امام: مصطفی امیدِ آیندهِ اسلام بود.
امام به طور فوق العاده ای به این فرزند ارشدش علاقه داشت و در او یک شخصیت علمی بسیار متعالی و برجستگی های اعتقادی و اخلاقی بالایی را می دید و دریافته بود که او نیز مانند خودش فانی فی اللّه و محو در هدف است، ادب و اخلاص فرزند، پدر را شیفته می کرد، مهم تر از همه اینکه وی قبل از آنکه فرزند باشد، رفیق، دوست و مأنوس امام بود و بین آن دو رابطه ای
صمیمی وجود داشت. امام مدتی را به تنهایی در بورسا (یکی از بنادر ترکیه) در تبعید بسر می برد و آن دوران تنهایی و غربت سخت ایشان را آزرده ساخته بود اگر چه امام هیچ گاه از این رنج چیزی ابراز ننمود، در آن مدت، حضور فرزند صمیمی، دلبند، فهمیده و دانشمندشان مغتنم بود و این باعث گردید که حاج آقا مصطفی تأثیر عاطفی بسیاری روی پدر بگذارد، او مدافع، خدمتکار و حتی آشپز پدر بود، لباس های ایشان را می شست و مونس و غمخوارش بود.
والده مکرّمه اش گفته است: مصطفی مرا بسیار دوست داشت و آقا را خیلی مطیع بود و او را بسیار احترام می کرد و دوست داشت محبتش را ابراز کند، آقا هم به وی خیلی احترام می گذاشت به ما می گفت ناهار نخورید تا مصطفی بیاید، حتی پایش را جلو او دراز نمی کرد وقتی متوجه شد قدرت استنباط منابع فقهی را دارد در سنین جوانی به وی اجازه اجتهاد داد.
#شهادت_سید_مصطفی_خمینی
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi