شخصی شیـــر مے فروخت
و آب در آن مےریخــت
پس از چنــدین سال...
سیلــابے بیامد و گوسفندان و اموالش را برد.
به پســر خــود گفـت:
نمےدانـم این سـیل از چـه آمــد
پســـــــر گفت:
اے پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردے
اندک اندک جمع شد و هرچه داشتــــیم برد.
#درمحضرقرآن
•|وما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم|•
«|و آن چه از رنج و مصائب به شما می رسد همه از اعمال زشت خود شما است|»
📚| #سـورهشورےآیه۳۰
.
.
.
© @TalabehLife
🗃دسته بندی:#داستانک