May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 امیرالمومنین علی علیهالسلام: کسی که مقصدی غیر خدا داشته باشد گم شود.
🌺 «ضاع من کان له مقصد غیر الله» 🌸
عیون الحکم و المواعظ ص ۳۰۹ الباب الخامس عشر.
@TALABEHTEHRANI
کتاب "حکمت تفاوت تعابیر در آیات مشابه قرآن" نوشتهٔ سرکار خانم دکتر زهره اهوارکی به همت بنیاد پژوهشهای اسلامی به چاپ سوم رسید.
موضوع کتاب چیست؟
به هنگام قرائت قرآنکریم متوجه آیات زیادی شدهایم که الفاظ و عباراتِ آن شباهت بسیاری به هم دارند. مثلاً در آیۀ بیستم سورۀ قصص میفرماید: "وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدينَةِ يَسْعى" اما وقتی به آیۀ بیستم سورۀ یس میرسیم خداوند میفرماید: "وَ جاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدينَةِ رَجُلٌ يَسْعى".
بله! تنها اختلاف واژگانی این دو آیه در این است که کلمۀ "رَجُلٌ" در آیۀ اول، ابتدای آیه آمده و در آیه دوم، در انتها آمده است. به اینگونه آیات، اصطلاحاً در علوم قرآن، آیات مشابه میگویند.
نویسنده در این کتاب تلاش کرده تا بگوید چرا در آیۀ اول، واژۀ "رجل" در ابتدای آیه آمده و در آیۀ دوم، این کلمه در انتهای آیه آمده است. (تقدیم و تاخیر) و یا اینکه چرا کلمهای در یک آیه حذف شده و در آیۀ مشابه دیگر، ذکر شده (حذف و اضافه) و یا اینکه چرا کلمهای در یک آیه، مونث آمده و در آیۀ مشابه دیگر، مذکر آورده شده است (تذکیر و تانیث) و یا اینکه چرا کلمهای در یک آیه، مفرد آمده و در آیۀ مشابه دیگر، جمع آورده شده است (مفرد و جمع) و از این دست تفاوتها. در این پژوهش که زیرمجوعهٔ بحث اعجاز لفظی میباشد، حکمت تفاوت تعابیر در (۸۲۵) آیۀ قرآن بررسی شده است.
نویسندۀ کتاب، تاکنون در این موضوع سه مقاله نیز به چاپ رسانده است. مطالعه این اثر را به علاقمندان قرآن پیشنهاد میکنم.
@TALABEHTEHRANI
سرگذشت قرآن
قسمت بیست و ششم
تحريف ۴
راستش، میخواستم بحث اینکه قرآن، دستکاری شده یا نه رو به پایان ببرم، خیلی تقلّا کردم، اما نتونستم حرف علامۀ طباطبایی رو فراموش کنم. ایشون صحبت درخوری داره که من فکر میکنم تک باشه. حیفم اومد ولش کنم. من این مطلب رو پیشترها خوندم. درست یادم نبود که چی گفته. پشتش رو گرفتم تا ببینم دقیقا چی فرموده. با خودم گفتم شاید گرهای باز شد اما این امکان وجود داره که فهمیدن سخن آقای طباطبایی دشوار باشه. به همین خاطر یهخُرده دوبهشک بودم. به خودم تشر زدم که حالا چرا انقدر پیشپیش خوابِ ندیده رو تاویل میکنی؟! خدا رو چه دیدی؟ شاید خوب دراومد و راحت بود. اینشد که رفتم سراغ حرف علّامه. وقتی فرمایش ایشون رو خوب مطالعه کردم اینطور دستگیرم شد که با کنارِ هم گذاشتن آیههای قرآن و دقت در مُحتوای اونها عقل و حتی وجدان آدمی حکم میکنه این محتوا نمیتونه دستکاری شده باشه و یقینا قرآنی که امروزه در اختیار ما قرار داره، موبهمو قرآنیه که هزار و چهارصد سال پیش، نازل شده.
از حرف آقای طباطبایی اینطور برمیاد که ما امروز بعد اینهمه سال وقتی به قرآن نگاه میکنیم، متوجه میشیم آیاتش کاملا باهم جُفت و جورن. نه اختلافی به چشم میخوره و نه تناقضی، بلکه هماهنگی فوقالعادهای بین معارف قرآن وجود داره. بهطوری که آدم احساس میکنه با یک حقیقت طرفه. با موجود زندهای که یک روح در كالبدش جريان داره. از قضا خداوند خودش فرمایش کرده كه اگه این کتاب از پیش غير من بود اختلاف بسيارى در او پیدا میشد و اگه انس و جن دست به دستِ هم بِدن تا چيزى مانند اين قرآن بيارن، هرگز نمیتونن.
حتی برای محکمکاری هم که شده، در جایی از کتابش میگه این قرآن، سخنى قاطع و روشنگره و شوخى نيست.
البته من فعلا با این گفتههای خدا کاری ندارم. اما انصافا وقتی به اندازهٔ توان فکریم، پای این کتاب مینشینم و سرگرم بررسی آیاتش میشم، چنان حسّی پیدا میکنم که انگار با موجود زندهای طرفم که یک روح در كالبدش جريان داره. احساسم اینه که اون حقیقت، اصل توحيده.
از این حرفها گذشته، خدا رو به سر شاهد میگیرم به لحاظ تاریخی وقتی به کتابهایی که بیش از هزار و دویست سال پیش به اینطرف برای تجزیه و تحلیل قرآن نوشته شده، نگاه میکنم متوجه میشم دقیقا همۀ اون آیهها و سورهها و کلماتی که نویسندههای روزگاران قدیم در کتابهاشون نقل کردند، عیناً در قرآن كنونى هم وجود داره و چیزی تغییر نکرده. بههرحال این خودش یهجور نشانهست.
اما خب! نمیتونم این واقعیّت رو انکار کنم که در طول تاریخ کم و بیش، آدمهای بهظاهر خوبی، پیدا میشدند که قائل به دستکاری در قرآن بودند. خدا بگم چی کارشون کنه که اسباب دردسر شدند. البته از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشه که این افراد برای حرف خودشون دلایلی هم دارن. در ادامه قصد دارم مقداری به صحبتها و نظرات این آقایون بپردازم.
الميزان فى تفسير القرآن: ج ۱۲ ص ۱۰۵ - ۱۰۷.
ادامه دارد...
@TALABEHTEHRANI
کتاب المجروحون نوشتهٔ ابن حبّان در سدهٔ ۴ هجری را میخواندم. عبارت زشتی دربارهٔ امامرضا علیهالسلام توجهام را جلب کرد. سالهاست با سخنان محدّثین اهل سنت مانوسم. چنین چیزی به یاد نداشتم. او در صفحه ۱۰۶ از جلد دوم کتابش مینویسد: علیبنموسی از پدرانش مطالب عجیبی نقل میکند. گویا اهل وهم و خطا و نسیان بوده است!!
وقتی مطلب را دنبال کردم، به آقای احمد بن عامر رسیدم. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا از طریق همین آقا حدیثی را از قول امامرضا نقل میکند که از طریق پدرانش به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میرسد. در این حدیث، مطالب زشتی آمده که بههیچوجه به امیرالمؤمنین نمیچسبد. خیلی معذرت میخواهم مانند اینکه اول کسی که ماتحت داد که بود؟! و چرا فلان جای بز پیداست؟ و برخی مطالب سخیف دیگر که از بیان آن، ابا دارم.
از ساحت حضرت امیر علیهالسلام بسیار دور است که در زمان خلافت با آن همه مشاغل، در مسجد کوفه بنشیند و به این سوالات هجو پاسخ دهد. ظاهرا همین گزارشِ آقای احمدبنعامر از قول امامرضا علیهالسلام باعث شده تا ابنحبّان دربارهٔ حضرت رضا علیهالسلام اینگونه بیادبانه سخن بگوید. شاید شیخ صدوق در انتخاب برخی احادیث، بیشتر باید دقت میفرمود. مضاف بر اینکه دو راوی دیگر این حدیث یعنی ابوعبدالله بن جبله و محمدبنعمرو نیز شیعه نیستند. یک اشکال ریز هم وجود دارد. آن اینکه در بیان سند این حدیث از روش اهل سنت تبعیت شده است. زیرا رسم شیعه این نیست که در سند احادیثی که ائمه از پدرانشان نقل کردهاند لفظ حدّثنا بگویند.
@TALABEHTEHRANI