eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
919 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
202 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💕🍃💕🍃💕 💞نگاه‌ هاے تو، چیزے از جنس نجات است چشمت ڪه به گوشه ے این شهر مےخورد ... #یادت_باشد سخت محتاج یڪ نگاه از گوشه ے چشمت هستم ڪمے نور مهمانم ڪن رفیق✨ #روزتون_شهدایے🌷 🍃💕🍃💕🍃💕
به توکل نام اعظمت یا الله بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت هشتم 🔸 #قهرمان مسابقات
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔸قسمت نهم 🔸 مسابقات باشگاه ها سال ۱۳۵۵بود مقام اول هم به انتخابی کشور میرفت هم جایزه نقدی میگرفت در وزن۷۴کیلو حریف نداشت اگر کسی یک بار بازی اش را میدید این حرف را تایید میکرد تمام حریفانش به نمیرسیدند ماهم مطمئن از اینکه امسال در وزن۷۴کیلو قهرمان داریم به فینال رفت حریفش همان سال شده بود قبل از شروع فینال به گفتم بازی های حریفت رو دیدم خیلی ظعیفه فقط تو رو خدا دقت کن روی تشک رفت وبا حریفش دست داد حریفش چیزی به او گفت واو هم به علامت تآیید سرش را تکان داد نمیدانم چه گفتند اما خیلی بد بازی رو شروع کرد ومشغول دفاع بود راهنمایی های مربی هم هیچ چیز را عوض نکرد وآخر بازی با چند اخطار بازی را واگذار کرد وبا اینکه دست حریفش بالا رفت خیلی خوشحال بود اما من با عصبانیت به گفتم این چه بازی بود کردی نمیخوای بازی کنی ما رو معطل نکن هم آروم گفت اینقدر حرص نخور از زور عصبانیت به دیوار مشت میزدم موقع رفتن همان حریفش من رو صدا کرد با اخم گفتم بله؟ واز من سوال کرد شما رفیق هستید؟ با عصبانیت گفتم فرمایش؟ بی مقدمه گفت عجب رفیق با مرامی دارید من قبل مسابقه به گفتم شک ندارم من از شما میخورم گفتم هوای من رو داشته باشید برادرم ومادرم وهمسر وبستگانم بازی من رو میبینند رفیقتون سنگ تموم گذاشت مادرم خیلی خوشحاله تازه ازدواج کردم به جایزه نقدیش خیلی احتیاج داشتم مانده بودم چه بگویم کمی سکوت کردم و چهره اش را نگاه کردم آن پسر خدا حافظی کرد ونیم نگاهی به چهره خندان پیرزن انداختم ویاد تمرینهای سخت افتادم که چقدر سختی کشیده بود گریه ام گرفت عجب آدمیه این https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
اینم فاکتور خرید ۵۰ جلد کتاب ترگل با تخفیف ۴۵ درصد
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و ادب به یاد بود شهید ابراهیم هادی یه کار فرهنگی رو شروع کردیم تحت عنوان (وقف هادی) که در این طرح کتابی به صورت یک ماهه یا دو ماهه در اختیار افراد قرار میگیره و بعد از مدت مشخص شده کتاب رو به کسی دیگر اهدا میکنه....(وقف گردشی) کتاب مد نظر در دوره اول طرح، کتاب ترگل میباشد، این کتاب با طراحی جالب ۲۰ دلیل عقلی و روانشناسی بر حجاب رو مورد بررسی قرار داده... در حدیثی از آقا رسول الله هست که میفرمایند بعد از مرگ انسان همه اعمالش قطع میشود الا سه چیز که یکی از اون موارد صدقه جاریه که منظور وقف میباشد. گزارش کار در کانالی که ایجاد شده ارائه داده خواهد شد. https://eitaa.com/vaqf_hadi از بزرگوارانی که تمایل دارن در این وقف سهیم باشن لطفا با دادن پیام به آیدی زیر اعلام آمادگی کنند. از بزرگوارانی که ادمین کانال هستند اگه براشون مقدوره این پیام رو تو کانالشون بزارن. راه ارتباطی: @taha_00313
به توکل نام اعظمت یا الله بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت نهم 🔸 #پوریای_ولی مسابقات #قهرمانی باشگاه ها سال ۱۳۵۵بود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔸قسمت دهم 🔸 🔷باران شدیدی در تهران باریده بود خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیر مرد نمیتوانستند به آن طرف جاده بروند پاچه شلوارش را بالا زده بود وبا کول کردن پیرمرد ها اونها رو به اون طرف جاده برد البته از این دست کارها خیلی انجام میداد🌷 🔷همراه در کوچه راه میرفتیم یکی از بچه ها که در حال بازی فوتبال بودند توپ را به صورت شوت میکند طوری که صورت سرخ شد ونشست وصورتش را گرفت عصبانی😡 شدم بچه ها از ترس پا به فرار گذاشتند اما بلند اونها رو صدا زد کجا میرید بیاید وسیله هاتون رو بگیرید ودوباره بلند شد گفت بنده خدا ها ترسیده بودند اونها که از قصد نزده بودند🌷 🔷در باشگاه کشتی بودیم چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان هم وارد شد تا وارد شد گفت ابرام جون تیپ وهیکلت خیلی جالب شده توی راه که می اومدی دوتا دختر خیلی ازت تعریف میکردند شلوار وپیراهن شیک که پوشیدی کیف ورزشی هم دستت گرفتی کاملا مشخصه ورزشکاری ناراحت😔 شد وتو فکر رفت . جلسه بعد رفتم برای تمرین تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت پیراهن بلند وشلوار گشاد پوشیده بود وبه جای ساک ورزشی لباسهاش رو توی پلاستیک گذاشته بود بهش گفتم ما باشگاه میایم هیکلمون درست بشه لباس تنگ میپوشیم که نشون بده این چه لباسیه پوشیدی . اما او به این حرفها اهمیت نداد وبه دوستانش توصیه میکرد واگر نه برای هر چیز دیگه ای باشه 🌷 🔷توی زمین چمن مشغول بازی فوتبال⚽️ بودم یکدفعه دیدم کنار سکو ایستاده ومجله ای دستش هست . بهش سلام کردم وگفتم چه عجب از این طرفا مجله رو بالا آورد وگفت عکست رو چاپ کردن خوشحال شدم😍 خواستم مجله رو از دستش بگیرم اما مجله رو کشید وگفت شرط داره . گفتم هرچی باشه قبوله دوباره گفت هرچی بگم قبول میکنی. گفتم آره بابا قبوله مجله رو ازش گرفتم یه عکس قدی از من بود و زیرش نوشته بود پدیده جدید فوتبال جوانان کنار سکو نشستم و مطالبش رو نگاه می انداختم گفتم دمت گرم خیلی خوشحالم😘 کردی راستی شرطت چی بود؟ کمی مکث کرد وگفت دیگه دنبال 😳 گفتم چرا جلو اومد ومجله رو ازم گرفت وعکسم رو نشونم داد گفت ببین این لباس با شورت ورزشی و این عکس فقط دست من وتو نیست خیلی از دختر ها دیدنش خیلی ها هم میبیننش بعد گفت چون بچه مسجدی هستی اینا رو بهت میگم تو برو من خیلی جا خوردم که شوخی میکرد وحرفای عوامانه میزد این حرف ازش بعید بود هرچند بعد ها به حرفش رسیدم بعضی از بچه های مسجدی ونماز خوان که اعتقادات محکمی نداشتند به دنبال ورزش حرفه ای میرفتند وبه مرور به 🌷 https://eitaa.com/vaqf_hadi
#کمک_به_طرح آقا یاسین ، مبلغ 60 هزار تومان کمک کردن، خیر دنیا و آخرت نصیب این عزیز و خانواده محترمشون #ممنون_از_اعتماد_شما
به توکل نام اعظمت یا الله بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت دهم 🔸 #شکستن_نفس 🔷باران شدیدی در تهران باریده بود خیابان
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔸قسمت یازدهم 🔸 در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود یک بار را در وضعیتی دیدم که تعجب کردم دو کارتن اجناس روی دوشش بود وجلوی مغازه ای یکی را پایین می گذاشت وقتی کار تحویل تمام شد جلو رفتم وسلام کردم گفتم این کارها برای شما زشته نگاهی به من کرد وگفت این کار عیب نیست بیکاری عیبه گفتم کسی شما رو توی این وضع ببینه خوب نیست تو ورزشکار ها خیلیها تورو میشناسن خندید وگفت ای بابا همیشه 🔷با یکی از دوستان نشسته بودیم یکی از اونها که را نمیشناخت عکسش رو از من گرفت دید با تعجب گفت مطمئن هستید این گفتیم چطور مگه گفت من قبلا تو بازا سلطانی مغازه داشتم این آقا کارتن رو دوشش میزاشت وبرام می آورد یه بار ازش سوال کردم اسمت چیه این آقا بهم گفت شما من رو صدا کنید گذشت چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بهم گفت ایشون قهرمان کشتی و خیلی آدم با برای این کار ها رو میکنه 🔷مدتی بعد یکی از دوستان قدیمی را دیدم در مورد کارهای صحبت میکردیم ایشان گفت قبل انقلاب یک روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما من وبرادرم ودونفر دیگه را برد چلو کبابی بهترین غذا با سالاد ونوشابه سفارش داد خیلی خوش مزه بود تا اون موقع چنین غذایی نخورده بودم بعد غذا گفت چطور بود گفتیم عالی بود دستت درد نکنه گفت امروز صبح تا حالا توی بازار باربری کردم https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