🔔 #داستانک
🔹#مرد فقيرى بودکه همسرش از #شیر #کره ميساخت و او آنرا به يکى از بقالی های #شهر مى فروخت.
🔸آن #زن کره ها را بصورت #دايره های #يک کيلويى ميساخت. مردپس ازفروختن کره ها،در مقابل، مايحتاج خانه راميخريد.
🔹روزى #مرد #بقال به اندازه کره ها شک کرد🤔 و تصميم گرفت آنها را #وزن کند. هنگاميکه آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود😳
🔸او از مردفقير عصبانى شد😡 و روز بعد به مردفقير گفت: ديگر از تو کره نميخرم،تو کره را بعنوان يک کيلو به من ميفروختى در حاليکه وزن آن 900 گرم است.
🔹 مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت: ما ترازویی نداريم،بنابراين يک کيلو #شکر ازشما خريديم و آن يک کيلو شکر شما را بعنوان وزنه قرار داديم❗️
🔸مرد بقال از شرمندگی نميدانست چه بگويد 😓
❣️يقين داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه گرفته ميشود...
.
اين يعنی از هر دست✋ بدهی از همان دست ميگيری...
🕋 کانون قرآن وعترت مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س)
[فرستاده شده از طلبه عصر ظهور🌹]
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
امین در امانت داری
شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود.
وی روزی که از دنیا رفت، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد.
وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند.
خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند.
آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
📙داستان های معنوی، ص 265 - 264
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
🕋 کانون قرآن وعترت مدرسه علمیه حضرت خدیجه سلام الله علیها
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
📝 #داستانک
✸ پیر مردی یک اسب داشت. روزی اسبش فرار کرد، همسایه هایش گفتند:عجب شانس بدی آوردی!
✸ پیر جواب داد: از کجا می دانید که این بد شانسی است؟
↫ مردم با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این بد شانسیه!
✸کمتر از یک هفته اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت.
↫ این بار همسایه ها گفتند: عجب خوش شانس است؟
✸ پیرمرد در جواب گفت: از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده؟
✸ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست.
↫ همسایه ها باز گفتند: عجب شانس بدی!
↫ کشاورز پیر گفت: از کجا می دانید که این بد شانسی است؟
↫ همسایه ها گفتند: خب معلومه که از بد شانسی تو بوده
✸ چند روز بعد برای سربازگیری آمدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند.
↫ پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد.
✸ همسایه ها گفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد!
↫ و کشاورز پیر گفت: از کجا می دانید که…؟
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
#داستانک
✅امین در امانت داری
شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود.
وی روزی که از دنیا رفت، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد.
وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند.
خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند.
آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
📙داستان های معنوی، ص 265 - 264
--------------------------
✍️ با خواندن هر داستان معنوی چند لحظه باید تفکر وتامل کرد
🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐
📝 #داستانک
✸ دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
✸ او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.
✸ از ۵۰ فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند، ۶ نفر علاقه ای نشان ندادند و فقط یک نفر مخالفت کرد.
↫ چون فقط اون میدانست« دی هیدروژن مونوکسید»در واقع نام شیمیایی آب است.
✸ عنوان پروژه دانشجو این بود
«ما چقدر زود باور هستیم»
🕋 امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند مومن زیرک وباهوش است یعنی درحالی که حسن ظن دارد برهمه چیز مگرخلافش ثابت شود { زودباور نیست }
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
#داستانک
✅بنده خوب
یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: من دلم میخواد یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم.
خطاب اومد: برو تو صحرا. اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه. او از خوبان درگاه ماست.
حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه.
حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست.
از جبرئیل پرسید. جبرئیل عرض کرد: الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چی کار میکنه.
بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد.
فورا نشست.
بیلش رو هم گذاشت جلوی روش.
گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم.
حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.
حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده.
رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه.
میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه.
گفت: نه.
حضرت فرمود: چرا؟
گفت:
آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
❤️ عشق به خدا لذت اززندگی راهدیه می دهد اگرچه ازبعضی چیزها محروم باشی
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
===============================================
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
📚 #داستانک :
✍️حضرت سلیمان و مورچه عاشق
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود.از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟!
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او میخواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود:
تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمیتوانی این کار را انجام بدهی!
مورچه گفت:
تمام سعیام را میکنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدایی را شکر میگویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در میآورد!
تمام سعیمان را بکنیم،
پیامبری همیشه
در همین نزدیکی است...
#مور
#سلیمان
💠 قرار معنوی شبانه
❤️❤️❤️
#پوستر | خط سرخ انقلاب
◽️روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفده شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم....
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️طراح گرافیک: احمد درخشنده
▫️سال تولید: ۱۳۹۴
⬇️دریافت نسخهی باکیفیت | ۲۹مگابایت
https://b2n.ir/y69748
⬇️دریافت #داستانک
https://b2n.ir/p53402
#انقلاب | #پهلوی
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
📝 #داستانک
پیرزن فقیری توی زباله ها چشمش به یک چراغ قدیمی افتاد. آن را برداشت و رویش دست کشید
دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن با ترس و تعجب عقب رفت و دید که یک غول بزرگ ظاهر شد.
غول تعظیم کرد و گفت: نترس مادر، من غول چراغ جادو هستم.
حالا یک آرزو کن تا آن را در یک چشم به هم زدن برایت برآورده کنم.
پیرزن از جا پرید و با خوشحالی گفت:
«الهی فدات بشم مادر»
هنوز جمله بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد....
و حکایت او درس عبرتی شد برای آنها که حساب نشده و بی جا حرف میزنند!
🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱
@talabeasrezohoor1
#پوستر | نور عالم
◽️ستارهای بدرخشید و نور عالم شد
◽️ولادت با سعادت پیامبر نور و رحمت، حضرت محمد مصطفی(ص) مبارک باد.
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری آب و آیینه
⬇️دریافت نسخهی باکیفیت|۲۹مگابایت
⬇️دریافت #داستانک
#هفته_وحدت | #پیامبر_اکرم | #بازنشر
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک | فرمانده آزادگان
◽️رژیم صهیونیستی جنایتکار و تروریست زمینهی مجازاتی سخت برای خود را فراهم ساخت.| رهبر معظم انقلاب
🌹#شهید_اسماعیل