هدایت شده از خاطرات آمرین
مرا عهدی است با جانان...
با خداوند عهد بستم که برای اصلاح جامعه قدمی بردارم...
اوایل که کار فرهنگی و آتش به اختیار بودنم رو شروع کرده بودم تو خیابون راه میرفتم و با افرادی که حجاب خوبی نداشتن؛ محترمانه سلام و احوالپرسی میکردم و فقط کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی(سلام بر ابراهیم) رو هدیه میدادم.
بعضیها تعجب میکردن! بعضیها گریه میکردن...بعضی پرخاش میکردن... بعضی هم خوشحال میشدن...
🌀🌀🌀🌀🌀
یه روز یه خانم و آقا که بچههاشونم همراهشون بودن؛ نظر من رو به خودشون جلب کردن...
هردو اوضاع ظاهری بسیار نامناسبی داشتند...
- وقتی رفتم پیششون گفتم: میشه چند دقیقه وقتتون را بگیرم؟؟
خانومه شوهرشو کشید که بره...
- شوهرش خیلی تند و خشن گفت: وایسا ببینم حرف حسابش چیه؟؟!!
- منم کاملا خونسرد بهشون گفتم: میخوام شما را با یه شخصیت خیلی خاص آشنا کنم!!
کتاب رو بهشون نشون دادم!
- خانومه گفت: این کیه؟
- گفتم: این آقا خیلی مَرده!! خیلی خیلی میتونه تو زندگیهامون؛ چه تربیت فرزند، چه راه و رسم زندگی کمکمون کنه... و من چون تجربه دارم و لطف و محبتش رو دیدم؛ ازش خواستم هرکسی را که دوست داره سر راهم قرار بده تا بتونم زمینه آشناییشون رو فراهم کنم!!
و حالا بهتون تبریک میگم که یه شهید بزرگوار اینقدر دوستتون داره که شما رو انتخاب کرده برا رفاقت...
گفتم: حالا من کتاب را بهتون هدیه میدم!
- آقا گفت: اتفاقا ما خیلی کتاب خوندن رو دوست داریم ولی باید پولشو بگیرید!
- گفتم: من از این شهید خیلی خوبی دیدم؛ شما فقط کتاب رو بخونید پول نمیخوام.
دوستان گلم خانومی که نمی خواست صدای منو بشنوه سرش رو انداخت پایین و کتاب را از شوهرش گرفت و روی قلبش گذاشت و با بغض گفت: چرا تو این همه آدم منو انتخاب کرده؟!!
در آخر از من تشکر کرد و بهم گفت: دعا کنید برامون که شرمنده تر نشیم...
#حجاب
#امر_به_معروف
#روش_غیرمستقیم
#شهید_ابراهیم_هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin