InShot_۲۰۲۲۱۱۰۵_۱۹۴۸۱۵۵۲۰_۰۵۱۱۲۰۲۲.m4a
زمان:
حجم:
8.62M
#خاطرات_یک_مشاور
#حضرت_دلبر
#قسمت_بیست_و_نهم
📚 شبهای پاییز با داستان حضرت دلبر
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍صالحه کشاورز معتمدی
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_بیست_و_هشتم صدای قلبم در گوشم میپیچید
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_بیست_و_نهم
فصل دوم :
خودم میدانستم استاد مقدم به چه چیزی اشاره دارد اما چیزی نگفتم .
معلوم بود حسابی خسته شدن
با لبخند گفتم :
_استاد جانم واسه امروز بسته دیگه
بقیش بمونه فردا
+ نه نازنینم ، زهرا سادات مهربون فردا نیستم میدونی که پنجشنبه ها باید برم گلزار
با صدای ناراحت گفتم :
_ اه یادم نبود ...
باشه استاد قشنگم
بلند شدم و وسایلم را جمع و جور کردم
رنگ استاد زرد بود
در همین دو ماهی که مشغول ضبط خاطرات بودیم کلی وزن کم کرده بود
دلم برایش ضعف می رفت
ولی کاری از دستم برنمی آمد ...
_ زهرا سادات چیکار میخوای بکنی با آقا رسول
+ وای استاد گیرم انداختید بالاخره
راستش واقعا نمیدونم
باید سر فرصت باهاتون مشورت کنم
کلی سوال دارم و البته نگرانی
جواب مامانم که به راحله خانوم منفی بود ولی خب ...
_ باشه عزیزم بمونه سر فرصت صحبت میکنیم
نسرین بهم گفت که بین دل و عقلت جنگه
فقط اینو بدون که رسول مثل پدرش و مرتضی یه قهرمانه ولی قهرمان بودن دلیل خوشبختی تو نیست ، تو باید طبق اصولی که یادت دادم به جواب برسی
+ چشم استاد ، چشم ، بدون مشورت با شما که کاری نمیکنم ، فقط یه خواهش دارم ازتون
فردا منم باهاتون بیام گلزار ؟
استاد مهربان پاسخ داد ...
_ وا ...
اینم دیگه خواهش داره ...
لطف میکنی نازنینم ...
میدونی که مهدا که درگیر زندگی خودشه ، هدا هم که کلا ...
پریدم و محکم ماچش کردم ...
+ اصلا حالا که اینهمه مشتاقی پاشو بیا با هم بریم خونه راحله
_ وای نه استاد قیافمو ببینید ، زیر ابروهامو سیبیلامو...
با خنده گفت :
+ خجاااالت بکش زهرا سادات ...
از موی سفید من خجالت بکش حداقل ...
_ خجالت نداره که استاد دلم میخواد اونا همیشه منو عین پنجه آفتاب ببینن ، والا تو دلشون نگن چه عروس هپلی ...
خنده استادم بلند شد
کیف میکردم وقتی میخندید
+ خدا نگهت داره دختر بلا ...
هرکی تو رو بگیره پیر نمیشه ...
ولی در نهایت دلم نیامد این فرصت را از دست بدهم ، رفتم سرویس و دستی به صورتم کشیدم و کفشهایم را هم با دستمال کاغذی تمیز کردم و با هم راهی شدیم ...
داخل ماشین سکوت بود ...
استاد خیره به بیرون نگاه میکرد...
هوای سرد زمستان بدون برف
این هوا را دوست نداشتم
به عمد از مسیرهایی میرفتم که بنر سردار سلیمانی را نبیند
ولی مگر میشد
هرجا که چشمش به عکس سردار می افتاد آهی میکشید ...
زنگ زدیم و داخل شدیم
در را جمیله خانم به رویمان باز کرد
تنگ استاد مقدم را در آغوش کشید
هر دو اشک میریختند
استاد به جمیله خانوم گفت :
_ چطوری خانم دکتر ؟ بچه هات چطورن ؟ آقای دکتر خوبن ؟
جمیله هم با اشتیاق جواب میداد :
+ دستبوسن استاد ، خدا سایه شما رو نگهداره ، همه ما خوبیم تا وقتی که هستید
_ راحله خانم کجاس پس نمیبینمش؟
+ اتاق خوابوندیمش ، سالن یه کم سرده براش، بفرمایید
بفرمایید از این سمت
پرستارش تازه رفته
جمیله خانم مرا هم حسابی تحویل گرفت
وارد اتاق شدیم
راحله خانم چشمهایش را باز کرد و چند لحظه خیره نگاه کرد بعد بغضش ترکید
_ طیبه جانم ...
