eitaa logo
تلنگر دینی
102 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره ۲۵۴ ✍ مرحوم آیت الله از طرف دفتر یکی از مراجع برای پاسخ به پرسش ها برای دعوت شدند؛ ولی ایشان گفتند: من نمی توانم بیایم، عذر دارم. فرزندان ایشان گفتند: همه آرزو دارند به حج بروند. شما را بدون هزینه و با احترام می برند و پذیرایی هم می کنند. فرمودند: شما است. در خانه نمی تواند همه کارهایش را انجام دهد. در بعضی از کارهایش باید به ایشان کمک کنم. گفتند ما همه کارهای مادرمان را انجام می دهیم. گفتند: بعضی از کارهاست که ممکن است از شما بکشد، من از همه محرم تر هستم. آری ایشان خدمت کردن به همسرشان را از حج رفتن مهم تر می بیند. «اخلاق خانوادگی عارفان، ص۷۳» ✨برای دوستان خود کنید🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔰تدریس‌دروس‌حوزوی(استاد موحدی)👇 ✅http://eitaa.com/joinchat/620691459C9bbc9ccb63
💐💐💐 سلام و درود بر همراهان فرهیخته و گرامی. 👈 این قسمت: گریه ی خجالت!!! 🎤🎤🎤 فرازی از حضرت آیت‌الله العظمی (مدظله‌العالی) در ۱۷بهمن ۱۴۰۳ در شبستان مسجد اعظم قم: ✅ "من يک وقتي به عرض تان رساندم که برادر بزرگواري داشتيم سيد بزرگواري بود از علماي خراسان بود،در يکي از اين مسجدهاي بازار قم،نماز جماعت ميخواند،خدا غريق رحمتش بکند،باهم گاهي جبهه ميرفتيم بعضي از جاها ما تنها ميرفتيم و ايشان نبودند بعضي جاها ايشان رفتند ما نبوديم. ✅ ايشان يک وقتي برای بازديد به کوههاي رفته بودند. من اين را چند بار براي دوستان گفتم، اين يک قصه شنيدني است. ايشان آمدند از کردستان خبر داد. ✅ مستحضريد که آن منطقه آن روزها هم خيلي ناامن بود، ايشان تشريف بردند؛ کردستان و آن سنگرهاي برادران بالاي کوه را ديدند و گفت آنجا کوههاي صعب العبوري دارد و ما با اسب و قاطر رفتيم و چشمه و آب هم آنجا بسيار کم است، چند تا بطري آب برديم و نماز را با تيمم مي خوانديم. ✅ بعد از يک مدتي بالاخره زمستان شد، آنها هم که در بالاي کوه بودند - بخشي از اينها عزيزان سپاهي و برادران بسيجي و برادران ارتشي و اينها بودند - يک مقدار هم اهل آن منطقه هم بودند، تشخيص مي دادند که اين برفهايي که دارد مي آيد اين برف هاي يک ساعته و دو ساعته نيست، موقع عصر اين برف شروع شد؛ ✅ اينها مي توانستند شب خودشان را نجات بدهند، اينها ديدند که برف است، گفتند ممکن است دشمن خداي ناکرده از همين راه سوء استفاده کند، ✅ اينها در بالاي اين کوهها در همان سنگرها ايستادند! ايستادند! ايستادند، لحظه به لحظه ثانيه به ثانيه يخ زدند و ايستادند!!!. ✅ نعش (پیکر) مطهرشان را آوردند در همين مسجد و همين شبستان و مجلس ترحيم گرفتند. ✅ ما معمولاً وارد مجلس ترحيم که می‌شويم بالاخره يک قرآنی و دعايي و صلواتي و تا آخر نمي نشينيم!؛ ✅ اما آن شب در همان گوشه ما رفتيم نشستيم تا آخر گريه کرديم نه براي ثواب، ثواب فراوان است، فقط خجالت کشيديم که عجب، جوانهاي اين مملکت ثانيه به ثانيه براي حفظ دين و کشور يخ مي زنند، اين کشور مديون اينها است ✅ هم مسئولين بدانند هم ما بدانيم هم ديگري بداند که با اين خونها نمي شود بازي کرد، با اين رفتارها نمي شود بازي کرد. ✅ اينها ماندني هستند و خداي ناکرده ما اگر وظيفه مان را انجام نداديم ما مشکل داريم. ✅ ما فقط گريه مان برای بود. ✅ حالا خدا می‌بيند و ثواب مي دهد يک چيز ديگري است ولي ما گریه مان براي بهشت رفتن نبود. ✅ گريه آن شب ما فقط گريه خجالت بود!!! ✅ در مورد صدر اسلام ما چيزهايي مي شنيديم بله، اما الآن اينطور آدم ثانيه به ثانيه يخ بزند براي حفظ دين و براي حفظ مملکت؟! ✅ بنابراين ما واقعاً بدهکار هستيم و همه ما اهل حساب هستيم.... ✍✍✍ هر کدام ما چه حوزوي چه دانشگاهي، چه بازاري، چه افراد ديگر، هر کدام از ما آن اندازه ای که مي دانيم به دين ما کمک بکنيم. (والحمدلله رب العالمين) 👈 به نظر شما این ارزش‌ها و صحنه های بی بدیل در چندکتاب درسی عمومی و عالی حوزوی و دانشگاهی، قابل جانمایی است؟! 📡📡📡 اندیشکده مجازی مقاومت 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👉 https://eitaa.com/motounfakher