سلام و نور و سرور
اسعدالله ایامکم🌸
به مناسبت دهه ولایت و امامت از عید قربان تا عید غدیر، به امید خدا هر روز میهمان برگی از فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف" از کتاب "دلبری برگزیدهام که مپرس" (در دست انتشار) خواهیم بود...
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
https://eitaa.com/joinchat/4249878544C60d904c969
تنها علاج
سلام و نور و سرور اسعدالله ایامکم🌸 به مناسبت دهه ولایت و امامت از عید قربان تا عید غدیر، به امید خد
آسمان ششم: طلبه دانشجو در مدار نجف
یادگار روزگار اقامت در نجف... (بعد از رخصت از حضرت پسر در خیمهگاه حسینی)
«نام ما را بنویسید به ایوان نجف...»
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
تنها علاج
آسمان ششم: طلبه دانشجو در مدار نجف یادگار روزگار اقامت در نجف... (بعد از رخصت از حضرت پسر در خیمه
مدیر در مدار نجف
به حرمت و در مدار کربلا به نجف راهی گشوده شد...
ثاراللهِ پسر را صدا زدیم، اما این بار پاسخ را «پدرِ ثارالله» که «ثاراللهِ پدر» بود، دادند: «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَاللهِ وَ ابنثَارِهِ»، هم حسین ثارلله است و هم علی علیهماالسلام.
بنا بود این بار هم توفیق حضور در خیمهگاه (طرح روایت مصور) مجدد دست دهد اما امر فرمودند از کربلا به نجف رو کنیم و آنجا خیمه زنیم: صد حیف که آن رفت و صد شکر که این آمد...
این بار به بهانه مدیریت فرهنگی بعثه در نجف و با عنوان مسئول فرهنگی و روحانیان نجف...
ولی از همه اینها که بگذریم، سخن از علم و اندیشه و ایده در نجف چه میچسبد! (تعبیری بهتر از این پیدا نشد!)
در عرصه مدیریت فرهنگی (خاصه در این مجال جدیدی که پیش رو است) مشتاق بحثها و اندیشههای راهنمای اهالی فکر و اندیشه هستیم، آخر یک جا اگر مباحثه علمی مزه کند (تعبیری بهتر از این پیدا نشد!) نجف در جوار امیرالمؤمنین است.
حرف از دانشگاه علوی شد، ورود ما در دانشگاه امیرالمؤمنین برایمان زود بود.
باید فعلاً سر کلاس اول دبستان مولا برویم.
فلذا آغاز ورودمان 31 شهریور مطابق جشن شکوفههای کلاس اولیها شد!
بی صبرانه منتظر پشتیبانیهایتان هستیم.
چه دعایی!
چه دوایی!
راستی
چهقدر علوی شدن سخت است!
مدیر در مدار نجف شدن بدون همت کربلایی محال است.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
تنها علاج
مدیر در مدار نجف به حرمت و در مدار کربلا به نجف راهی گشوده شد... ثاراللهِ پسر را صدا زدیم، اما این
برای نجف رفتن که از استادان که مشورت میگرفتم، واکنشها متفاوت بود:
از اینکه «شما طلبه جوانی هستی و هنوز باید درست را بخوانی» (و درست هم میگفتند و دغدغه خودم هم بود)
تا اینکه یکی از استادان با حالتی اشکآلود میگفتند: «تنفس در نجف از آرزوهای من بوده»
و وقتی پرسیدم: برای درس و بحث چه کنم؟
فرمودند: «نجف، خاکش خاک علم است»
تا آن استادانی که پیشنهادهایی برای استفاده بهتر و بیشتر از فضای نجف میدادند و...
من بودم و ورود در دنیایی تازه به نام نجف...
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
تنها علاج
برای نجف رفتن که از استادان که مشورت میگرفتم، واکنشها متفاوت بود: از اینکه «شما طلبه جوانی هستی و
قبل از سفر وقتی خدمت یکی از استادان رسیدم، برای مشورت فرمودند: «در فرصت نجف، با ادعیه بیشتر مأنوس باش!»
پرسیدم: چهطور؟
از مناجات شعبانیه مثال آوردند که «ببین چهطور شروع میکند، چه مواردی را در همان ابتدا مطرح میکند و در ادامه چه خواستههایی را مطرح میکند...»
طرح خوبی بود برای فکر!
خدا را بر داشتن چنین استادانی هزاران هزار شکر!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زد اگر کسی در خانه ات
دل ماست، کرده بهانه ات
😭😭😭😭
➖➖➖➖➖➖➖➖
@tanhaelaj
تنها علاج
قبل از سفر وقتی خدمت یکی از استادان رسیدم، برای مشورت فرمودند: «در فرصت نجف، با ادعیه بیشتر مأنوس
با اینکه قبل از نجف، مدتی به بهانه طرح «روایت مصور عاشورا» در کربلا بودم؛ اما هم مسئولیت جدید در نجف متفاوت بود و هم البته سنگینتر و هم اینکه آنجا نجف بود!
انگار یک صفحه جدید جلویم باز کرده باشند...
یا مولا مددی!
🔰
https://eitaa.com/joinchat/4249878544C60d904c969
تنها علاج
با اینکه قبل از نجف، مدتی به بهانه طرح «روایت مصور عاشورا» در کربلا بودم؛ اما هم مسئولیت جدید در نج
برای علوم انسانی اسلامی با رهیافت عاشورایی کجا بهتر از نجف؟
هم علم ریزهخوار علی است هم فرزندش حسین!
علم و حسین هر دو تحت نگاه پدرانه علی مجال تنفس و بالندگی یافتهاند.
اینجا نجف سرزمین علوم نهفته مولاست...
شبهای نجف، شبهای در جوار علی بودن با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
از همه این حرفها که عبور کنیم، در این حریم میتوان حس کرد که حسین را جز علی کس دیگری نمیتوانست اینچنین تربیت کند. عاشورا وامدار تربیت علوی است.
بهترین جاده برای قدم زدن و گفتوگوی علمی داشتن جاده نجف-کربلاست.
اینجا فقط حرم را حرم نباید دید. اینجا باید دانشگاه مرجع عالم باشد، فراگیرترین پایگاه علم که دروازه آن از نجف امام علی باز میشود و به سرزمین کربلای حسینش امتداد مییابد که: «وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»
**
رونوشت به همه کاروانهای پیادهروی اربعین... آماده باشید!
ایده 1:
آمادهسازی سرفصلهایی برای هماندیشی زوار علمدوست در مسیر پیادهروی
ایده 2:
ایجاد فرصت مطالعاتی برای انجام فعالیتهای علمی-پژوهشی در این سرزمین و مسیر نورانی
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
تنها علاج
برای علوم انسانی اسلامی با رهیافت عاشورایی کجا بهتر از نجف؟ هم علم ریزهخوار علی است هم فرزندش حسی
در حرم مولا هر روز قبل از اذان صبح حاج آقای فیضآبادی و من، مثل انسانهای حیران و مستیم!
نه که فکر کنی مست نجف و حیران مقامات مولا! نه هنوز!
باید دوتایی وقت نافله صبح، چند دور 180 درجه دور خود بچرخیم و به تکتک افراد تا دوردست نگاه کنیم...
نه برای یافتن خضر و مراد راه یا مثلاً سماع و جذبه حاصل از جذبات حرم، نه! خواهش میکنم اینقدر تحلیل عرفانی نکنید!
برای پیدا کردن سخنران محترم آن روز که باید بعد از نماز صبح منبر برود!
یک حال حیرانی و مستیِ آمیخته با تشویش، که نکند سخنران خواب مانده باشد یا به هر علت نرسد و...
چه طعمی دارد این تشویش!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
تنها علاج
در حرم مولا هر روز قبل از اذان صبح حاج آقای فیضآبادی و من، مثل انسانهای حیران و مستیم! نه که فکر ک
کارخانهایست نجف...
برای امام کلاس نگذار!
خود را بشکن، به امام بگو شرح ماوقع را، در دل چه داری؟
همينجا اين کوزه خودساز را بشکن، خاکش را به دست امام بسپار تا او دوباره بسازد، اين کوزه را تو نساختی.
جون خود را شکست، عرضه داشت: من کجا بروم؟! بدن من کجا، بدن مبارک عباس کجا؟ خون من کجا، خون طاهر علیاکبر کجا؟ من بوی خوشی ندارم، چهطور خون من با علیاکبر قاتی شود؟ اصلاً برای خودش در مقابل امام ارزش قائل نبود، برای خود کلاس نگذاشت.
خود را شکست. وقتی خود را شکست، آن وقت امام او را درست کرد. آن وقت خوش صورت شد.
خادم ارباب! وقتی خودت را شکستی بيا، ما درستت می¬کنيم.
آقا روحالله که شکست، بردندش کارخانه نجف پيش اميرالمؤمنين ساختندش.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj