگی من رفیقتم، رفیق🥰 به تک‌رنگ خوش اومدی😉 #حال_خوب_من #کانال_نوجوونی ادمین: @yaranesamimi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈.•°•.•°•.•°.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•° در کوچه پـس کوچه‌ها می‌شود مـردانی را پیدا کرد؛ هم سن و سال خودت. هم‌قد و هم‌درس خودت . . . +شاید راحت‌تر بشود گفت: هَمْ آࢪزۆے خۆدَټ... ♡| ♡‌| 🍃🌹 @yaran_samimii🌹🍃
🦋| نسیم اول جوانی آرزوهای خودش را دارد. برای دخترها یک جور، برای ما پسرها طور دیگر. مهم این است که امیدها و آرزوها هستند. من قهرمان ملی را، یک جوان انتخاب کردم. خود جوان این پژوهش آمد سراغ من گردن‌ شکسته. شاهرخ معترض میشود به این جملۀ من و می‌گوید: - چرا مثل بدبختا می‌نویسی؟ بگو سیمرغ بلورین نصیبم شد و خود قهرمان اومد دست گذاشت روی شونۀ من و با نگاهش گفت: تو بنویس! خود تو. انتخاب شده‌ام، اما خورده‌ام به یک مشکل بزرگ؛ جوانی من پر بود از سودای موتور تریل، از رنگ آبی و سرخ، اصلا دعوای من و سروش از شهرآورد تهران شروع شد که من آبی بودم و سروش قرمز و یکبار شرط را باخت و بد سوخت. شوخی‌شوخی دعوا شد و کتک‌کاری و شد آنچه نباید و تا حالا هم طول کشید. ُمن برای خودم عده و عّده جمع کردم، سروش هم. مثل احزاب سیاسی افتادیم به جان هم که آتشش مملکتی را بر باد می‌دهد... این شهرآورد برای ما شری آورد که تا حالا هم برایمان مانده است. دو تیم با بازی پول پارو می‌کنند و دک و پز پولداری می‌گیرند، ما از اول هیچ نداشتیم، بعد هم هیچ بهمان نمی‌رسـد؛ جز طرفداری بدبخت‌گونه! لعنت به کسی که می‌دمد به آتش این سرگرمی‌ها و دودش را همه می‌خورند و من و سروش هم! حالا سر همین دعواها در به در یک جوان شده‌ام که اگر بخواهد و بگذارد با نوشتۀ من به شما ثابت می‌شود که قهرمان ملی است. 🌤| روز اول صبح، اول می‌روم خانه. چشمان قرمز مادر می‌درخشد. کلاس اولم فنا می‌شود چون می‌نشینم کنارش صبحانه می‌خورم اما از شاهرخ حرف نمی‌زنم. فقط گوش می‌شوم برای نصیحت‌های بی‌پایانش. یک دوش و تعویض لباس. ساعت سه که کلاسم تمام می‌شود شاهرخ مقابل در ایستاده است با موتور کذایی. نیش می‌زنم: - پیک موتوری شدی؟ می‌خندد و راه می‌افتد: - تو دعا کن ننه‌م خوب بشه من پیک موتوری تو هم می‌شم! - نه وجدانا شاهرخ بالاخره می‌خوای چه‌کار کنی؟ - من کنار ننه‌م وردست اوستام خیاطی یاد گرفتم، اگر مثل بچۀ آدم کار می‌کردم الآن خودم صاحب مغازه بودم. زن و بچه هم داشتم. اما حالا هم مغازه رو بر باد دادم. هم خونۀ ننه‌م، هم تازه شدم پیک موتوری یه آدم حیرون‌تر از خودم! می‌کوبم روی شانه‌اش و می‌گویم: - آقایی! آقا! راه می‌افتد به سمت کوچه پس کوچه‌هایی که خودش می‌داند و می‌گوید: - این دو هفته رو بی‌خیال نامزدبازی باش. بریم ببینم حاجت‌روا میشی یا نه! محکم می‌کوبم روی شانه‌اش و می‌گویم: - روتو کم کن! فقط برو. می‌گوید: - آقایی! آقا! آقایی، یک بار معنایی دارد که خیلی هم به مردها نمی‌چسبد. حداقل که نه اما حداکثر به خیلی از مردها نمی‌چسبد. حتی برای بعضی از مردها، مرد بودن یک کلمۀ اضافه است مگر آنکه حرف پیش «نا» همراهش کنی... نامرد! اما در کوچه پس کوچه‌ها می‌شود مردانی را پیدا کرد هم سن و سال خودت. هم‌قد و هم‌درس خودت. شاید راحت‌تر بشود گفت: هم آرزوی خودت... من فکر نمی‌کردم یک روز، مثل امروز بنشینم پای شنیدن قصه یکی دوتا از میان‌سالهایی که کنار خندۀ لب‌هایشان، حرف‌های نگفته‌شان را دوست‌تر داشته باشم. ✍️به قلم نرجس شکوریان فرد 🍃🌹 @yaran_samimii🌹🍃
