eitaa logo
تلنگر
643 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2هزار ویدیو
74 فایل
🔆اینجا جایی است برای زدودن غبار غفلت از قلب های زنگار گرفته 🔅با تذکرهایی ساده 🔹از جنس سوال 🔸یا یک تصویر 🔺یک جمله 🔻یا یک داستان کوتاه ☑️باشد که قبول افتد 🔘و امید که راهگشا باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
شرف نفس به جود است و کرامت به سجود هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش که محال است در این مرحله امکان خلود وی که در شدت فقری و پریشانی حال صبر کن کاین دو سه روزی به سر آید معدود خاک راهی که بر او می‌گذری ساکن باش که عیون است و جفون است و خدود است و قدود این همان چشمهٔ خورشید جهان افروز است که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود خاک مصر طرب انگیز نبینی که همان خاک مصر است ولی بر سر فرعون و جنود دنیی آن قدر ندارد که بدو رشک برند ای برادر که نه محسود بماند نه حسود قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن گرت ایمان درست است به روز موعود دست حاجت که بری پیش خداوندی بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود از ثری تا به ثریا به عبودیت او همه در ذکر و مناجات و قیامند و قعود کرمش نامتناهی، نعمش بی‌پایان هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود پند سعدی که کلید در گنج سعد است نتواند که به جای آورد الا مسعود 💠
طریقت شناسان ثابت قدم به خلوت نشستند چندی به هم یکی زان میان غیبت آغاز کرد در ذکر بیچاره‌ای باز کرد کسی گفتش ای یار شوریده رنگ تو هرگز غزا کرده‌ای در فرنگ؟ بگفت از پس چار دیوار خویش همه عمر ننهاده‌ام پای پیش چنین گفت درویش صادق نفس ندیدم چنین بخت برگشته کس که کافر ز پیکارش ایمن نشست مسلمان ز جور زبانش نرست چه خوش گفت دیوانهٔ مرغزی حدیثی کز او لب به دندان گزی من ار نام مردم بزشتی برم نگویم بجز غیبت مادرم که دانند پروردگان خرد که طاعت همان به که مادر برد رفیقی که غایب شد ای نیک نام دو چیزست از او بر رفیقان حرام یکی آن که مالش به باطل خورند دوم آن که نامش به غیبت برند هر آن کو برد نام مردم به عار تو خیر خود از وی توقع مدار که اندر قفای تو گوید همان که پیش تو گفت از پس مردمان کسی پیش من در جهان عاقل است که مشغول خود وز جهان غافل است 💠
سه کس را شنیدم که غیبت رواست وز این درگذشتی چهارم خطاست یکی پادشاهی ملامت پسند کز او بر دل خلق بینی گزند حلال است از او نقل کردن خبر مگر خلق باشند از او بر حذر دوم پرده بر بی حیائی متن که خود می‌درد پرده بر خویشتن ز حوضش مدار ای برادر نگاه که او می‌درافتد به گردن به چاه سوم کژ ترازوی ناراست خوی ز فعل بدش هرچه دانی بگوی 💠
مزن بی تامل به گفتار دم نکو گوی اگر دیر گویی چه غم 🔘
مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدانند پوست 🔘🔘
سگی شکایت ایام بر کسی می‌کرد نبینی‌ام که چه برگشته حال و مسکینم نه آشیانه چو مرغان نه غله چون موران قناعتم صفت و بردباری آیینم هزار سنگ پریشان به یک نگه بخورم که اوفتاده نبینی بر ابروان چینم که در ریاضت و خلوت مقام من دارد؟ که جامه خواب کلوخست و سنگ بالینم به لقمه‌ای که تناول کنم ز دست کسی رواست گر بزند بعد از آن به زوبینم گرم دهند خورم ورنه می‌روم آزاد نه همچو آدمیان خشمناک بنشینم چو گربه درنربایم ز دست مردم چیز ور اوفتاده بود ریزه ریزه برچینم مرا نه برگ زمستان نه عیش تابستان کفایتست همین پوستین پارینم به جای من که نشیند که در مقام رضا برابر است گلستان و تل سرگینم مرا که سیرت ازین جنس و خوی ازین صفتست چه کرده‌ام که سزاوار سنگ و نفرینم؟ جواب داد کزین بیش نعت خویش مگوی که خیره گشت ز وصفت زبان تحسینم همین دو خصلت ملعون کفایتست تو را غریب دشمن و مردارخوار می‌بینم 🔘🔘
علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزم است یا دفتر 🔘🔘
غلامِ دولتِ آنم که پای‌بند یکیست به جانبی متعلق شد از هزار بِرَست ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕️👌تلنگر 🔰 🔘 @talangorz
تیغ برّان گر به دستت داد چرخ روزگار هرچه می‌خواهی ببر، اما مبر نان کسی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕️👌تلنگر 🔰 🔘 @talangorz
سگی شکایت ایام بر کسی می‌کرد نبینی‌ام که چه برگشته حال و مسکینم نه آشیانه چو مرغان نه غله چون موران قناعتم صفت و بردباری آیینم هزار سنگ پریشان به یک نگه بخورم که اوفتاده نبینی بر ابروان چینم که در ریاضت و خلوت مقام من دارد؟ که جامه خواب کلوخست و سنگ بالینم به لقمه‌ای که تناول کنم ز دست کسی رواست گر بزند بعد از آن به زوبینم گرم دهند خورم ورنه می‌روم آزاد نه همچو آدمیان خشمناک بنشینم چو گربه درنربایم ز دست مردم چیز ور اوفتاده بود ریزه ریزه برچینم مرا نه برگ زمستان نه عیش تابستان کفایتست همین پوستین پارینم به جای من که نشیند که در مقام رضا برابر است گلستان و تل سرگینم مرا که سیرت ازین جنس و خوی ازین صفتست چه کرده‌ام که سزاوار سنگ و نفرینم؟ جواب داد کزین بیش نعت خویش مگوی که خیره گشت ز صفت زبان تحسینم همین دو خصلت ملعون کفایتست تو را غریب دشمن و مردارخوار می‌بینم ▫️▫️
خاصان حق همیشه بلیت کشیده‌اند هم بیشتر عنایت و هم بیشتر عنا کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی زورآزمای قلعهٔ خیبر که بند او در یکدگر شکست به بازوی لافتی مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا دیباچهٔ مروت و سلطان معرفت لشکر کش فتوت و سردار اتقیا فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی