eitaa logo
طلبه پیاده🇵🇸
463 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
9 فایل
با سلام این کانال بیشتر بستری برای آماده سازی محتوا جهت نشر است . دعا کنید همه از خر شیطون پیاده باشیم. (تصویر مربوط به راهپیمایی اربعین ۱۴۰۲) ارتباط با مدیر https://eitaa.com/hmadreza
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینعلی قادری | ۳۶ ▪️بهداشت در اردوگاه وقتی وارد اردوگاه شدیم بعضی چیزها باید ساخته یا بازسازی می‌شد که بدست خود ما بازسازی و ساخته شدند. مثل سرویس‌های بهداشتی یا آسایشگاه‌هایی که بعداً اضافه شد. از جمله ساخت سلول انفرادی برای مجازات افراد که مجبورا و‌ به دستور عراقی‌ها ساختیم . 🔻بهداری اردوگاه بهداری اردوگاه را که شامل یک درمانگاه کوچک در حد یک اتاق چهار در پنج بود خودمان ساختیم که یک یا دو تا تخت توش گذاشتند و این شد بهداری! همه بیماران را بهداری نمی‌بردند. بهداری محدودیت داشت، هر آسایشگاه سهمیه بیمار داشت مثلا می‌گفتند: سهمیه هر اسایشگاه سه نفر! مسئول آسایشگاه یا نگهبان نگاه می‌کرد کدام یک از بچه‌ها بیماریش شدیدتر است او را می‌فرستاد می‌رفت. اونجا دکتر یک نگاهی می‌کرد یکی دوتا سوال می‌پرسید در حد یک قرص مسکن یا سرماخوردگی و گاهی قرص ویتامین می‌داد به آسایشگاه برمی‌‌گشتیم. 🔻قرنطینه قرنطینه را هم بچه‌ها ساخته بودند من رفتم توی این قرنطینه مال بیماری پوستی گال، خب اونجا هم بحث برهنه شدن و مریضی بود که مثل شکنجه بود. نگهبان ما رو می‌زد می‌گفت: نمی‌شه هم اسیر و هم مریض باشی!!! یعنی این جمله هنوز که هنوز یادمه می‌زد. با کابل می‌زد و می‌گفت: چرا مریض شدید!؟ یک روز ما بیست و چهار تا مریض از آسایشگاه‌های مختلف آمده بودیم بهداری نشسته بودیم یکی یکی کم کم با کابل می‌زد پشتمون می‌گفت: چرا مریض شدی؟ هم مریض هم اسیر!؟ بعدا آب بیشتر شد، تانکر آب کوچکی روی پشت بام آسایشگاه گذاشتند و بچه‌ها توانستند با سطل‌های کوچک یک جایی برای ادرار داخل آسایشگاه‌ها‌ درست کنند و‌ چاهش هم پشت آسایشگاه بود. 🔻شستشوی ظروف از نظر شستشو اینجوری نبود که همیشه آب داشتیم که بتوانیم دست و صورت رو بشورییم، وضویی بگیریم یا ظرف‌ها رو بشوریم. سال اول گفتند: ظرف‌های غذا رو اجبارا با همین دو تا سطل آبی که بود بشورید. تشت و صابون هم بعدا اضافه شد. 🔻لباس شستن هفته‌ای یک بار اجازه می‌دادند لباس‌ها را بشوریم، می‌رفتیم توی سرویس بهداشتی یا حیاط نهایتش یه آبی می‌زدیم و این می شد شستن. البته یواش یواش از محدودیت روزهای اول کم شد اما از نظر بهداشتی همون بود. 🔻بهداشت بهتر شد اما بیماری‌ها ادامه داشت بهداشت اردوگاه کم کم بهتر شد اما نه بخاطر امکانات بیشتر بلکه بیشتر حاصل رعایت خود ما بود که حداقل امکاناتی که اونجا بود را بکار می‌گرفتیم تا از شدت آلودگی محیط جمعی اردوگاه کاسته بشه ولی با این همه بیماری‌ها را داشتیم اسهال‌های شدید خونی و بیماری‌های دیگر که از این موارد در اردوگاه زیاد داشتیم حتی از شدت این اسهال‌های خونی تعدادی از بچه‌ها شهید شدند. در آسایشگاه ۱۲ یکی از بچه‌ها سر انگشتش کاملا سیاه شده بود حالا نمی‌دونم این را بیماری چی بهش میگن اما انگار در اتیش گذاشته باشی این ناخون ها افتاده بود و پوست نازک شده بود کاملا سیاه سیاه! بیمارستان هم نبردند اما روزهای آخر بردند ولی این‌که ایشون برگشت یا نه، زنده موند یا نه اطلاعی ندارم. 🔻پاش کرم افتاده بود در آسایشگاه ۳ یکی از بچه‌ها زخم پایش کرم افتاده بود بوی خیلی بدی می‌داد. یک روز دکتر اومده بود برای بازدید پرسید: این بوی گند توی آسایشگاه برای چیه؟ چون روز که در و پنجره‌ها باز بود. بچه‌ها گفتند: بوی زخم این بنده خداست، اومد دید دلش به رحم آمد به نگهبان‌ها گفت: این رو ببرید بیمارستان، خب رفت درمان شد و زخم‌هایش خوب شد و برگشت یعنی اگر بقیه را هم می‌بردند خوب می‌شدند اما همه را نمی‌بردند و بعضی شهید می‌شدند. 🔻همه مجروحین را بیمارستان نمی‌بردند! بعضی را می‌بردند، اما من یکی دو ماهی عفونت زخم‌هایم ادامه داشت نقص عضو داشتم زخم‌ها یواش یواش با همون باندی که بود خوب شد، بیمارستان نبردند و هیچ قرص خشک کننده‌ای ندادند. بعدا باند دادند اما نه این‌که هر روز باشه، در هفته یکی دوبار بود، باندها که عوض شد زخم‌ها هم خوب شدند. گاهی بچه‌هایی را که شدیدتر بودند می‌بردند بیمارستان و برمی‌گشتند و بعضی شهید می‌شدند و گاهی شدیدترها را هم نمی بردند و همان اردوگاه شهید می شدند. آزاده اردوگاه تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65