eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
11.2هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی هر رابطه ای میبایست حال هر دو نفر خوب باشه 👌👌 🌺 @saritanhamasir 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت 54 گفتم: «نصف
✫⇠ قسمت 55 گفتم: «اِ... همین طوری می گویی ها! شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد.» گفت: «نه، خدا نکند. به هر جهت، آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود، این چند روز هم نمی آمدم.» گوشت ها را گذاشتم توی ظرفشویی. شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: «به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذاخور نیستند. می ماند من یک نفر. خیلی زیاد است.» رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن. گفتم: «صمد!» از توی هال گفت: «جان صمد!» خنده ام گرفت. گفتم: «می شود امروز عصر برویم یک جایی. خیلی دلتنگم. دلم پوسید توی این خانه.» زود گفت: «می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش.» شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم. گفتم: «نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا، تو غیبت می زند. می خواهم برویم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم.» آمد توی آشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: «هر چه تو بگویی. کجا برویم؟!» گفتم: «برویم پارک.» پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: «هوا سرد است. مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم! بچه ها سرما می خورند.» گفتم: «درست است نیمه آبان است؛ اما هوا خوب است. امسال خیلی سرد نشده.» گفت: «قبول. همین بعدازظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهی، یک تُک پا بروم سپاه و برگردم. کار واجب دارم.» خندیدم و گفتم: «از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری؟!» خندید و گفت: «آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم. حق توست. اگر اجازه ندهی، نمی روم.» گفتم: «برو، فقط زود برگردی ها؛ و گرنه حلال نیست.» زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند. بچه ها را گرفتم. سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست. پرسیدم: «ناهار چی درست کنم؟!» بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت. گفت: «آبگوشت.» آمدم اول به بچه ها رسیدم. تر و خشکشان کردم. ادامه دارد...✒️ 🎀 @saritanhamasir 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌺 @saritanhamasir 🌺 عاقبت به خیر بشی مادر جون! دعای همیشگی مادربزرگم بود ... عادت داشت هر کسی ، هر کاری براش انجام بده این دعا رو براش بکنه! فکر کنم دعاش در حق ما مستجاب شد چون ما همه عاشقتان شدیم *بقية الله خير لكم إن كنتم مومنين خیر، وجود بقية الله است...
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خدایی که نزدیک است خدایی که وجودش عشق است و با ذکر نامش آرامش را در خانه دل جا می دهیم ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 بعضی از جوانانِ راحت طلب رو میبینیم که توی فوتبال خیلی عالی هست و تلاش میکنه🏃 ⚠️امّا توی خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه 🏠 👌خب پس معلومه اون تلاش های توی زمین فوتبال به خاطر "تشویقِ هوای نفسش" بوده.... 😈👏👏👏
🔺پس فوتبال ، ورزشِ خوبی برای مبارزه با هوای نفس نیست 🔔البته نمیگیم فوتبال کلاً خوب نیست 😊 🔸بلکه در کنارِ فوتبال از "کوهنوردی" هم غفلت نشه ⛰🏔🚶✔️
🚫 بعضیا میگن که ما به جای کوهنوردی میریم فوتبال! -- نه عزیزم فوتبال فایده نداره! ♻️ توی فوتبال درسته که بدنت خسته میشه اما چون هیجاناتی مثل گل زدن داره 👟⚽️ باعث میشه که به خوبی انگیزه پیدا کنی و هوای نفست ضعیف بشه.... 🔹🔹🔻🔸
🔹ببخشید حالا چرا میگید کوهنوردی باید "گروهی" باشه؟! 🌺 عزیزم چون توی مسیرِ کوه وقتی که انسان خسته میشه 🚫 نمیتونه هر جا که "دلش خواست" استراحت کنه ؛ 📌 مدام هوای نفسش بهش غر میزنه که بایسته و استراحت کنه👉👿 ⬇️🚥⬇️