#ادامه_داستان #خانواده_بیرجندی بعد از کمی خوش و بش، پدر خانواده که آدم خونگرم و باصفایی و بود و کمی سر زبونی صحبت می‌کرد، شروع کرد به تعریف کردن از دختراش که یه دختر دیگه هم دانشگاه گناباد داشتن... تعریف میکرد، یه فرزند معلول دارم که هیچ حرکت و صحبتی هم نمیتونه بکنه... ولی اینقدر عاشقانه و ته دلی خدا رو شکر میکرد که آدم تعجب می‌کرد، می‌گفت خدا اجر نگهداری این بچه رو بهمون داده و مجدد شروع کرد به شکر گزاری... می‌گفت: به واسطه این بچه یه اربعین کربلا رفتیم که این رو اجر و پاداش نگهداری فرزند معلولم میدونم و خدا رو شاکرم... اینقدر آدم متواضع و قانع و خوش بین . سلامتی این خانواده، موفقیت دختراشون، سلامتی فرزندشون صلواتی محبت کنید😉 #طلبه_کوهسرخی @talabe_koohsorkhi