فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ افسرده نباشید، برای خدا کار کنید
امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند:
خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علىّ بن ابى طالب علیه السلام فضائلى را كه از كثرت و زيادى شمرده نمي شود،پس هر كس يكى از فضائل او را بخواند با اقرار به آن ، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مي بخشد و هر كس يك فضيلت از فضائل او را بنويسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار مي كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده مى آمرزد و هر كه تماشاكند(بخواند)به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانى را كه او از راه چشم مرتكب شده مى آمرزد. سپس فرمود نگاه به علىّ بن ابى طالب علیه السلام عبادت است خداوند ايمان بندهاى را نمىپذيرد مگر با ولايت او و بيزارى از دشمنانش.
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه واله إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَضَائِلَ لَا تُحْصَى كَثْرَةً فَمَنْ قَرَأَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالسَّمْعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ إِيمَانَ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِه
الأمالي( للصدوق) صفحه ۱۳۸
💠
.
مرحوم حجت الاسلام ؛ عارف واصل؛ شیخ
علی مقدادی فرزند آیت الله شیخ حسنعلی
مقدادی نخودكى
یک سال به خاطر کارم در مشهد زندگی کردم. یک کار پیمانکاری برای بازسازی تعدادی دامپتراک ( کامیونهای سنگین معدنی) گرفته بودم. خانه ای که برای کارگرهام اجاره کرده بودم متعلق به نوه دختری آقای نخودکی بود.
ایشان تعریف می کرد که :
روزی ، دایی من یعنی آقای مقدادی در خیابان می رفت که چشمش به یک کالسکه می افتد. یک لحظه می بیند که زن زیبایی پوشیه صورتش را در داخل کالسکه برداشته است و ایشان چشمش به صورت آن زن می افتد.
بعد که پیش پدرش می آید ، مرحوم نخودکی می پرسد : علی. دنبال چیزی می گشتی؟(یعنی چرا چشمات هرز می گشت) . از آن زمان به بعد ، ایشان مدام چشمانشان رو به زمین بود.
🔰
کتاب نشان از بی نشان ها تالیف ایشان هست. سال ۱۳۸۸ دعوت حق را لبیک گفتند. پیکر ایشان طبق وصیت شان در کنار ابوعلی فارمدی عارف قرن پنجم به خاک سپرده شد که در روستای فارمد انتهای جاده سیمان مشهد قرار دارد. ایشان وصی پدرشان مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی بودند. عارف کامل و استاد مسلّم علوم غریبه آیت الله سید حجت هاشمی خراسانی نوه دختری حاج شیخ حسنعلی نخودکی و خواهر زاده ایشان می باشند. 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ویدئویی بینظیر از تقارن قله دماوند و کهکشان راه شیری
🔹تصویربردار این ویدئو نوشته که برای ثبت آن ۲ سال تلاش کرده است تا دماوند و کهکشان راه شیری با هم از پشت ابرها بیرون بیایند.
🔸عماد نعمتالله نوشت امیدوارم این ویدئو دیده شود
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرچ کنید
ایشون حیدر یغما شاعر نیشابوری خشتمال هست.
خدا رحمتش کنه
دیوان شعرش هم چاپ شده.
واقعا خدا ذوق شعری عالی + صدا و حنجره به این مرد ساده و صمیمی داده
خدا رحمتش کنه
💠
(بیوگرافی)
شادروان حیدر یغما نیشابوری ـ معروف به (شاعر خشتمال) در 20 دی ماه 1302 ـ در خانوادهای تهیدست، زاده شد. با این که اجداد او اهل خور و بیابانک اصفهان بودند، حیدر فرزند کشور و محمدِ یغما از مهاجران خور و بیابانک اصفهان که دو نسل قبل تر از حیدر، به خراسان آمدند و در بازگشت درماندن و هر طایفهای به گوشهای رفت و حیدر بیک (جد مادری حیدر یغما) در سمت صومعه که روستای کوچکی در شمال نیشابور بود، ساکن شد.
