eitaa logo
طلبه مرادی
1.3هزار دنبال‌کننده
270 عکس
85 ویدیو
0 فایل
⭕️ بیو گرافی من، تو کانال هست 🛑 آیدی بنده: @AMIRHOSEINMORADII 🛑 صفحه روبیکا؛ rubika.ir/talabeh_moradii
مشاهده در ایتا
دانلود
🧐 میشناسی منو؟ 🤔 ⭕️معرفی اجمالی؛ 🔸 امیرحسین مرادی ام 🔸 متولد همدان دهه هفتاد 🔸 طلبه پایه هشت 🔸 دانشجوی روانشناسی 🔸 دانش‌پژوه موسسه بین المللی مطالعات اسلامی (رشته مطالعات اسلامی به زبان انگلیسی) 🔸 حافظ قرآن 🔸 مسلط به زبان انگلیسی (عالی)، عربی (عالی) و اسپانیولی (متوسط) 🔸 مدرِّس زبان انگلیسی و عربی 🔸 دارای مدرک رسمیِ «تدریس زبان های خارجه» از موسسه بین‌المللی 🔸 دارای مدرک «روش تبلیغ بین الملل در عرصه رسانه» از موسسه بین المللی المرتضی 🔸 دارای مدرک «فن بیان» از موسسه تخصصی امیربیان ⭕️معرفی تفصیلی؛ 😍 من امیرحسین مرادی ام، توی یه خانواده پرجمعیت متولد شدم. تا سال نهم، مدرسه رو با معدل بالا طی کردم ولی بعد از تموم کردن کلاس نهم، با یه ماجرای باور نکردنی وارد حوزه علمیه تخصصی حفظ قرآن کریم تو شهر همدان شدم 🤗 توی سه سال اول که تو حوزه علمیه ی مخصوص حفّاظ قرآن درس میخوندم، بیست جزء از قران رو حفظ کردم😌 و برای سال چهارمِ طلبگی م راهی اصفهان شدم و تونستم تو حوزه علمیه ی آیت الله ناصری ره مشغول به تحصیل بشم. مدتی که تو اصفهان مشغول تحصیل بودم، زبان انگلیسی (تا حدّ آمادگی تافل) و عربی (تا حدّ آمادگی الاِشتمال) رو مسلط شدم؛ البته هم انگلیسی و هم عربی رو باهم تو یکسال خوندم و مسلط شدم؛ و بعد از مدتی شروع به یادگیری همزمانِ زبان فرانسوی و روسی کردم و تا مرحله A1 هر دو رو پیش رفتم ولی بخاطر توصیه ی اساتیدم در زبان، یادگیری فرانسوی و روسی را به زمانی دیگه موکول کردم🤫 و الان مدتیه که مشغول به یادگیری زبان اسپانیولی هستم اونم بصورت خودآموز 😅 البته اینم بگم که بعد از اینکه سال ششم حوزه رو تموم کردم، اقدام کردم برای ورود به دانشگاه؛ و با توجه به علاقه ای که به رشته حقوق و شغل قضاوت داشتم، برای ورود به رشته حقوق آزمون دادم که موفق شدم با رتبه تک رقمی تو آزمون ورودی دانشگاه مفید قم ( که دانشگاه سطح a هست) بورسیه ی کارشناسی برای دانشگاه مفید و پیش بورسیه ی ارشدِ دانشگاه علوم قضایی تهران رو کسب کنم. مترجمی زبان انگلیسی رو هم آوردم 😁 ولی بعدِ آزمون نظرم عوض شد و از ورود به حقوق و قضاوت، منصرف شدم (متاسفانه یا خوشبختانه) 🥲 سال بعدش هم با رتبه ۳۷ آزمون ورودی دانشگاه امام خمینی، مشغول به تحصیل تو رشته ی روانشناسی شدم 🙂 تا یادم نرفته بگم که مطالعات گسترده ای در عرصه ی مطالعات اسلامی به زبان انگلیسی (موسسه امام کاظم ع )، فرق و ادیان (موُسسه فرق و ادیان عصر)، تاریخ اسلام، حدیث خوانی، تفسیر قرآن، اعتقادات شیعی و تاریخ معاصر داشتم، علاقه خاصی به رمان و شعر دارم و روزانه مطالعه شون میکنم؛ مخصوصا رمان های با ژانر عاشقانه 😅 دو سال پیش که تو اصفهان بودم، لباس مقدس روحانیت رو با دستان با برکت آیت الله ناصری پوشیدم و الان به عنوان یک روحانی تو جامعه فعالیت دارم 🤩 امسال به خواست خدا، سه اتفاق جدید برام افتاد؛ یکی اینکه تیم آموزش زبان های خارجه رو راه اندازی کردم. دو اینکه تونستم همزمان با تحصیل تو دانشگاه و حوزه، وارد موسسه بین المللی مطالعات اسلامی (رشته مطالعات اسلامی به زبان انگلیسی) که هدفشون، تربیت مبلّغ بین الملل هست، بشم. سه اینکه متاهل شدم و خانواده مون بزرگتر شده و با کمک همسرم، محتوای رسانه ای تولید میکنیم و تو شبکه های اجتماعی فعالیت کوچیکی داریم ☺️
❌ حیوان‌تر از صهیونیست‌ها در جهان وجود ندارد وحوش اسرائیلی قوطی های مواد غذایی ، حاوی مواد منفجره را به داخل خانه های غزه می اندازد، مردمی که از گرسنگی رنج می برند به هوای اینکه داخل این قوطی ها مواد غذاییست آنها را باز میکنند و در اثر انفجار آن گرسنه و تشنه به شهادت می رسند😭 @talabeh_moradii
❌❌ یه سوال جالب که ازم پرسیدید❌❌ ♦️ ما چه نیازی به دین داریم اصلا؟؟؟؟ اینم لینک جواب👇👇👇 https://rubika.ir/talabeh_moradiii/JGFCGEJICABFDAE @talabeh_moradii
❌❌ داستان زندگی حضرت آدم❌❌ @talabeh_moradii
طلبه مرادی
❌❌ داستان زندگی حضرت آدم❌❌ #داستان_های_پیامبران @talabeh_moradii
❌❌متن این قسمت❌❌ 🟢 حضرت آدم همونجور که میدونید، حوّا اولین باری که باردار شد، دو قلویی به دنیا آورد که یکی پسر و دیگری هم دختر بود که اسم پسر رو گذاشتن «قابیل» و اسم دختر رو گذاشتن «إقلیما» و برای بار دوّم هم حوّا، دوقلوئی دیگه به دنیا آورد که مثل قبل یکی پسر و دیگری دختر بود و اسمشون رو «هابیل» و «لیوزا» گذاشتن و درکلّ، هفتاد بار حوّا حامله شد ، فرزند دوقلویی به دنیا آورد که یکی پسر و یکی هم دختر بود؛ یعنی فرزندان آدم و حوّا جمعا 140 نفر بودن. عدّه ای می گفتن: «قابیل و هابیل هرکدوم با خواهرشون ازدواج کردن؛ ولی عدّه ای دیگه از مردم می گفتن که ازدواج با خواهر گناهه و چنین چیزی ممکن نیست» داشت سر این مسئله دعوا می شد که یکی از برجسته ترین یاران امام صادق به اسم زُراره رفت پیش امام صادق علیه السلام و همین سوال رو پرسید: «آقاجان، یه سوالی بپرسم؟... واقعا هابیل و قابیل با خواهراشون ازدواج کردن؟! مگه ازدواج کردن با خواهر گناه نیست؟» آقا جانمون امام صادق در جواب زراره فرمود: «بله زراره، ازدواج با مَحارم از همون ابتدای خلقت، گناه و ممنوع بوده و وقتی زمان ازدواج پسرای آدم رسید، خداوند دو حوریه ی بهشتی به اسم «نَزَله و منزِلَه» فرستاد که همسران هابیل و قابیل شدن و هیچکدوم با خواهراشون ازدواج نکردن چراکه حیوانات هم از این کار هراسان اند» در زمانی که حضرت موسی مشغول چوپانی بود و به گوسفندا نگاه می کرد، دید که قوچی نزدیک همون گوسفندی رفت که دو سال پیش اونو زائیده بود، روی او پرید و رابطه جنسی برقرار کرد؛ برای موسی سوال شد که چرا این قوچ با مادرش رابطه برقرار کرد؟؟؟ مشغول فکر کردن بود که جبرئیل نازل شد و فرمود: «موسی، ما حافظه ی این حیوانات رو پاک کردیم تا متوجه این مسائل نباشند چراکه در غیر این صورت، نسلشون از بین می رفت؛ به این قوچ که در حال رابطه ی جنسی با مادرشه نگاه کن؛ الان میخوام بهش بفهمونم که این گوسفند، همون گوسفندیه که اونو به دنیا آورده» موسی با دقت داشت به اون قوچ نگاه میکرد، وقتی جبرئیل این مطلب رو به قوچ فهموند، قوچ پایین اومد، آلت تناسلی ش رو کند، رو زمین افتاد و مُرد از شرم کاری که کرده بود. @talabeh_moradii
