eitaa logo
تلنگر...
41 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
357 فایل
🤔تلنگر🤔 تلنگر های زندگی را دریاب قبل از اینکه دیر متوجه بشویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃سرمایه آرامش وقتی که با توییم، خیالمان آسوده است که نگاه خدا به سوی ماست. نگاه خدا که به سوی ما باشد، عالم و آدم که به هم بریزد، آب در دلمان تکان نمی‌خورد. وقتی از تو فاصله می‌گیریم، خدا از ما رویگردان می‌شود. خدا از ما اگر روی بگرداند، عالم و آدم هم که پشتمان باشد، باز هم بی قراریم. با این که این حقیقت را با همۀ وجودمان درک کرده‌ایم، چرا باز هم از تو فاصله می‌گیریم؟ خودمان هم در پاسخ به این سؤال مانده‌ایم. شبت بخیر سرمایۀ آرامش! 🌴💎🌹💎🌴
🌴🍁🌴کس بی کسان باور کن که گاهی به قدری دنیا برایم زشت می‌شود که برای تحمّل لحظه‌ای از آن دست و پا می‌زنم تا بهانه‌ای بیابم. 🌴🌹🌴گاهی به قدری دنیا برایم تنگ می‌شود که دوست دارم فریاد بکشم و همه را به کمک بطلبم تا به اندازۀ مویی دنیایم وسعت بیابد و من نفس بکشم. 🌴🍁🌴گاهی به قدری دنیا برایم ترسناک می‌شود که مثل دیوانه‌ها می‌خواهم به در و دیوار خانه‌ام التماس کنم که همدمم شوند. گاهی به قدری دنیا برایم تلخ می‌شود که به دنبال خمره خمره عسل هستم تا بنوشم و شاید کمی تلخی دنیا از کامم بیفتد. 🌴💎🌴ولی می‌دانم همۀ دست و پا زدن‌ها و همۀ فریاد کشیدن‌هایم، همه التماس کردن‌ها و همۀ نوشیدن‌هایم بی‌فایده است اگر تو به دادم نرسی. 🌴💎🌴این گاهی‌ها که گفتم نه برای روزهای گذشته است و نه برای فرداهایم. همین حالا دنیا برایم این چنین زشت و تنگ و ترسناک و تلخ شده که محتاج نگاه تو شده‌ام. آقا! یک بیچاره را از این آوارگی نجات بده! شبت بخیر کس بی‌کسان! 🌴💎🌴 🌴💎🌴
🍃دست خدا ما بارها از اعتماد به خویشتن بد دیده‌ایم؛ ولی باز به خود اعتماد کرده و می‌کنیم. پس کی بناست از اعتماد به خویش پشیمان شویم؟ نمی‌دانم. کاش کسی از ما پیدا می‌شد و از فضائل اعتماد به خویش می‌گفت تا معلوم شود این اعتماد لعنتی چه حُسنی دارد که رهایش نمی‌کنیم. شکست‌های پی در پی چرا عبرتمان نمی‌شود؟ این اندازه چشم بستن به واقعیت‌ها را از کجا یاد گرفته‌ایم؟ می‌شود التماس کنم بیایی و با قدرت الهی‌ات رشتۀ این اعتماد را پاره کنی؟ شبت بخیر دست خدا! 🌴💎🌹💎🌴
🍃بهار دل ها در غیبت تو چه باید بشود که ما سرمای نبودنت را احساس کنیم؟ خودمانی‌اش را بگذار بگویم: گویی پوستمان خیلی کلفت شده که در زمستان غیبت تو بر خود نمی‌لرزیم. گمان نمی‌کنم پیش از آن که زمستان نبودنت را بفهمیم، از بهار ظهور تو خبری شود. درست می‌گویم؟ کاش عادت نمی‌کردیم به سرمای نبودنت! شبت بخیر بهار دل‌ها! 🌴💎🌹💎🌴
