♥️ #اسوه_های_تشکیلاتی
🔰 #حاج_احمد_متوسلیان
◀️ همه دور هم نشسته بودیم. اصغر برگشت گفت: «احمد! تو که کاری بلد نیستی. فکر کنم تو جبهه جاروکشی میکنی، ها؟» احمد سرش رو پایین انداخت، لبخند زد و گفت: «اِی… تو همین مایهها.»
از مکه که برگشته بود، آقای فراهانی یک دسته گل بزرگ فرستاده بود درِ خانه. یک کارت هم بود که رویش نوشته شده بود: «تقدیم به فرمانده رشید تیپ بیست و هفت محمد رسولالله، حاج احمد متوسلیان.»
@talayedaran_mobarake
- بسیجی! می دانی آنجا کجاست؟
+ نه، چیزی نمیبینم
- بسیجی! آنجا انتھای افق است
من و تو باید پرچمِ خود را در آنجا،
در انتهای زمین برافرازیم
هر وقت پرچم را در آنجا زدی زمین
آن وقت بگیر و راحت بخواب...!
#حاج_احمد_متوسلیان
#القدس_اقرب