⭕️⭕️ حضرت آدم ⭕️⭕️ @talabeh_moradii
طلبه مرادی
⭕️⭕️ حضرت آدم ⭕️⭕️ #داستان_های_پیامبران @talabeh_moradii
⭕️حضرت آدم⭕️ پارت ۳و۴ زمانی که وقت وفات حضرت آدم رسید، خداوند بهش وحی کرد تا به همه اعلام کنه که پیامبر بعد از او، هابیل است و خدا اونو به عنوان پیامبر بعدی انتخاب کرده؛ چراکه هابیل با ادب، باتقوا و پرهیزگار بود ولی قابیل، جوانی فاسق و بی ادب بود؛ قابیل که برادر بزرگتر بود، با شنیدن این حرف از پدر، بهش برخورد و حسادت کرد و گفت: «چرا هابیل که کوچک تر از منه باید جانشین پدر و پیامبر بعدی بشه؟» به همین خاطر، پیش پدر رفت و اعتراض کرد و حضرت آدم در جوابش گفت: «فرزندم، کسی که هابیل رو به عنوان جانشین انتخاب کرده، من نبودم بلکه این خدا بود که هابیل رو مناسب پیامبری دید و او رو برای پیامبری انتخاب کرد». ولی قابیل راضی نشد و جواب داد: «امکان نداره که خدا برادر بزرگتر رو رها کنه و برادر کوچک تر رو به پیامبری انتخاب کنه؛ این حرف، دروغه» حضرت آدم برای اینکه ثابت کنه که انتخاب هابیل، دستور خدا بوده، به هردو پسرش گفت: «هردو تون قربانی ای آماده کنید؛ خدا قربانیِ هرکدوم رو قبول کرد، معلوم میشه خدا اونو برای پیامبری انتخاب کرده» مدتی گذشت؛ هم هابیل و هم قابیل، قربانی هاشون رو آماده کردن؛ قابیل که شغلش کشاورزی بود، یه دسته از خوشه هایی که آفت زده بود رو کند و آورد در حالیکه هابیل شغلش دامداری بود و یه گوسفند پروار شدۀ چاق و چله برای قربانی آورد؛ کمی منتظر شدن تا اینکه آتشی از سمت آسمان اومد، گوسفند رو سوزوند و رفت؛ به این معنا که قربانی هابیل؛ پذیرفته شده و خدا هابیل رو به عنوان پیامبر بعدی انتخاب کرده. قابیل با شدت عصبانیت زیادی به هابیل گفت: «چرا خدا قربانی تو رو قبول کرد؟» هابیل جواب داد: «خدا فقط عمل پرهیزگاران رو قبول میکنه» این حرف، از خشم و عصبانیت قابیل کم نکرد و قابیل در فکر بود تا آسیبی به هابیل بزنه تا دلش خنک شه؛ قابیل خطاب به هابیل گفت: «من تلافی این داستان رو سرت در میارم، می کُشمت» و هابیل در جوابش گفت: «اگر تو بخوای منو بکُشی، من هیچ وقت تو رو نمی کشم چون با کشتنِ من، بار گناهانم رو به دوش خواهی کشید». ⭕️ @talabeh_moradii
⭕️ داستان های پیامبران 🔸 حضرت آدم @talabeh_moradii
طلبه مرادی
⭕️ داستان های پیامبران 🔸 حضرت آدم @talabeh_moradii
⭕️ حضرت آدم چند روز بعد، وقتی هابیل داشت استراحت میکرد، ابلیس و یارانش، به قیافه دو کلاغ در اومدن و شروع کردن به دعوا کردن؛ و در آخر، ابلیس یه سنگ برداشت و به سر اون یکی کلاغ کوبید و اونو کُشت؛ قابیل که با دیدن این صحنه، یاد گرفت هابیل رو چجوری بکشه، یه سنگ برداشت و زد تو سر هابیل و اونو به قتل رسوند. قابیل بعد از اینکه برادرش رو کُشت، سرگردان شد که با جسد بی جان برادرش چیکار کنه؟! بعد از کمی درنگ، جسدِ برادرش رو به دوش گرفت و از این طرف به اون طرف می رفت و نمی دونست با این جسد چیکار کنه؟! به همین خاطر، خداوند کلاغی رو فرستاد که یه حیوون رو کشته بود، به منقارش گرفته بود و جلوی قابیل رو زمین نشست، زمین رو کند و اون حیوان مرده رو زیر خاک، مخفی کرد؛ یعنی اینطوری به قابیل یاد داد که چطوری جسد برادرش رو دفن کنه؛ همین شد که قابیل، جنازه ی هابیل رو دفن کرد. هابیل چند ساعت بعد، چنان از کارش پشیمون شد که تو بیابون می گشت، گریه می کرد و به خودش ناسزا می گفت که چرا باید کاری کنم که از یه کلاغ هم نادون تر باشم؟! وقتی قابیل به خونه برگشت، حضرت آدم ازش پرسید: «پس هابیل کجاست؟» قابیل جواب داد: «مگه به من سپرده بودیش که از من می خوایش؟» حضرت آدم ناراحت شد؛ اما هرچی دنبال هابیل گشت، پیداش نکرد و به همین خاطر، شبانه روز گریه می کرد و مدام در حال جستجو بود تا هابیل رو پیدا کنه تا اینکه روز چهلم، قتلگاه و محل دفن هابیل رو پیدا کرد و قابیل رو به خاطر این کارش لعنت کرد؛ تو همون لحظه بود که ندایی از آسمون اومد که خطاب به قابیل می گفت: «لعنت خدا بر تو که برادرت رو کُشتی» آدم و حوا بعد از اون ماجرا، مدام غمگین بودن و از خدا می خواستن که این غم رو از دلشون برداره؛ به همین خاطر، خدا در جوابشون فرمود: «بندگان من آرام باشید؛ به جای هابیل، پسری بهتون میدم که مثل هابیل باشه» زیاد طول نکشید که حوّا پسری پاک و زیبا به دنیا آورد و خدا به آدم وحی کرد و فرمود: «این پسر، هبه و هدیه ایست از طرف من به شما» و به همین خاطر، اسمش رو گذاشتن «هِبه الله» یعنی «بخششی از طرف خدا». @talabeh_moradii
💢 | جنیفرلوپز محمد جواد رو فالو کرد 🤯 🔹حجت الاسلام سید محمد جواد قزوینی از مبلغین بین الملل اسلام در 🇺🇸 میباشند. 🔸ایشان در چندین اپلیکیشن مختلف فعالیت داشته و هر از چند گاهی تورهای زیارتی از آمریکا به 🇮🇷 و 🇮🇶 می آورند. 🔺جنیفر لوپز مشهور آمریکایی با بیش از ۲۵۰ میلیون دنبال کننده، این طلبه شیعه را فالو کرده است. @talabeh_moradii
⭕️ کلاس امروز .... @talabeh_moradii
🍀پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔸بخیل تمام عیار کسی است که در حضورش از من یاد شود و صلوات نفرستد. 🔹الْبَخِيلُ حَقّاً مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ. 📚معاني الأخبار، ص: ۲۴۶ 🔹إِنَّ الْبَخِيلَ كُلَّ الْبَخِيلِ الَّذِي إِذَا ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَي‏. 📚الإرشاد، ج‏۲، ص: ۱۶۹ @talabeh_moradii
⭕️ سوال شما در مورد هابیل و قابیل لینک؛ https://rubika.ir/talabeh_moradiii/JHFIFCDBCIACDAE @talabeh_moradii
⭕️ داستان زندگی ادریس نبی @talabeh_moradii
🟢 این داستان ها معتبره؟؟ @talabeh_moradii
⭕️ داستان زندگی نوح نبی @talabeh_moradii