eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
13.4هزار ویدیو
336 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝هر صبح که خمود و ناامید، از پی تکرارها روان می‌شوم، تنها سلامی و نامی از تو کافیست تا آسمان دلم بارانی شود و از رگبار بهاری یادت جام جانم لبریز گردد و در صفای دلربای حضورت، غم‌هایم شسته شود... شکر خدا که در پناه توام...🏝 ⚘وَ لا تَجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَ الْغَيْظِ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَإِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَلِكَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِ و مرا از کینه توزان بر خاندان محمّد علیهم السلام قرار نده که من از این امور به تو پناه مى آورم، پس پناهم بده، و از تو پناه می خواهم پس در پناهم بگیر⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🍎🍎 @tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
زمان: حجم: 8.41M
زیارت عاشورا چله نوکری _ ترک یک گناه کبیره به عشق امام حسین علیه السلام صوتی علی فانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ تلنگر رفــیق!😉 وقتی‌ به دلت‌ میفته که برگـردی! وقتی‌ شوق‌ پیدا‌ می‌کنی‌ برای‌ ترک گناه‌ همش‌ کار خداست...!🌺🙂 مگه میشه خدایــی‌ که شوق‌ توبه رو به دلت‌ انداخته؛ نبخــشه...🙂⁉️ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🍎🍎 @tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدور گذرنامه زیارتی برای محرم و اربعین فقط ۵۰ هزار تومان سخنگوی فراجا: 🔹اعتبار گذرنامه زیارتی ۵ ساله است و صرفا برای سفر به عتبات عالیات در محرم و صفر است. 🔹مذاکره با طرف عراقی برای استفاده از این گذرنامه برای ایام دیگر سال در دستور کار است. 🔹هزینه صدور گذرنامه زیارتی حدود ۵۰ هزار تومان می‌باشد و حدود ۳ تا ۵ روز کاری به دست متقاضیان خواهد رسید. 🔹درخواست گذرنامه زیارتی فقط از طریق اپلیکیشن پلیس من انجام می شود. 🍎 هر که دارد هوس کربوبلا بسم الله 🍎 🍎🍎 @tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 | * کارستون * 1️⃣ جرقه در تابستان 🏃 هادی نفس‌نفس می‌زد و بریده‌بریده می‌گفت: پ...پ...پیدا کردم! گرمای ظهر تابستان، با آتش شور و شوق درونی او همراه شده بود؛ اما بالاخره لیوان آبی که پوریا برایش آورد، کمی آرامش کرد! سعید گفت: حالا درست‌وحسابی حرف بزن تا بفهمم چی میگی! 🏡 هادی ادامه داد: ببینید، تو خونه نشسته بودم که مادرم داداشم رو صدا زد و ازش خواست تا بره و براش روغن بخره! دادشم هم شروع کرد به نق زدن که دارم بازی میکنم! اصلاً هوا گرمه و کلی بهانه دیگه! این یه ایده عالی برای شروع کسب‌وکار ماست! سعید و پوریا کمی گیج شده بودند، هادی با هیجان ادامه می‌داد و تلاش می‌کرد حرفش را برای بچه‌ها توضیح دهد! 🥴 همه‌چیز از یک ماه پیش آغاز شده بود، وقتی پدر سعید از سر ساختمان بازمی‌گشت، یک راننده بی‌حواس با او تصادف کرد و دکترها به پدرش گفتند باید شش ماه کامل استراحت کند تا وضعش بهبود پیدا کند! گرچه سعید درگیر امتحانات پایان سال پایه نهم بود اما متوجه شد که خانواده، نگران مشکلات مالی در این شش ماه هستند. ✅ او می‌دانست که باید کاری انجام دهد تا کمک خانواده‌اش باشد، شروع به چرخیدن کرد، مغازه‌ها، کارواش‌ها، دکه‌ها و هرجای دیگر که به ذهنش می‌رسید را چرخید تا شاید شاگرد بخواهند، حتی به چند ساختمان نیمه‌کاره هم مراجعه کرد تا کارگر ساختمانی شود، اما جثه نحیف و سن پایینش باعث می‌شد تا او را نپذیرند! 🌟 سعید کلافه شده بود! این را دوستانش هم فهمیده بودند؛ رضا، پوریا و هادی نگران او بودند، سعیدی که همیشه در گُل کوچیک‌های عصرانه‌ محله، دروازه حریف را گل‌باران می‌کرد، این روزها حتی حوصله بازی هم نداشت! اما بالاخره پوریا توانست قفل کلام سعید را بشکند و او را به حرف بیاورد که... 🍎🍎 @tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا