گاهی که دلتنگ میشوی و قلم به دست میگیری،
دلت تا آن خاکهای پاک روانه میشود ..
دلت خودش را در مسیر #نگاهِ_ابی_عبدلله قرار میدهد. همان مسیر نگاهِ خاکیهایی که آسمانی شدند. کسانی که هیچکس نام و نشانی از آنها نمیدانست، اما به واسطهی شناخته شدنشان در آسمانها، بعد از بازگشت به آغوش خدا شناخته شدهترینِ افراد روی زمین، در این زمان و هر زمان شدند. همانهایی که عشقشان لقاءالله و لقاءالحسین(ع) بود. از دل خاکهای شلمچه و غروبش، دلشان به هوای گرمابخش نگاهِ اربابشان در کربلا میتپید و جبههها را کربلا کرده بودند آن بیسرها که به مولایشان اقتدا کرده بودند؛ با نوای شیرینِ «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» ..
گاهی عجیب شلمچه کربلا میشود و بوی #نگاهِ_مادرانه میگیرد. شهدا و خادمانشان پَرهای خادمی را تکان میدهند و به استقبال زُوار میروند. گویا سفرهی میهمانی پهن کردهاند و زائران را به خانهیشان راه میدهند تا شفایی باشد بر جان قلبهای گردوغبار گرفته از دود شهر .. اما رفقا ! رزق آنهایی که نرفتهاند را مخصوص برایَش کنار میگذارند. به نام و نشان میشناسند جاماندهها را .. به صندوقچهی آرزوهایشان نگاه میکنند و هر کدام را که خدا اذن بدهد، همانجا واسطهی حل شدنش میشوند و برای بقیهاش دعا میکنند تا چیزی جز خیر و حُسن رقم نخورد. آنها از دلها و دلیل اشک چشمهای زائرانشان باخبرند. چه آنهایی که با جسم و روحشان راهی میشوند، چه آنهایی که قلبشان را راهی سرزمین کربلای ایران و کربلاییها میکنند ..
#دلتنگ_خادمی ..
@talabegomnam_ir