🍃مهربان من وقتی تو را در صف آرزوهای خودم نمی‌بینم، چرا ناله نکنم از غربت تو در میان مدعیان عشقت؟ یکی از مدعیان من هستم که مدت‌هاست وجدانم را کرده‌ام قاضی و خودم را به اتهام ادعاهای تو خالی دارم محاکمه می‌کنم. من از عشق تو جز ادعا نشانۀ دیگری ندارم و دیگر خسته شدم از این همه ادعا و ادعا و ادعا. اما آقا امید دارم که روزی سند این ادعاها دل بی‌قرارم باشد. چون تو مهربانی، می‌دانم آن روز خواهد رسید. شبت بخیر مهربان من! 🌴💎🌹💎🌴
🍃فریاد رس بیچارگان وقتی که حرف نفس به میان می‌آید، صدای پای دشمن‌ترین دشمنان انسان به گوش می‌رسد. هیچ کدام از ما توان مبارزه با این دشمن را نداریم. برای مبارزه با دشمن‌ترین دشمنان، باید به سراغ دوست‌ترین دوستانمان برویم. ما روی این زمین دوست‌تر از تو داریم؟ تو اگر به فریادمان نرسی، چگونه از عهدۀ نفسمان بر می‌آییم؟ و اگر تو دستمان را نگیری، چگونه پایمان از دامی که نفسمان پهن کرده، رها می‌شود؟ آقا! تا بیچاره‌تر از این نشده‌ایم به فریادمان برس و دستمان را بگیر! شبت بخیر فریادرس بیچارگان! 🌴💎🕯💎🌴
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
🍃فریادرس ضعیفان در میان ناسازگاری‌های دنیا وقتی رشتۀ صبرم پاره می‌شد و بی‌تاب می‌شدم، گمانم این نبود که در دام وسوسه‌های نفس اماره گرفتار شده‌ام؛ اما خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم نفس اگر دشمن‌ترین دشمنانم باشد که هست، باید کوران مشکلات زندگی را بهترین فرصت حمله به من بداند. پس در هنگام بارش سختی‌ها نباید از دسیسه‌های نفسم غافل شوم؛ اما آقا حتی اگر مراقب این دسیسه‌ها باشم، بدون لطف تو می‌توانم در میان هجوم مشکلات، پنجه در پنجۀ نفس بیندازم و با او بجنگم؟ هرگز. پس کمکم کن مهربان! شبت بخیر فریادرس ضعیفان! 🌴🕯💎🕯🌴
🍃 دنیا و آخرتم دنیای بازی و سرگرمی، وقتی می‌شود همۀ دغدغۀ من، تو که دنیا و آخرتم باید باشی، می‌روی در حاشیه‌های زندگی. آن وقت من می‌مانم و خلوت نفس. در این خلوت جز تباهی چیزی نصیبم نمی‌شود و پناهی هم نیست که مرا از هلاکت نجات دهد. مرا با نفسم تنها نگذار که از هلاکت بیم دارم. شبت بخیر دنیا و آخرتم! 🌴💎💢💎🌴
🍃اصل زندگی از شما شنیده‌ام که عقل چیزی است که خدا به وسیلۀ آن عبادت می‌شود و بهشت به وسیلۀ آن به دست می‌آید. آقا! گرفتار بازی‌های دنیا شدن عقل مرا ربوده و دیگر میلی برای بندگی برایم نگذاشته است. هر روز دور خودم می‌چرخم بی آن که قدمی به خدا نزدیک شوم. خوش به حال کسانی که دل و دین و عقلشان را به تو دادند و عاشقت شدند! فکر کردن به آنها وجودم را مالامال از حسرت می‌کند. دل و دین و عقل مرا بگیر و عاشقم کن! اجازه بده در باقی ماندۀ عمرم طعم زندگی را بچشم. شبت بخیر اصل زندگی! 🌴💎🌹💎🌴
🍃موعود خدا و باز هم جمعۀ دیگری آمد و رفت و خبری از تو نیامد. به سرعتِ جمعه‌هایی که می‌آیند و می‌روند، حادثه‌ها یکی یکی می‌آیند و می‌روند و هر حادثه به اندازه‌ای که ظلم را به تصویر می‌کشد، عطش عدالت را در دل مردمان بی‌پناه بیشتر می‌کند. حادثه‌ها هر اندازه تلخ؛ اما در پشت چهرۀ دهشتناکشان گویی خبری خوش با خود دارند. صدای پای حادثه‌ها به ما می‌گویند، شاید ظهور تو هم نزدیک باشد. شبت بخیر موعود خدا! 🌴💎🌹💎🌴
🍃شیرین‌ترین عشق شیرینی دنیا را چشیدیم و خوشمان آمد. شیرینی گناه را چشیدیم و لذت بردیم. شیرینی سرگرمی‌ها را چشیدیم و مشغول شدیم. شیرینی محبت تو را کی می‌چشیم تا عاشق شویم؟ به دادمان برس که داریم در میان این شیرینی‌ها، تلخ می‌شویم. شبت بخیر شیرین‌ترین عشق! 🌴💎🌹💎🌴
🍃پاک‌ترین بندۀ خدا روی زمین! شنیده‌ام که گفته‌اید بچه‌ها تا زبان باز نکرده‌اند، امامشان را می‌بینند. راز گریه‌های بی‌علتشان غیبت امام از نگاهشان و راز خنده‌های بی‌دلیلشان، زیارت رخسار امام است. و گفته‌اید وقتی که زبان باز می‌کنند، از یادشان پاک می‌شود این قرارهای عاشقی. از وقتی این قصۀ پرهیجان را شنیده‌ام، کارم شده غبطه خوردن به حال بچه‌ها! کاش هیچ گاه بزرگ نمی‌شدم و زبان باز نمی‌کردم. حالا که این کاش تحقق‌پذیر نیست، ای کاش به قدری خوب می‌شدم که تو با من از آن قرارهای عاشقی می‌گذاشتی. حتماً فطرت پاک بچه‌ها دلیل این همه دل دادن و دل گرفتن است. آقا! دستی به دلم بکش تا برگردم به پاکی دوران کودکی! من دلم تو را می‌خواهد. شبت بخیر پاک‌ترین بندۀ خدا روی زمین! 🌴💎🌹💎🌴
🍃موعود جمعه ها امروز جمعه بود؟ روزی که به نام تو ثبت شده؟ و باز هم آمد و رفت؟ بی آن که بیایی؟ یعنی باور کنم که این جمعه را بدون تو سر کردیم و یک هفتۀ دیگر باید به انتظار آمدنت بنشینیم؟ آقا! من گلایه ندارم از نیامدنت؛ ولی درخواست عاجزانه‌ای دارم از تو. التماس می‌کنم نگذار دنیای مادی نبودنت را برایمان عادی کند. شبت بخیر موعود جمعه‌ها! 🌴💎🌹💎🌴
🌴🌾🌴دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. 🌴🌾🌴«دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. 🌴🌾🌴چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. 🌴❄️🌴می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا! 🌴🌾❄️🌾🌴 🌴🌹🌴
🍃 جان و جهان ما هر چه داریم را باید فدا کنیم تا نام تو بالا بماند و یادت در دل‌ها زنده. همۀ ما باید بمیریم برای این که حتی لکه‌ای کوچک و کم رنگ بر قامت تو نیفتد. وای به حال کسانی که ادعای شیعه بودن دارند و لکه ننگی می‌شوند برای تو؛ آن هم لکه‌ای که از دور دست‌ها هم پیداست. کاش ما از این لکه‌ها نباشیم و یک روز به ما بگویی: شما تکۀ جان منید! شبت بخیر جان و جهان ما! 🌴🌹💎🌹🌴