طیبه جانم ...
با لهجه قشنگش شروع کرد برای طیبه ی خودش آواز خواندن لالایی میخواند و استاد در حالیکه دستهای راحله را ماساژ میداد اشکهایش را پاک میکرد
_ بسته راحله خانوم ...
نکن با خودت ...
ببین کیو آوردم ...
زهرا ساداته ...
نگاهش کن ...
راحله خانوم نگاهم کرد و دستهایش را برای در آغوش کشیدنم باز کرد
خجالت میکشیدم
و حس غریبی داشتم
کناری زیر تخت نشستم و این دو زن را در سکوت تماشا کردم ...
عکس شهدا بالای تخت بود ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️خطبه جانانه و آتشین امام جمعه اهل سنت منطقه آساوله سنندج، ماموستا مرادیانی
یک امام جمعه طراز انقلاب و یک کُرد اصیل و باغیرت...
ببینید چگونه از رهبر معظم انقلاب سخن می گوید، چگونه علیه فتنه گران می خروشد و چگونه از حجاب و حیا و غیرت و ناموس دفاع می کند...
♦️می گوید بدون هیچ چشمداشتی فقط ولی امرم سیدعلی خامنه ای به من اجازه دهد تا با پول و امکانات و نیروهای خودم و میلیاردها تومانی که میتوانم جمع کنم، از ایلام تا بازرگان و ارومیه را از لوث فتنه گران و دواعش پاکسازی کنم، حتی اگر شده اول با برادرم در مریوان می جنگم و بعد به سراغ دیگرانی می روم که داروخانه آتش میزنند و می خواهند ملت کُرد را بی ناموس کنند
درد و بلایت بخورد توی سر برخی خواص بی خاصیت ولی پرمدعا
🔻بصیرت روحانی اهل تسنّن
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
برگرد
که خوبی ها
دارند تمام میشوند!
این شرح حال ماست
اینجا بدون شما ...
🌒 @tanhamasiraaramesh
#شبتان_بخیر_حضرت_آرامش_دلم
علی فانی4_6030397476748396774.mp3
زمان:
حجم:
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به روح پاک حضرت نرجس سلام الله علیها ❤️🌹
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم❤️
سلام ای که به نامت، سرشته آب و گلم
سلام حضرت دلبر❤️، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی، تو قلب مشتعلم❤️
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام❤️
#سلام_علی_آل_یاسین
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
🌹عرض سلام و صبح بخیر خدمت شما بزرگواران🌹
خدا قوت بهتون بده
ان شاءالله حال دلتون عالی و زندگی تون متعالی باشه
مطمئنم چون به خداوند متعال خیلی توکل دارید کاملا آروم و مطمئن هستید...💫
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#تنها_مسیر_آرامش.... 2 #درس هفتاد و هشتم 👇 " مذهبی شدن، آغازِ امتحانِ تکبر "
#تنها_مسیر_آرامش.... 2
#درس هفتاد و نهم
👇
💎 "دستوراتِ الهی، الطافِ خداست..."
🔹شاید اگه خداوند بلند مرتبه ، میخواست مقام والای خودش رو حفظ کنه
اصلاً نباید به ما دستور میداد!
-- چرا ؟
👇👇
♦️چون خدا میدونست که اکثرِ بنده هاش نسبت به اوامرش بی اعتنا هستند...
✔️🔻چون "گناه بی احترامی به خدایی هست که از جایگاه و مقامِ بلندِ خودش پایین اومده
و به بنده های ضعیف خودش دستور داده...."
⚠️ و نکته تلخِ ماجرا اینه که با همه این احوال، اون بنده های ضعیف هم حرف خدا رو گوش نمیدن!⛔️
👆 این دیگه واقعاً بی احترامی به خداست...♨️
✅🔹🔷➖🔺