یغما نیز با توّجه به پیشهی خانوادگی، ناگزیر به کار سخت برای به دست آوردن درآمد بود، تا جایی که از رفتن به مدرسه بازماند و تا میانسالی خواندن و نوشتن نمیدانست. با این وجود، از دوران کودکی دلبستگی فراوانی به شعر و شعرگویی داشت. او شعرهای شاعرانی همچون فردوسی و داستانهایی مانند امیرارسلان نامدار را در کودکی شنیده بود و به خوبی به یاد داشت. او در جوانی به نیشابور کوچ کرد و در 30 سالگی ازدواج کرد و یکی دو سال دیگر فارسی را آموخت. او به انجمنهایی میرفت که در آنجا با ادبپیشگان و شعرشناسان آشنایی پیدا کرد. آنها با شنیدن شعرهای او که برخاسته از ذوقش بود او را در شعرسرایی راهنمایی میکردند.
او در بیشتر دوران زندگیاش به خشتمالی و بیل زدن مشغول بود و در سالهای واپسین نیز به کشاورزی و کارگری اشتغال داشت. چون از وزن و قافیه چیزی نمیدانست شعرهایش ایرادهای بسیاری داشت.
سرانجام یغما در 2 اسفند 1366 درگذشت. یغما در شادیاخ، میان راه آرامگاه خیام و عطار به خاک سپرده شد و آرامگاهی در آنجا برای او ساختهاند.
💠
نمونه اشعار ۱
(قرعهی دانش)
مطرب آهنگی بزن دمساز با افغان من
تا رسد بر زهره فرياد شرر افشان من
اختران چرخ را هر دم رسد بيم حريق
بسكه آتش میفشاند، سينهی سوزان من
همتی ای مرگ، تا از دل خروشی بركشم
كاين فضا تنگ است بهر عرصهی جولان من
كافرم خواندند روز بحث، كوتهفكرها
غافلند اين قوم از عشق من و يزدان من
اشک را نازم كه چون از سينه بيرون میجهد
عالمی را میکند طوفانی از باران من
آنقدر داغم كه چون خنجر نهی بر گردنم
جای خون آتش فرو میریزد از شريان من!
من برای نان به صد سلطان نمیآرم نياز
اين من و اين پينههای دست من، برهان من
كلبهای دارم ز مشت گل، كه كاخ خسروان
سر فرو آرد به كاخ بی در و دربان من
خانهی من خانهی عشق و صفا و راستیست
نان عبرت میخورد از خوان من، مهمان من
گر چراغم نيست شب از ماه و روز از آفتاب
روز و شب جشن و چراغانیست در ايوان من
پيرهن را با بدن هر لحظه آتش میزنم
گر بريزد گرد و خاک فقر از دامان من
قرعهی دانش به نام خشتمالی میزنند
آفرين بر خاک شاعر پرور ايران من.
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۲
(پردهی اسرار)
دستِ در پردهی طوّار تبهكاری چند
كاشت در مزرعهی كشور ما خاری چند
اندر آنم كه بگیرم قلم و برگیرم
بیاجازت ز كسی پرده ز اسراری چند
سخن اندر دهنم خشک شود، چون نتوان
شرح این فاجعهها داد به اشعاری چند
نخلهایی كه از او چشم ثمر داشتهایم
شده از بهر جوانان وطن ، داری چند
جای شمشیر سخن نیست درآنجا كه بوَد
تیغ آدمكشی اندر كف غدّاری چند
دیگرم نیست به سر میل گلستان ، زیرا
كشور از خون شهیدان شده گلزاری چند
آنچنان دشمن ما خانهی ما ویران كرد
كه مرمّت نكند كوشش معماری چند
جرم ما چیست؟ خدا را، كه چنان جان دادیم
بیگنه در كف گرگان وطنخواری چند.
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۳
(ز جا خیز تا جهان خیزد)
اگر تمام جهانم به قصد جان خیزد
پی جدالم اگر چرخ بی امان خیزد
من و رسالت سنگین و استواری پای
پی شكستن پایم گر آسمان خیزد
ز عزم راسخ من ذرّهای نخواهد كاست
اگر كه نان شبم از زبالهدان خیزد
اگر سپهر نلرزد ز بانگ من، چه شگفت؟
صدای نای من از حلق مردمان خیزد
نگه مكن كه ز پا اوفتادهای افتاد
ستمكشیده چو افتاد، بعد از آن خیزد
نشستهای تو به امید دیگران؟ (یغما)!
به پای خویش ز جا خیز تا جهان خیزد
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۴
(نهنگ موج عشق)
نهنگ موج عشقم، در گِل ساحل نمیگنجم
شنا باید در اقیانوسم، اندر گِل نمیگنجم
زبانی آسمانی دارم امّا كس نمیفهمد
حدیث قدسم، اندر گوش هر غافل نمیگنجم
اگر فهم سخن یا درک من ننمود نادانی
عجب نبوَد كه در اندیشهی جاهل نمیگنجم
بیابانگرد و صحراورز و دور از مردمم، آری
میان شهر در غوغای بیحاصل نمیگنجم
نگارم گفت: بیرون كردم از دل، مهر (یغما) را
بگو: من مرغ كیوان رفعتم، در دل نمیگنجم
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۵
(نمیگنجد)
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار ، از این گفتهها بالاتر است، امّا
به گوش خلق، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
عجب نبوَد که این خوابیدگان را نیست بیداری
اذان صبح ، اندر گوشهای کر نمیگنجد
مرا خواب آن زمان آید، که در زیر لحد باشم
سر پُرشور اندر نرمی بستر نمیگنجد
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم
سخنهای وفایم در دل دلبر نمیگنجد
توانگر را مخوان در گوش دل اسرار درویشی
که در خشخاش، خورشید بلنداختر نمیگنجد
دل سرگشتهام هر لحظه آهنگ عدم دارد
که رسوایی چو من در عالم دیگر نمیگنجد
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ (یغما) را
شهاب طارم ِ اسرار، در مقبر نمیگنجد
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۶
(ما...)
گوهر از سنگ است ، ما دُرّ گرانش کردهایم
او چنین بودهاست اوّل ما چنانش کردهایم
لعل زیبای بدخشان پاره سنگی بیش نیست
ما ز غفلت زینت تاج شهانش کردهایم
فاشتر گویم: عروس چرخ جر یک ذرّه نیست
ما بلند آوازه خورشید جهانش کردهایم
سقف زیبای فلک را ، در شب یلدای تار
ما ز نور دیدگان اخترنشانش کردهایم
من نمینالم ز جور آسمان ، زیرا که ما
این کلاه تنگ را ، خود آسمانش کردهایم
هیچ موجودی نبودی تا نشان از ما نبود
هرچه را باشد نشانی ، ما نشانش کردهایم
ایکه گفتی: هست (یغما) را ریا سر تا به پا
از ریا پاک است او ، ما امتحانش کردهایم
"حیدر یغما نیشابوری"
نمونه اشعار ۷
(آه شعله وار)
بالین ز خشت دارم و جا بر سریر خار
دیدی که عاشقی به کجایم کشاند کار؟
جان، تشنه میسپارم و آبم نمیدهد
دلبر ز کوثر لب لعل شراب وار
در روزگار، بهْ چه از این سرفرازیام؟
کز جان گذشتم و نگذشتم ز راه یار
خصم از نهیب دار دهد بیم کشتنم
گیتی نگون و دار ره یار پایدار
گه بیم مرگ میدهی و گه حساب حشر
ای مدّعی! برو که از اینها گذشته کار
(یغما) نهاد دین و دل اندر وفای دوست
با اشکِ مثل سیلش و با آه شعله وار
"حیدر یغما نیشابوری"
.
«الدنیا مزرعة الآخرة»
دنیا جای کشت است. اینجا بکار؛ دروی آن، مال عالم برزخ است. خدا می داند، ما اینجا ماندنی نیستیم. خدا شاهد است. همه ما از اینجا رفتنی هستیم. حرفی هم در آن نیست.
پاسپورت همه ما برای رفتن به آن محله (برزخ) صادر شده است. حالا مرگ ناصری ممکن است دو روز زودتر از شما یا چهار روز دیرتر باشد؛ ولی به هرحال همه از اینجا باید برویم.
تا می توانی، فکر خودت باش. اگر خودت را دوست داری، به خودت و علاقه مند هستی، به فکر خودت باش.
آيت الله ناصری
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاو مادر از مردی که کمک کرده تا گوسالهاش رو به دنیا بیاره اینجوری تشکر میکنه!
بعد ما به هرکس که نمیفهمه میگیم گاو، درحالی که این موجود از خیلیا بیشتر میفهمه.
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️فیلم | روایت دختر رپری که محجبه شد و موسیقی را کنار گذاشت!
زهرا سادات میرسلطانی که برخلاف اصول خانوادهاش علاقه زیادی به موسیقی رپ و نوازدنگی در این سبک داشت پس از یک ادوی راهیان نور مسیر زندگی خود را تغییر داد.
💠