🍃امام تنها وقتی روزمره های زندگی مان به هم می ریزد، حسابی به هم می ریزیم. همه چیزها باید سر جای خودش باشد تا دلمان آرام باشد و لبمان خندان. یک بار چرا از خودمان نمی پرسیم تو کجای روزمره های زندگیمان هستی. چرا تو را وقتی در متن زندگی مان نمی بینیم به هم نمی ریزیم؟ تو چقدر مظلوم و غریبی و ما چقدر جفاکار و بی وفا هستیم. شبت بخیر امام تنها 🌴💎💢💎🌴
🌴💎🌴مولای کرم گاهی که به نعمت‌های فراوانی که دارم فکر می‌کنم، ترس و دلهره در وجودم می‌دود. چرا این قدر مرا غرق نعمت می‌کنی؟ این نعمت‌ها را نشانۀ محبتت بدانم یا اتمام حجت تو بر من است. 🌴🌾🌴 می‌خواهی حسابم را در همین دنیا تسویه کنی یا می‌خواهی دنیایی را که بر من تنگ گرفته، تحمل‌پذیرتر کنی؟ فکر کردن به نعمت‌ها عبادت است؛ اما برای من عبادتی است که پر از حیرتم می‌کند. شاید اندازۀ مهربانی‌ات را نفهمیده‌ام که این قدر می‌ترسم. آخر به خودم که نگاه می‌کنم، شایستۀ قطره‌ای از دریای بی‌انتهای نعمت‌ها نیستم. 🌴💎🌴 نکند تو دوست داری این خوف و رجا را که این گونه رهایم کرده‌ای در میان خوف استدراج و شوق محبت! همین طور است؟ و شاید می‌خواهی به من بفهمانی که چه قدر مهربان هستی تا من بیشتر عاشقت شوم. خواستم بگویم تکلیف مرا معلوم کن، دیدم شاید تو دوست داری این حیرت را! خواستم بگویم آرامم کن، 🌴🥀🌴گفتم شاید دوست داری این بی‌قراری را! ولی می‌توانم التماس کنم که مرا کمک کنی تا هیچ گاه در چاه استدراج نیفتم و لحظه‌ای به حال خودم رهایم نکنی؟! من بی‌تو می‌میرم! شبت بخیر مولای کرم! 🌴💎🌴
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم! 🌴💎💢💎🌴
🌴💎🌴محک عاشقی تا کی بناست حادثه‌ها ما را به یاد تو بیندازند؟! کدام حادثه از نبودن تو سهمگین‌تر است؟! پس کی می‌رسد آن روزی که ما بدون بهانه یاد تو کنیم؟! اصلاً بدون تو چه کسی حق زندگی به ما داده؟ چرا ما بدون تو زنده‌ایم؟ تا وقتی که حادثه‌ها ما را یاد تو می‌اندازد، حقمان است که در محاصرۀ حادثه‌ها لحظه لحظه تلخی را تجربه کنیم. حادثه‌های این چنینی یعنی که خدا هنوز ما را رها نکرده است. وای از روزی که نه به یاد تو باشیم و نه حادثه‌ای احاطه‌مان کند! آن روز، روز انتقام خدا از ماست. چه قدر از عاشق نبودنمان بنویسیم و باز هم عاشق نشویم. وقت آمدنت، جز عاشقان، کسی سهمی از نجات خواهد برد؟ وای اگر بیایی و عاشق نشده باشیم! شبت بخیر محک عاشقی! 🌴💢🌴
🍃ای آن که دستان امیدم به دامان کرم تو چنگ زده! ای کسی که هر چه می‌خواهم، برای رسیدن به توست! تو منتهای حاجات منی. 🍃گناهان، میان من و تو دیوار می‌کشند و مرا از خانۀ طاعت تو بیرون می‌کنند. پیش از آن که دیوار گناهان، میان من و تو فاصله بیندازد، تو میان من و گناه، دیواری به بلندای زمین تا آسمان بالا ببر. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 🌴💎🌹💎🌴
🍃من اگر درِ خانۀ تو را می‌کوبم و حاجاتم را در طَبَق دستان لرزانم می‌گذارم و تقدیم به تو می‌کنم، از آن روست که تا یاد دارم به گونه‌ای با من رفتار کرده‌ای که امیدم به یأس مبدّل نشود. 🍃تو خدایی و خدایی می‌کنی و کسی برای تو تکلیفی معیّن نمیکند و بر تو حکمی نمی‌راند. ای تنها خدای هستی! هیچ کس شریک خدایی ات نیست، امّا خودت بر خودت واجب کرده‌ای که بر بندگان مهر بورزی و باران رحمتت را دم به دم بر سرشان بباری. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 🌴🌹💎🌹🌴
🍃آرام جان در میان همۀ اهالی دنیا از انسان و حیوان و گیاه و کوه و دشت و ... بیشتر از همه، از آدم‌ها می‌ترسم. آدم‌ها خیلی وحشتناک‌اند. حتماً ما خودمان را به آن راه می‌زنیم که می‌توانیم در میان آدم‌ها زندگی کنیم. زندگی در میان این موجودات وحشتناک زندگی در زندانی است پر از درنده. شکر خدا هر کسی نفهمد تو خوب می‌فهمی حرف‌هایی را که می‌گویم. اصلاً غیبت تو شاهد زنده‌ای است بر ادّعای من. خدا تو را از گزند آدم‌ها می‌خواست حفظ کند که این همه سال پشت پردۀ غیبت نگهت داشته. کسی اگر به این حکمت از غیبت فکر کند وحشت از آدم‌ها سراسر وجودش را می‌گیرد. زندگی سیزده معصوم پیش از تو و شهادت یکایک آنها شاهدهای پیاپی تاریخ‌اند برای این که آدم‌ها خیلی وحشتناک‌اند. تو مگر برای انسان جز خیر و خوبی چه می‌خواهی؟ پس چرا این قدر تشنه به خون تو زیاد است؟ حتّی شنیده‌ام کسانی که در غیبت سنگت را به سینه می‌زند در ظهور به سوی تو سنگ می‌زنند. این یعنی حتّی از مدّعیان انتظار تو هم باید ترسید و من در این ترس، غرق شده‌ام. تنها یک چیز مرا از آن نجات می‌دهد: دوستی تو با من. آقا! می‌شود التماس کنم که با من دوست شوی؟ با تو اگر دوست شوم، در میان این همه وحشت می‌توانم آرام زندگی کنم. شبت بخیر آرام جان! 🌴💎🌹💎🌴
🍃بزرگ ترین معروف خدا این روزها امر به معروف و نهی از منکر، دغدغۀ برخی از ما شده و دست و پا می‌زنیم تا این فریضه را میان مردم رواج دهیم. در این که انجام این فریضه، راه نفس کشیدن جامعه را باز می‌کند و باز نگه می‌دارد، تردیدی نیست؛ اما کسی کاش می‌گفت که معروف‌ترین معروف خدا تویی. وقتی در میان امر به معروف‌ها مردم را به سوی تو امر نکنیم، امر به معروف‌های دیگر، حتی اگه مقبول بیفتد، فایده‌ای نخواهد داشت. کمک کن قبول کنیم معروف‌تر از او روی زمین نیست. شبت بخیر بزرگ‌ترین معروف خدا 🌴💎🥀💎🌴
🍃خدا وقتی امور موجودات را تقدیر می‌کند، ارادۀ خویش را روانۀ خانۀ شما می‌کند و از خانۀ شما به عالَم منتشر می‌شود. خدا هر حکمی را که برای ادارۀ زندگی و پیمودن مسیر بندگی نوشته باشد، به شما می‌دهد و از سوی شما به ما منتقل می‌شود. 🍃لعنت خدا بر هر که شما را کشت و بر هر که بر طبل مخالفت با شما کوبید. لعنت خدا بر هر که ننگ انکار ولایت شما را به جان خرید و پشتیبان مخالفان شما شد. 🍃لعنت خدا بر هر که می‌توانست به حقّانیت شما شهادت دهد و نداد. اگر قیامتی نبود یا اگر بود و آتشی نبود، چگونه آرام می‌گرفتیم با این همه ظلمی که بر شما رفت و کسی انتقامش را نگرفت؟ 🍃خدایی را شکر که آتش را مأوای کسانی کرد که مُهر لعنت را بر پیشانی‌شان زدیم. چه بد کسانی هستند که وارد آتش می‌شوند! و چه جای بدی است آن جا که وارد می‌شوند! حمد و سپاس، تنها سزای پروردگار عالمیان است. 🌴🏴🌴 📚با حسین تا خدا، گذری بر زیارت مطلقه 🏴🏴🌴🌴🏴🏴
🌴💎🌴زائر اربعین قصۀ شام برای جدت زین العابدین، سخت‌ترین قصّه‌های روزگار بود. مهد کینۀ علی، شهد شیرین که نمی‌دهد به فرزندان علی، زهر تلخ عدوات، همۀ آن چیزی است که دشمنان علی بر سر سفرۀ مهمانشان گذاشتند. 🌴💎🌴 آقا! در شام چه گذشت که سنگین‌تر از کربلا شد؟ به گمانم آنجا که می‌گویی اگر اشک چشمت تمام شود، خون گریه می‌کنی برای حسین، شام را در نظر داشتی که این چنین سرودی. درست می‌گویم؟ این روزها چه می‌گذرد بر تو؟ در کجا مجلس روضه می‌گیری؟ دلم می‌گوید ابتدا در روضۀ عشق را در دمشق به پا می‌کنی و از همان جا همراه با عمه‌ات راهی زیارت اربعین می‌شوی. کسی اگر این روزها در شام پرسه بزند، عطر تو در مشام خویش احساس می‌کند.🌴💎🌴 یک بار لطفی کن و مرا هم با خودت از دمشق تا کربلا همراه کن. شبت بخیر زائر اربعین!🌴 🌴💎🏴💎🌴
🌴حصن حصین خدا🌴 قطره قطره باران محبتت می‌بارد روی سرم. ذره ذره هوای عشقت تازه می‌کند ریه‌های عاشقی‌ام را. تکه تکه جان می‌دمی در جسمی که از نامرادی‌های روزگار خسته است. 🌴💢🌴آقا! دنیا بی‌رحم‌تر و بی‌رحم‌تر از آنی شده که فکرش را می‌کردم. من از این دنیای بی‌رحم می‌ترسم. دنیای بی‌رحمی که خودش را مهربان‌تر از مادر جلوه می‌دهد، ترسناک‌تر از دنیایی است که خوی درندۀ خویش را به عیان نشان می‌دهد. من گرفتار این دنیا شده‌ام و دلم پر شده از وحشت. 🌴💢🌴کاش باران محبتت تندر می‌بارید و هوای عشقت بیشتر می‌شد و تنم پیش از این لایق جانی می‌شد که در آن می‌دمی. در برابر این دنیا جز با عشق تو نمی‌شود دوام آورد. مرا به قلعۀ عشقت راه بده. شبت بخیر حصن حصین خدا! 🌴💎🕯💎🌴 🌴💢🌴
🌴صاحب اختیار من 🌴 🌴💢🌴من راه بلد نیستم. چه قدر به نام راه در بیراهه بیفتم؟! دیگر خسته شدم از این همه رفتن و برگشتن. مگر بناست چند بار زندگی کنم؟! در میان دعواهای جبریون و اختیاری ها من می خواهم جبر و اختیار جدیدی را تعریف کنم. 🌴💢🌴آقا این رشته اختیار من است که می خواهم به دست تو بدهم. این طور من با اختیار خودم مجبور می شوم و تعریف جدید من از جبر و اختیار شکل می گیرد. 🌴💢🌴وقتی اختیارم به دست تو باشد همیشه در راه خواهم بود و بیراهه بی معنا می شود در زندگی ام. حالا منتی بر سرم بگذار و رشته اختیار مرا به دست بگیر. شبت بخیر صاحب اختیار من 🌴💢🌴 🌴💎🌹💎🌴
🍃راز ایمان های محکم به قدری در گیر و دارهای دهشتناک زندگی، ثابت کرده‌ای که هستی و فراموشم نمی‌کنی، هستی و پشتیبانی می‌کنی و هستی و دلگرمی می‌دهی که دیگر هیچ گاه در هیچ تنگنایی نمی‌توانم به خودم حق بدهم که دلم حتی به اندازۀ ذره‌ای بلرزد. این که هنوز هم وقتی دنیا بر من تنگ می‌گیرد، از تنهایی و بی‌کسی هراس دارم، برای ایمانی است که بارها و بارها از تو خواسته‌ام به فریادش برسی. ایمانی که می‌لنگد و می‌لنگاند. ایمانی ضعیف که توان کشیدن بار قدردانی از تو را ندارد. وقتی که دلم می‌لرزد، همزمان پر از شرم می‌شود از تو و نمی‌دانم چگونه تاب بیاورم این همه خجالت کشیدن را. آقا! من هنوز هم می‌ترسم و هنوز هم در میان دسیسه‌های دنیا، احساس می‌کنم تنها هستم. چه کار کنم با این ایمان سر و دست شکسته؟! دستی بکش روی سر ایمانم، حال و روز ایمانم خراب است. شبت بخیر راز ایمان‌های محکم! 🌴💢🌴 🌴🍁🌴 🌴💎🌴
🍃فرمانده مهربان 🌴❄️🌴چه خوب می‌فهمم که وقتی می‌خواهم برای تو کاری کنم، شیطان با همۀ اعوان و انصارش دست به کار می‌شود. صدای فریاد شیطان را می‌شود شنید که به سربازش فرمان می‌دهد به پیش. حتی صدای به هم خوردن دندان‌هایش به گوش می‌رسد. 🌴❄️🌴در میانۀ این رجزهای رعب‌آلود شیطان چه چیزی جز دعاهای تو می‌تواند مرا آرام کند؟ مگر کسی جز تو هست که در این کار و زار نفس‌گیر، دستگیر من باشد؟ 🌴❄️🌴من یقین دارم اگر گاهی جنگ میان من و شیطان را تماشا می‌کنی و کاری نمی‌کنی، برای آن است که دوست داری سربازی ورزیده داشته باشی که از پس دشمن و میدان برآید. شک ندارم در همان حالی که به تماشا ایستاده‌ای لحظه‌ای لبت از دعا باز نمی‌ایستد. من در میانۀ میدان تکان خوردن لبت را می‌بینم. 🌴❄️🌴اینها توهم نیست، عین حقیقت است. من با تکیه بر دعاهای تو از میدان پا پس نمی‌کشم. با همۀ وجودم می‌گویم: ممنونم که هستی! شبت بخیر فرمانده مهربان! 🌴❄️💙❄️🌴 🌴❄️🌴
🌴🌾🌴خیر شب و روزم اگر فرصت شب بخیر گفتن را از من بگیری، شب‌ها به دل‌خوشی کدام گفتگو باید سر به بالین بگذارم؟! چند وقت یک بار چه خوب معلوم است که مرا یاد این نعمت بزرگ می‌اندازی. آری، در دل یک نعمت که باشی و عمر نعمت کمی طولانی که بشود، ایمانت باید قوی باشد تا نعمت برایت تکراری نشود. وای به حال کسی که نعمت برایش عادی می‌شود و این یعنی افتادن در درۀ غفلت! 🌴💎🌴من هر شب به تو شب بخیر می‌گویم و می‌خوابم، یعنی به محبوب‌ترین بندۀ خدا روی زمین، رشتۀ اتصال میان ما و خدا، واسطۀ فیض‌هایی که از آسمان به زمین می‌رسد و به مثَل اعلای خدا در میان خلایق. کم نعمتی نیست این شب بخیر گفتن‌ها، و اگر تو عنایت نکرده بودی، مگر من حتی به اندازۀ ذره‌ای لیاقت این نعمت را داشتم؟! هر وقت غافل شدم از این نعمت، بر سرم فریاد بزن. می‌ترسم که آخرش این غفلت، مرا محروم کند از این نعمت. شبت بخیر، خیر شب و روزم! 🌴💎🌴