.
.
#داستان_تربیتی
🔴پاداش صبر بر تیمار مادر
🍃دهخدا مادری داشت بسیار عصبی و پرخاشگر، طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیر پسر شده بود و همچنان در خدمت مادر و در کنار مادر زندگی میکرد!
نصف شبی مادرش او را از خواب بیدار کرد و آب خواست، دهخدا رفت و لیوانی آب آورد ولی مادر لیوان را به طرف دهخدا پرت کرد که چرا آب گرم آورده ای و لیوان به سر دهخدا خورد و سرش شکست و خون آمد،!
🍃دهخدا به گوشه اطاق رفت و زار زار گریست و گفت، خدایا من چه گناهی کرده ام ، به خاطر مادرم بر نفسم پشت پا زده ام ، من خود ، خود را مقطوع النسل کرده ام، این هم مزد من که مادرم به من داد، خدایا صبرم را تمام نکن و تحملم را از من نگیر!
آنقدر گریست تا خوابش برد ، در عالم رویا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت ، صدایی به او گفت : برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم،!
🔗 از فردای آنروز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع ترین لغت نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه جاودانه تاریخ شد ، او به خاطر تحمل و صبری که برای مادر کرد جاودانه تاریخ شد👌🏻
.
.
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده #مادر
_@tamym_ir