✨💜 ﷽ 💜✨ . • 💨بڕاےِ هیچ، هَمـِه چیزټ ڕا نبَازے . . ! • . 👣| 🌹| ☔️| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
[🖇📑✂️•••] . . دوتا گوشه شکل‌تون رو بیارید رو هم، از پشت هم همینطور، تهش کاغذتون دوباره مثل قبل میشه، با این تفاوت که دیگه وسطش شکاف نیست :) 🌱 👣| ✨| ❤️| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『‌‌🌛🎈✨』 • . + ما معمولا تا به اولین روزِ تشریف آوردن خودمون تو دنیا می‌رسیم، مثل ندید بدیدها بدو بدو میریم کیک و بادکنک می‌خریم!🏃‍♂🎂🎊 امــا . . . غافل از اینڪه همه‌مون، تو وجودمون یه بادکنک داریم!🎈 به اسم خیـــال🔮🖇 . . خیال نه الکیہ، نه بده، نه اضافی!😋 اصلا از همون روز اولِ تشریف فرمایی ما به دنیا، پیش‌فرض تو وجودمون بوده؛ اما بستگی داره من و شما چطور ازش استفاده کنیم⁉️👥✨ . . . خلاصه کم و زیاد کردنِ ✖️➗ اندازه‌‌ی‌ بادکنکِ‌ خیـال، دست ماست!😌🌱 اگر کلا بذاریمش کنار، میشه یه پلاستیک پاره گوشه زندگی‌مون! اگر هم کلا باهاش زندگی کنیم، یهو می‌ترکه و همه چـی رو می‌ترکونه!💣 . . 💭 انتخاب با خودمونه دیگه :)❕ . . . . • 👣| ✨| ❤️| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤👣•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ 🎈| بادکنک خوبه تا وقتی از بیرون باهاش بازی می‌کنی! اما اگه فرو بری داخلش... نفس کم میاری! 👣| 🌹| 🌱| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(🎈(✿ฺ´ -اولش کیف میده!🤩 اما کم‌کم . . حتی دیگه نمی‌تونن از توش در بیان! تازه! شنا🏊‍♂ هم یاد نمی‌گیرن فقط می‌چرخن دور خودشون . . !🌀 👣| 🌹| ☔️| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••┈┈••❥•🦋⁩•⁦⁦❥••┈┈•• . . +میشه توهم زد، میشه هم حرکت . . !!🙂🙃 . . 👣| #مرد_میدان 🌹| #فرا_زمان_فرا_مکان3 ☔️| #حاج_قاسم ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
ــــــــــــ●•[💜]•●ــــــــــــ . . •| شیرین بود و خیال‌هاێ شیرینش . . اما - نه واقعیٺی در ڪار بود - نه توقعی کہ توقعش برآورده شود❗️ مصطفی و علی و لیلا هم بودند . . . هر کدام با ماجرا های خاص خودشان!🔖🌱 『خـرید اینـترنتـی کتـاب📮』 + @sefaresh_namaktab 👣| ✨| 🌹| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
•`◍⃟🌿🕊°○ ✍ چند کلمه بشنوید از خود حاج قاسم... • 🚩 پ.ن: امروز قرارگاهِ حُسیݩ بݩ علے♡ «ایـراݩ» است... 👣| #مرد_میدان 🌍| #فرا_زمان_فرا_مکان3 🦋| #حاج_قاسم ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
💌 | #ارسالی_از_بر_و_بچ امروز بابام برام یه هدیه خرید بود🎁 منم وقتی دیدمش اولین چیزی که یادم اومد رنج مقدس۱ ❤️ بود؛ دقیقا همین قسمتش👇 🌹~ بین گل‌سرهایم چشم می‌چرخانم. بیش‌ترشان را پدر خریده است. چه‌قدر با هدیه‌هایش به دنیای دخترانه‌ام سرک می‌کشید! گل‌سرها را یکی‌یکی بر می‌‌دارم و پ نگاهشان می‌کنم. چرا هر بار کنار هر هدیه‌ای که می‌خرید حتماً یک گل‌سر هم بود؟! خنده‌ام می‌گیرد از جواب‌هایی که دارد به ذهنم می‌رسد. بی‌خیالش می‌شوم و با آخرین گل‌سری که آورده بود موهایم را می‌بندم. پ.ن: متنِ یکے از رفقا . . .🌱 :) 🌺| #رنج_مقدس1 🌼| #رنج_مقدس2 ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••┈┈••❥•❤️⁩•⁦⁦❥••┈┈•• . ‌هم پول می‌گیرن، هم جون نمی‌دن! هم پول نمی‌گیره و هم جون میده! . . 👣| ✨| 🦋| ╭┅────────┅╮ ‌‌🌴‌@yaran_samimii ╰┅────────┅╯