10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸💎🌸🌺
📽داستان نمایشی گاو بنی اسرائیل
🔹 قسمت اول
👴ارزش دعا والدین👵
#داستان
#والدین
#نمایشی
#گاو_بنی_اسراییل
#ایده
#طنز
🌷https://eitaa.com/tameshk110
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸💎🌸🌺
📽داستان نمایشی گاو بنی اسرائیل
🔹 قسمت دوم
👴ارزش دعا والدین👵
#داستان
#والدین
#نمایشی
#گاو_بنی_اسراییل
#ایده
#طنز
🌷https://eitaa.com/tameshk110
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #رحلت_امام_خمینی(ره)تسلیت🕯
🌹 #قصه و #داستان
💠#کلیپ_رفتار_امام_با_کودکان
🦋#کودک 🌹 #نوجوان #خانواده👆
💠قسمت 1️⃣ :
🛑چرا دوربینت رو نیاوردی؟
🌷شادی روح امام و شهدا صلوات🌷
#امام
#خمینی
🌷https://eitaa.com/tameshk110
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #رحلت_امام_خمینی(ره)تسلیت🕯
🌹 #قصه و #داستان
💠#کلیپ_رفتار_امام_با_کودکان
🦋#کودک 🌹 #نوجوان #خانواده👆
💠قسمت 2⃣ :
🛑 چرا گریه اورا درآوردی؟
🌷شادی روح امام و شهدا صلوات🌷
#امام
#خمینی
🌷https://eitaa.com/tameshk110
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #رحلت_امام_خمینی(ره)تسلیت🕯
🌹 #قصه و #داستان
💠 کلیپ رفتار #امام_خمینی (ره) با کودکان
🦋#کودک 🌹 #نوجوان #خانواده👆
💠قسمت 3⃣ : 🛑 تلافی
🌷شادی روح امام و شهدا صلوات🌷
#امام
#خمینی
🌷https://eitaa.com/tameshk110
🌺🌸💎🌸🌺
📽 داستان زندگی حضرت حر ابن یزید ریاحی👇
https://www.aparat.com/v/2xra9
#حر_ابن_یزید_ریاحی
#کربلا
#محرّم
#توبه
#امام_حسین_علیه_السلام
#داستان
🌷https://eitaa.com/tameshk110
🌺🌸💎🌸🌺
🔹 داستان یک سر
🌷قسمت اول
یزید بن معاویه لعنه الله علیهما، به عبیدالله بن زیاد دستور داد که سر مطهر فرزند امیرالمؤمنین(ع) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب که در رکاب آن حضرت شهید شده بودند با کالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید. در تاریخ آمده بعد از آن که ابن زیاد یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای کربلا را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[۱] ابن زیاد سرهای شهدای کربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود. ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(ع)، اسراء را در ۱۵ محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد(ع)زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بیجهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، دیار به دیار با ذلت و انکسار طوری که مردم به تماشاى آنها مىآمدند، به شام آورد.[۲]
منابع و اسناد مدتی را که اسرا از کوفه به شام در حرکت بودند را ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر میکردند.حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به عیش و نوش گذراندند، به ناگاه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت:
اَتَرْجُو اُمَّهٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَهَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
آیا گروهی که امام حسین (ع)را کشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟
حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند که ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشکار شد و این شعر را نوشت:
فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَه فی الْعَذاب
بخدا سوگند شفاعت کنندهای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود
دوباره عدهای خواستند آن دست را بگیرند که باز ناپدید شد، برای بار سوم که برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت:
وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحکم جَور وَ خالف خَلفَهُم حکم الکِتاب
امام حسین (ع)را از روی ظلم و ستم شهید کردند و با این کارشان مخالف قرآن عمل نمودند.
حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند، در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید که در آنجا زندگی میکرد. راهب خوب گوش داد: ذکر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون کرد متوجه شد از نیزهای که کنار دیوار دیر گذاشتهاند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه گروه فرود میآیند و میگویند:
السلام علیک یابن رسول الله... السلام علیک یا ابا عبدالله.
راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما کیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر کیست؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) که در سرزمین عراق خروج کرد و ابن زیاد او را کشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب (ع)
باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (س)
راهب با تعجب پرسید: همان محمدی که پیغمبر خودتان است؟
خولی گفت: آری. راهب فریاد میزد که هلاکت برای شما باد به خاطر کاری که کردید. از آنها خواهش کرد سر مبارک حسین (ع) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمیتوانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است؟
خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت که من ده هزار درهم به تو میدهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد.
ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله! هنگامی که جدت را دیدار میکنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم
راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجادهاش گذاشت و تمام شب را گریه کرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد:ای سرورمن، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد (ص) پیامبر خداست و گواهی میدهم که من غلام و بنده تو هستم و عرض کرد:
ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله! هنگامی که جدت را دیدار میکنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله... صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتکار اهل بیت کرد.
#رقیه
#کربلا
#دیر_راهب
#داستان
🌷https://eitaa.com/tameshk110
🌺🌸💎🌸🌺
🔹 داستان یک سر
🌷 قسمت دوم
ابن هشام میگوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیک دمشق رسیدند به یکدیگر گفتند بیائید این درهمها را میان خود تقسیم کنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، کیسههای درهم را باز کردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصار» (سوره ابراهیم، آیه ۴۲)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمکاران انجام میدهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود گو «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون (الشعراء۲۲۷)» و به زودی ستمکاران بدانند چه سرانجامی دارند.
حاملان سر، سفالها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، خسر الدنیا والاخره. [۳]
تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نکرده است که حاملان سرها چند منزل، استراحت کردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب میگوید یکی از کرامات امام زیارتگاههایی است که از سر ایشان به جای مانده است؛ در کربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکانها میباشد. (یعنی اینکه وجود سر مقدس امام در این مکانها، زیارتگاههای معروف دارد)، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاکم شهر موصل فرستاند که توشه و آذوقه برای آنها فراهم کند و شهر را آذین کنند، اهل موصل گفتند هر چه میخواهید برای شما فراهم میکنیم ولی از آنها درخواست کردند که به شهر نیایند، بیرون شهر منزل کنند و از همانجا بروند، آنها در یک فرسخی شهر منزل کردند.
حاملان سر نزدیک هر شهری از کربلا (از کوفه تا دمشق) میرسیدند جرأت نداشتند که وارد شوند، میترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستاند و میگفتند این سر یک خارجی است.
[۱] محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، ص ۳۲۹.
[۲] لهوف سید بن طاووس
[۳] برگرفته از بحارالانوار، ج۱۰، ص ۲۳۹
#رقیه
#کربلا
#دیر_راهب
#داستان
🌷https://eitaa.com/tameshk110
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸💎🌸🌺
🎙معجزه حضرت رقیه سه ساله امام حسین علیه السلام
#داستان
#کربلا
#رقیه
#شفا
🌷https://eitaa.com/tameshk110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌸💎🌸🌺
❣تمشک حسینی(۳۰)
🎙استقامت
#کربلا
#محرّم
#صبر
#استقامت
#زینب_سلام_الله_علیها
#داستان
#مسابقه
🌷https://eitaa.com/tameshk110
▪️⚫️🖤⚫️▪️
❣ تمشک رضوی (۸)
📽کلیپ زیبا و احساسی
🔹امام رضا راهم بِدِه👇
https://www.aparat.com/v/s382se9
#داستان
#امام_رضا_علیه_السلام
#شیعه
#محبّ
🌷https://eitaa.com/tameshk110
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸💎🌸🌺
📽 اخلاق امام حسن مجتبی علیه السلام
#امام_حسن_علیه_السلام
#اخلاق
#داستان
#کلیپ
🌷https://eitaa.com/tameshk110