eitaa logo
🇮🇷 دبستان تکریم احمدی صلی الله علیه و آله 🇮🇷
141 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
96 فایل
🌺🇮🇷نگارخانه دبستان قرآنی تکریم احمدی(صلی الله علیه و آله)🇮🇷 🌺 با رویکرد تربیت اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
18565569434026.mp3
4.19M
🌸 به نام خدا 🌸 🎙 قسمت اول داستان اعترافات غلامان 🔸 ما سی نفر بودیم 🔹سی غلام سیاه با سرهای تراشیده 🔸ما سی غلام بودیم که قرار بود ثروتمند شویم 🔸 ما سی غلام بودیم که قرار بود آنقدر شلاق بخوریم تا.... 🔸 ما سی غلام بود که قرار بود❗️ خوشبخت شویم....❗️ 🔸 ما سی غلام که قرار بود .... ......✍ و حالا ما سی غلامی هستیم که... ⁉️ مردم نمی دانند چه کردیم... ✍👀 مارا بسیار دیده اید اگر به قصر مامون آمده باشید چند تن از ما را دیده اید .... ✍اگر تا کنون به قصر خلیفه نیامده باشید حتما ما را در کوچه و بازار دیده اید .... 🔹‌ما غلامیم ‌و در خدمت اربابانمان 🔹😳ما دیده ایم که خلیفه و وزیرش چگونه نقشه های مکارانه می کشند‼️ 🔹😭 ما صدای دردمند ضعیفان را که به استغاثه به درگاه خلیفه می آیند شنیده ایم..... 🎙📣 قسمت اول این داستان زیبا و جذاب را بشنوید.👂 🤳 ارسالی : کارشناسی قرآن عترت و نماز معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 🆔 @motvagalri2
18580584551292.mp3
7.56M
🌸 به نام خدا 🌸 🎙 قسمت دوم داستان اعترافات غلامان ✍ من و شش غلام همراهم عازم خانه ی علی ابن موسی (ع) شدیم 🌞در زردی آفتابی که رو به غروب می رفت به انتظار ایستادیم تا..... 🔹علی ابن موسی (ع) ردای سفیدی پوشیده بود و دستاری سبز بر سر داشت موهای بلندش را از دو سو روی شانه هایش ریخته بودو قامتش رشید و زیبا به نظر می رسید...💕 🔸☀️چشمانش می درخشید انگار در هر کدام چراغی روشن کرده باشند... ✍ لبهایش میان محاسن خرمایی رنگ بالبخندی شیرین از هم گشوده شده بود ... نگاهی با مهربانی به ما کرد و گفت سلام براداران برادران❗️❗️❗️ ما غلام بودیم ..... ✍....علی ابن موسی (ع) گفت این آخرین وداع با جدّم (ص) بود من در غربت خواهم مرد😭 ❗️شگفت زده شدم نمی دانستم چطور مردی را که با عزت تمام به مهمانی خلیفه خواندند تا ولیعهدش کنند ولی او نه تنها شادمان نیست بلکه..... .....✍ لحظه ای آرام کنار من ایستاد و گفت یاد خدا شفای تمام دردهاست 😳یعنی او هم از درد من خبر داشت⁉️ ..... ✍... سه سفره پهن شد سه سفره ای که غذای های متفاوت داشت.... علی ابن موسی (ع) گفت اگرجاهست.... وگرنه من غذایم را با..... 🎙📣 قسمت دوم‌ این داستان زیبا و جذاب را بشنوید.👂 🤳 ارسالی : کارشناسی قرآن عترت و نماز معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 🆔 @motvagalri2 🔴 ادامه دارد...
18640643510135.mp3
8.3M
🎙 قسمت پنجم داستان اعترافات غلامان ✍ من غلامی بودم که سوار اسب عربی خلیفه وکارگزارانش را همراهی می کرد ✍ 🌙غروب روز سی ام ماه رمضان وقتی مردم روی پشت بام ها دنبال جستجوی ماه نو بودند من می دانستم فردا با روز های دیگر فرق دارد❗️ ❌ نه به خاطر عید بودنش.... ✍مرو دیگر حال و هوای گذشته را نداشت🤔 ✍پنجم رمضان کسی پا به مرو گذاشت که روزه ی خیلی چیزها را شکست روزه سکوت ❗️ روزه چیزهای ندیده ❗️ روزه ی حرف های نشنیده❗️ در این 5⃣2⃣ روز خیلی ها زبان حرف زدن پیدا کردن😊 ✍مرو شهر التهاب شده بود شهر شایعات و پچ پچ ها، شهر جاسوسان.... ✍.... از آن پس گوشهایم برای شنیدن حرف هایی که دهان به دهان می گشت تیز شد. ...✍همه از ته دل فریاد می کشیدند و پاسخ علی ابن موسی (ع) را می دادند دیدن پاهای برهنه او مردم را متاثر کرده بود ✍ عده ی زیادی می گریستند و جلو می رفتند.... ✍چند صاحب منصب را دیدم که حتی چکمه های گران قیمتشان را بریدندو پا برهنه به راه افتادند... ✍ بیرون دروازه علی ابن موسی (ع) قرار بود به نماز ایستدو خطبه بخواند.... 🤔 با خود گفتم او که با فریاد الله اکبرش مردم را این طور پریشان کرده با نماز و خطبه اش چه خواهد کرد⁉️ 🎙📣 قسمت پنجم این داستان زیبا و جذاب را بشنوید.👂 🔆کارشناسی قرآن،عترت و نماز 🔆معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 📱 @motvagalri2 🔴 ادامه دارد
