. •••❈۩( #یک_داستان_یک_پند )۩❈•••
✍ فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت:
«اگر تو خدا هستی، پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.»
فرعون یک روز از او فرصت گرفت… شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
فرعون پرسید کیستی؟
ناگهان دید که شیطان وارد شد.
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.
سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی حتی لیاقت بندگی خدا را نداشتم، آن وقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی میکنی؟
پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت:
«چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟»
👈 شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او، چون تویی به وجود میآید.
🏴 #فاطمیه
🏴 #فاطمه_الگوی_زن_زندگی
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
هدایت شده از جملات طلایی علماء وشهدا
#یک_داستان_یک_پند
🔸گل زنبقی با گل آفتابگردانی در مزرعهای کنار هم روییدند. گل آفتابگردان سریع رشد میکرد، ولی زنبق بسیار آرام!
زنبق از آفتابگردان پرسید: ما هر دو از یک خاک، آب و غذا میخوریم، ولی چرا تو این همه خوب و سریع رشد میکنی و به سمت آفتاب کمال قد میکشی ولی من، از این رشد بیبهرهام؟!
گل آفتابگردان گفت: چون که من روزها هر لحظه به دنبال خورشید میگردم و جز خورشید، عشق دیگری ندارم.
شب ها هم که خورشید نیست و ستاره در آسمان جای خورشید میآید، من سر خود را پایین میاندازم، تا چشمم به چشمک زدن ستاره نیفتد و به خورشید مهربانم خیانت کنم. من شرم دارم چشم در چشم خورشیدی کنم که شب در نبود او، به ستاره ضعیفی نگاه کرده و دل سپرده بودم.
دل به یک عشق بسپار تا او تو را به سمت خود بکشد و تو را در کمالات شبیه خود کند، چناچه میبینی، آفتاب شکل مرا شبیه خودش ساخته و سمت خودش به سرعت بالا میبرد.
#جملات_طلایی_علماء_وشهدا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@jomalat_talaei_olama_shohada