16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 مستند "سلام مامان" داستانهای واقعی خانوادههایی را روایت میکند که با تشخیصهای اشتباه و نگرانکننده در فرآیند غربالگری پزشکی مواجه شدهاند.
🗓 سه شنبه 9 بهمن از شبکه مستند
🕰 ساعت 22
🕰 تکرار روز بعد ساعت 10
مدافعین جهانی حیات جنین👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معایب تک فرزندی رو میدونی؟🧐🤨
1⃣وابستگی شدید والدین به تک فرزند که باعث اضطراب فرزند میشه و همیشه نگرانه که اگه صدمه ای به اون برسه والدین دچار صدمه روحی شدید میشن🥺😮💨
2⃣ حساسیت فراوان والدین درباره رفتار و گفتار تک فرزند که اونو به رفتار و گفتار نامطلوب میکشونه و لوس میشه🥴
3⃣مراقبت بیش از حد والدین که استقلال تک فرزند رو به خطر میندازه،،، وابستگی شدید تک فرزند مانع دوست یابی اون در ارتباط با همسالان میشه😟
4⃣ تأثیر منفی بر رشد تک فرزند به جهت نبودن رقابت بازی یا درگیری با برادر یا خواهر🤒
#تک_فرزندی
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗
پویایی و نشاط در خانواده های پرجمعیت دشتستانی
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید مبعث سال گذشته ...
حاج آقا هارداسان😭
خداییش جیگرم آتیش گرفت
چی رفت ، چی جاش انتخاب کردیم
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
لطفا عضو بشید :
Eitaa.com/efshagari57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید مبعث سال گذشته ...
حاج آقا هارداسان😭
خداییش جیگرم آتیش گرفت
چی رفت ، چی جاش انتخاب کردیم
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
عید مبعث سال گذشته ... حاج آقا هارداسان😭 خداییش جیگرم آتیش گرفت چی رفت ، چی جاش انتخاب کردیم 🇮🇷
خداییش این کلیپ رو نبینید
شما هم جیگرتون میسوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آقای ظریف چرا به حرف رهبر گوش نمیکنی؟ دیگه رهبر چجوری بهتون بگن که دارید اشتباه میکنید؟
#آنتی_فتنه
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ایران در منطقه چه میکند؟
🔻میدونستی رژیم پهلوی هم توی جنوب لبنان خرج میکرده هم توی جولان؟
ولی به نفع اسرائیل❗️
#جهاد_تبیین
#آنتی_فتنه
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_بیست_و_ششم _هوش و استعدادت ، همه ی توانمندی ها
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_بیست_و_هفتم
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
دلم برای دست هاش ،محبت هاش تنگ می شه دلم برای خنده هاش و اخم هاش و همه ی خاطراتش تنگ میشه،اما...
+اما باید خودت رو پیدا کنی...
شیرین باشی و خودت رو دوست داشته باشی مگه نه؟
با لبخند کمرنگی تایید کرد .
_هر روز برات یه آموزش ارسال می کنم،باید کلی سیاست زنانه یادت بدم.
+خانوم کشاورز سیاست های زنانه که دیگه به درد من نمی خوره...
_قرار شد شیرین رو دوست داشته باشی،شیرین باید اینجور سیاست ها رو بلد باشه.
بعد از رفتن شیرین با آقا مسعود تلفنی صحبت کردم ، و قرار گذاشتم ، بی تاب بود...
به صبر دعوتش کردم.
-به من اعتماد کنید آقا مسعود ، ما هر دو می خوایم به شیرین کمک کنیم اما با عجله کار درست نمیشه.
با مادر و مادرشوهر شیرین حرف زدم ، همه ی ماجرا را برایشان توضیح دادم ، مادر ها هم قول همکاری دادند.
هر روز یک کلیپ آموزشی از خودم برایش می فرستادم و او هر شب گزارش می داد.
با صدا و تصویر من اخت گرفته بود .
گاهی حسرت می خورد که کاش زودتر این آموزش ها را به دست آورده بود.
از پیشرفتش #راضی بودم هم حالش بهتر شده بود و هم کاملا برای اشتباهاتش راه حل پیدا کرده بود.
شبی که فردایش عقدکنان عاطفه بود شیرین تماس گرفت.
بهم ریخته بود و کمک می خواست تا آرام شود.
_شیرین جان فردا تنها نمون برات خوب نیست یه لباس خوشگل بپوش می خوام ببرمت مولودی.
با اکراه و تعارف پذیرفت.
فردا شیرین آمد ، مرتب شده بود با یک لباس برازنده ، از هفت قلم آرایش خبری #نبود و معصومیت صورتش بیشتر به چشم می خورد.
_چند دقیقه منتظر باش الان کیفمو میارم با هم میریم.
از اتاقی که شیرین در آنجا نشسته بود خارج شدم ، به آقا مسعود نگاهی انداختم و هر دو سری تکان دادیم
اقا مسعود وارد اتاق شد و در را بست.
چند دقیقه صدایی نشنیدم و بعد گریه های هر دو آرام آرام به گوشم رسید...
مسعود را توجیه کرده بودم که چه بگوید و چگونه از دل خانمش در بیاورد.
سپرده بودم موقع رفتن در را ببندند و بروند خانه که همه خانواده آنجا چشم انتظارشان بودند.
پشت فرمان ماشینم که نشستم از شوق اشک می ریختم و تا کرج با خدایم عاشقانه نجوا می کردم.
شیرین قوی شده بود و مسعود به اشتباهاتش پی برده بود.
هنوز زخم های زیادی بود که باید #ترمیم می شد و ساعت های زیادی که شیرین و مسعود باید آموزش می دیدند تا کاملا به زندگی مسلط می شدند.
باید با هم بیشتر حرف می زدیم اما ...
هرچه بود ...
این پروژه هم به #ساحل_آرام رسیده بود.
پشتیبانم پیام گذاشته بود که :
مشاوره ی اضطراری پیش اومده
و باز من بودم و جاده و راهی که میرفت تا خاطره ای دیگر بسازد .
تمام ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh