بسمه تعالی
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله (ع) 🖤
باز این چه شورش است که در خلق عالم است...
سلام علیکم
🏴 ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
به اطلاع می رساند؛
مجموعه مدارس تکریم، اقدام به برگزاری مراسم عزاداری حسینی (ع) ویژه ی بانوان گرامی نموده است.
👈 از روز اول ماه محرم (جمعه) به مدت ۱۲ روز
👈 هر روز از ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰
👈 با رعایت شیوه نامه های بهداشتی
👈 و در فضای باز مدرسه
بدین وسیله از تمام عزیزان برای حضور پرشور در این مراسم، دعوت به عمل می آید.
مدیریت مجموعه مدارس تکریم
التماس دعا!
#حسینیه_کوچک_ما
سر شام، بابا خیلی توی فکر بود. مامان که کنارش نشست گفت: برای نذر محرم امسال باید راهی پیدا کنیم.
بعد از شام، بابا من و محمد آقا را صدا زد و پرسید: شما میخواهید امسال برای امام حسین علیه السلام چه کار کنید؟
گفتم: من دلم میخواهد برای عروسک هایم لباس مشکی بدوزم. مامان و بابا لبخند زدند.
مامان گفت: به نظرم هم برای عروسکهای زینب جان لباس مشکی بگیریم و هم برای بیماران بیمارستان غذای نذری ببریم.
بین حرف زدن، داداشمحمد به سمت اتاقش رفت و خیلی زود با قلکش برگشت و گفت: من هم دوست دارم پولهای قلکم را نذر کنم.
آفرین محمد جان، آفرین! این را بابا با صدای بلند گفت.
بعد هم ادامه داد: خیلی خوب؛ من به همه کمک می کنم تا نذرشان را ادا کنند.
فردا صبح وقتی مادر داشت دیگ غذا را هم میزد خانوم همسایه لباس مشکی عروسکهای من و دخترخودش، بهار، را دوخت.
بعد از اینکه لباس عروسک ها آماده شد و ما تنشان کردیم، بابا آنها را کنار من و بهارخانم نشاند و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. فاطمه خانم و حسین آقا و محمد آقا هم کمکم آمدند و کنار عروسکها نشستند. همه به زیارت عاشورا گوش کردیم.
توی دلم گفتم: "امام حسین (ع) من دلم میخواهد همان طوری باشم که شما دوست دارید."
🏴 داستان بالا را برای فرزندانتان بخوانید و از آنها بخواهید با توجه به محتوای داستان و متناسب با آن، نقاشی بکشند.
@takrym_faatemi_s
🏴 #حسینیه_کوچک_ما
قسمت اول
قرار ما پنجشنبه عصر بود. من، بهار خانم، مهدیه خانم و فاطمه خانم میخواستیم برای روز اول محرم هم نقاشی بکشیم و هم ریسهی مشکی بزنیم. همهی ما در یک ساختمانیم و همسایه هستیم.
پنجشنبه عصر همه به جز مهدیه جان نقاشیهایشان را کشیدند و با کمک پدرِ فاطمه خانم ریسهها را زدند.
فاطمه خانم موقع چسباندن نقاشی گفت: "مادر و پدر مهدیه جان مریض شدهاند. مهدیه خانم و خواهرش هم دارند به آنها کمک کنند تا زودتر حالشان خوب شود."
ناراحت شدیم.
ما می دانستیم که نقاشی کشیدن مهدیه خانم از همهی ما بهتر است.
بهار خانم گفت: "یک فکری، بیایید برای مهدیه جان نقاشی بکشیم و ریسه مشکی برای خانهشان بزنیم."
فاطمه خانم گفت: "من و مامانم هم برای آنها سوپ درست میکنیم."
شب وقتی سوپ آماده شد با هم به خانهی مهدیه خانم رفتیم. مهدیه خانم خودش برای گرفتن سوپ آمد، ما را که دید خوشحال شد و لبخند زد.
با دیدن لبخند مهدیه جان و حال خوبش خستگیمان در رفت.
فاطمه جان گفت: "من دلم میخواهد مثل امام حسین علیه السلام خوب و مهربان باشم و به دیگران کمک کنم."
◾▪️میتوانید داستان بالا را برای فرزندانتان بخوانید و از آنها بخواهید با توجه به محتوای داستان و متناسب با آن، نقاشی بکشند
@takrym_faatemi_s
باسمه تعالی
❤️🌹 السلام علیک یا ابا عبد الله🌹❤️
سلام علیکم
قابل توجه خانواده های گران قدر:
لطفا سریعا
پاسخ پرسشنامه ذیل را 👇
با نام دانش آموز عزیزتان محبت فرمایید
با تشکر
مدیریت مدارس تکریم
الف.تعداد دانش آموزان در خانواده(با احتساب خود دانش آموز) در سال تحصیلی1399-1400 چند نفر است؟
ب.آیا از درسنامه استفاده میکنید؟
1.بله
2.خیر
ج.دسترسی به شبکه(اینترنت) جهت استفاده از شاد از طریق کدامیک از موارد زیر است؟
1.سرویسADSL
2.همراه اول
3.ایرانسل
4.رایتل
5.سایر
6.ندارد
د.دسترسی به ابزار هوشمند جهت استفاده از شاد از طریق کدامیک از موارد زیر است ؟
1.گوشی هوشمند شخصی
2.گوشی هوشمند مادر
3.گوشی هوشمند پدر
4.تبلت
5.لپتاپ
6.رایانه شخصی
7.تلویزیون هوشمند
8.تلویزیون غیرهوشمند
9.ندارد
shad 2.5.4.apk
29.01M
باسمه تعالی
لطفا تمام اولیاء گرامی
🇮🇷 نسخه به روز برنامه شاد 🇮🇷
را نصب فرمایید