18653657447612.mp3
8.31M
🎙 قسمت ششم و آخرین قسمت داستان اعترافات غلامان ✍ ما در کنارخلیفه بودیم آشفته و سردرگم .... ✍ فضل ابن سهل گوشه ای آرام ایستاده بود... خلیفه روبه سوی او فریاد کشید ❌ این بازی شطرنج نیست که اینگونه به فکر فرو رفته ای❗️ما در میان جنگیم ... ✍این پیشنهاد تو بود که گفتی علی ابن موسی (ع) را میان مردم ببریم تا او را از نزدیک ببینند و لمس کنند آن وقت قداستش می شکند❗️ ✍ خلیفه هیچ وقت بدون مشورت فضل کاری نمی کرد.‌ با راهنمایی او بود که در مورد برادر خود امین ناجوانمردی کرد❗️با مشورت او بود که بسیاری از فرماندهان ارتش را.... ☑️ اکنون نوبت خود فضل رسیده بود خلیفه 5⃣ غلام سیاه از ما را مامور کشتن او در حمام کرد...... و آن گاه بیرون از حمام تعدادی دیگری از ما را.... به جرم قتل وزیر خلیفه .... ✍ بعد خلیفه 0⃣3⃣ تَن از ما را .... ✍گفت این آخرین خدمت ما به اوست و دیگر آزادیم و ثروتمند...... ✍درِ اتاقی که علی ابن موسی (ع) در آن می خوابید را باز کردیم..... کلامش آهنگ عجیبی داشت... ✍خلیفه ‌آشفته و پریشان بود ساعتها درتنهایی قدم می زد و با خود حرف می زد و... ✍از علی ابن موسی (ع) واهمه داشت ✍یک شب خلیفه مرا نزد خود خواند... ✍...... گفت کاری در پیش است که فقط از من و تو...... 💗💓 ضربان قلبم تند شد گفتم علی ابن موسی (ع)..... ✍چگونه ⁉️ مثلا با 🍇 پاهایم لرزید.... ✍دست در جیبش کرد.... و🌯 🎙📣 قسمت ششم و پایانی این داستان زیبا و جذاب را بشنوید.👂 🔆کارشناسی قرآن،عترت و نماز 🔆معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 📱 @motvagalri2 🔴 پایان
20043051943079.mp3
4.97M
📔 🎧کتاب صوتی| محمد پیامبری برای همیشه 🔘 مناسب : 📖 گزیده ای از فصل دوم: بیان توصیف امام حسین علیه السلام از پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله. 👂❇️🍃 بسیار شیرین و شنیدنی گوش دهیم و سعی نماییم به مانند پیامیرمان رفتار و گفتار نماییم. 🔆کارشناسی قران، عترت و نماز 🔆معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 📱@motvagalri2
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞سبک زندگی ۲۹|یکی مثل همه‌ی مردم 🌟 پیامبری که هیچ امتیازی برای خود قائل نبود... 🎞 ببنید😊 🔅کارشناسی قرآن، عترت و نماز 🔅معاونت پرورشی ناحیه دو کرج 📱 @motvagalri2
🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 ☀️مسابقه فرهنگی کتابخوانی " فرزند خورشید " (نکته ها و قصه هایی از زندگی حضرت امام جواد علیه السلام) ✅️ویژه ایام میلاد نهمین خورشید هدایت، در قالب طرح مصباح الهدی 📌پس از دانلود کتاب (پست بعدی) و مطالعه آن، از دو طریق امکان شرکت در مسابقه را دارید: 1️⃣پس از مطالعه فایل کتاب "فرزند خورشید" به سئوالات چهار گزینه ای که در پایان کتاب مطرح شده پاسخ می دهید. شما پاسخ سئوال را به این ترتیب ⬅️ نام مسابقه، گزینه های درست به شکل یک عدد ۴ رقمی از چپ به راست و نام و نام خانوادگی به شماره ۳۰۰۰۸۰۲۲۲۲ پیامک کنید. 💢برای مثال: فرزند خورشید، ۱۲۳۴، نام و نام خانوادگی 2️⃣ فیلم برداری از خودتان در حال معرفی و یا خوانش بخشی از کتاب به مدت حداکثر ۱۰۰ ثانیه و فرمت mp4 و ارسال به آدرس: haram.razavi.ir 🎁همراه با جوایز ارزنده و متبرک حرم مطهر رضوی ⏰️مهلت شرکت در مسابقه تا روز ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ 💠اداره قرآن، عترت و نماز ┏━-----━━ °•📖•°━━-----━┓ 🕋 🆔 @qrenalborz1 🕌 ┗━-----━━ °•🌷•°━━-----━┛ 🌐 پایگاه مجازی طرح مصباح الهدی 🆔 @mesbaholhodamedu