4_5992069807074185040.mp3
2.02M
#پادکست
📝 بیایید اباعبدالله الحسین را جهانی کنیم!
🎤حجت الاسلام #استاد_پناهیان
💠 چرا وقتی #امام_زمان میخواهند ظهور کنند خودشون رو با نام اباعبدالله الحسین معرفی میکنند؟
💢 این اربعین داره حسین رو به اهل عالم معرفی میکنه....
🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🥀
#پست_ویژه
میشود نیمه شبی
گوشه بین الحرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی
دلتنگتم یااباعبدالله:))💔
#اربعین
#حرم
🏴🌹@tanhamasirearamesh
🔸مدتیه پیامهایی در فضای مجازی پخش میشه که یه عکس دختر بچه میذارن و میگن توی کربلا گم شده و عکسش رو توی گروه ها بذارید تا پیدا بشه و این حرفا!
🔺 لطفا به این پیاما توجه نکنید. تقریبا همشون الکیه و هدف دشمن هم اینه که با این پیاما توی مردم ترس بندازه و مردم فکر کنن اگه برن کربلا بچه شون گم میشه!!
🟠 نه بزرگوار. اگه بچه ای اونجا گم بشه راهکارای زیادی برای پیدا کردن خانوادش هست و مسئولین امنیتی کمک میدن. نیاز به پخش تصاویر بچه نیست.
اینو ان شالله دقت بفرمایید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹کلیپ جدید🌹
آقا و خانم ززآ
قیام میلیونی میدانی چیزه (چیه)؟؟؟؟
دیدی تا حالا؟؟؟؟
خوب ندیدی که هر روز ............
😂😂😂😂😂
🏴🌹@tanhamasirearamesh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
ثوابش رو
هدیه میڪنیــم به روح پاک و مطهر حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها ❤️🌹
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#صبحتبخیرمولایمن
ای کاش
دستهای خالیمان
به آستان اجابت،
گره بخورد
ای کاش
زمزمههای مداوم دعای فرج،
گره گشا بشود
ای کاش
این بغض گلوگیر و مداوم،
راه باز کند
ای کاش شما بیایید...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
سلام بروی ماهتون 🤚☺️
صبحتون زیبا همچون بهشت
🏴🌹@tanhamasirearamesh
EsteghfarAmirAlmomenin[09].mp3
3.35M
#صوت بند ۹ استغفار امیرالمومنین.
🌷#متن بند ۹ استغفار🌷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
۹-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ سَهِرْتُ لَهُ لَيْلِي فِي التَّأَنِّي لِإِتْيَانِهِ وَ التَّخَلُّصِ إِلَى وُجُودِهِ حَتَّى إِذَا أَصْبَحْتُ تَخَطَّأْتُ إِلَيْكَ بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ وَ أَنَا مُضْمِرٌ خِلَافَ رِضَاكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۹: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که با صرف وقت و تأمل برای انجام آن، شب را به بیداری گذراندم تا توانستم مرتکب شوم،ولی صبح که شد در زیّ صالحین به سوی تو گام برداشتم، در حالی که خلاف رضایتت را در درون خود پنهان کرده بودم ای پروردگار عالمیان ! پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین #بافرزندان
🔶 همه چیز شروع شد....
🖍 اگه هنوز حرکت نکردید یهیا حسین بگید و بیایید ...کربلا منتظر شماست.. محمدمسلم وافی
🏴🌹@tanhamasirearamesh
🔰 اگر فرزندان تان را برای بندگی خدا
تربیت کنید، نسل شما جهانی می شود.
🌀این ویژگی اسلام است که
▫️پیامبرش جهانی،
▪️کتابش جهانی،
▫️امامتش جهانی
▪️و در نهایت حکومتش جهانی خواهد شد.
🌀 در اسلام همه شاخصه های کلی نگاه
جهانی دارند و لذا اگر فرزندان ما با این
مدل تربیت شوند جزئی از این کل
جهانی و پایدار خواهند بود.
💟 ولی برای رسیدن به این هدف
در ابتدا نیازمند یک خانواده منسجم
هستیم که در آن آرامش گمشده بشر
قابل پیدا شدن باشد،
♦️و آرامش در خانواده به دست نمی آید
مگر با ایمان و عمل.
📝«استاد تراشیون»
#خانواده
#فرزندان
🏴🌹@tanhamasirearamesh
♨️اهمیت دعا برای تعجیل فرج
🔸در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که برای تعجیل در فرج امام زمان عجلاللهتعالیفرجه دعا کنند.
در روایتی حضرت امام حسن عسکری (السلام) میفرمایند:
«کسی در آخرالزّمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.»
📚بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲
💠آیتالله بهجت می فرمودند:
« بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعای فرج امام زمان است؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد.
قطعا اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و توبه از گناهان از جمله شرایط دعا است.»
👌بیایید با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز ، دعای "اللهم کن لولیک حجت بن الحسن."
و دعای " اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه "(خدایا در تعجیل در فرج مقرر کن و عافیت و نصرت به حضرت عنایت کن و ما را از یاری کنندگان او قرار ده) را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_هفتم در فرهنگ آن سالها
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_هشتم
تمام تنم رعشه داشت ...
رنگپریده و حال پریشانم عمه فاطمه را حساس کرد :
_خوبی گلم مشکلی هست ؟
میدیدم که مرتضی با فاصله کمی ایستاده و ششدانگ ما را زیر نظر دارد .
+خوبم عمه جان نگران نباشید یهکم خستم فقط
من از حرکت امیر عصبانی بودم و مرتضی از همهجا بیخبر احساس عذاب وجدان داشت ، تا شب چند بار نزدیک شد و عذرخواهی کرد ، خودم را جمعوجور کردم و سعی داشتم این شب آخری با خاطره بد همراه نشود .
آخر شب منچ بازی کردیم و فضا در بازی و شوخی و خنده عوض شد.
صبح زود بعد از نماز عازم بود از پشت پنجره به کوچه پر از گل و خیس از باران بهاری نگاهش کردم که با قد بلندش روی عمه خم شده بود و او را تنگ در آغوش میفشرد ، در همان حال به سمت من نگاه انداخت و با لبخند و حرکت دست خداحافظی کرد.
رفت
هنوز به سر کوچه نرسیده بود که دلم برایش تنگ شد اما ...
تا آخر تعطیلات بازهم با امیر رودررو شدم ازش عمیقاً متنفر بودم .
چرا بعضیها قدرت تنفر آدم را درک نمیکنند؟!
در همان روستا وسط یک مهمانی زنانه داخل شد و با یک آهنگ خارجی رقصید ، دخترها برایش غش و ضعف میرفتند و بهشدت انزجار من افزوده میشد.
آن روزها نمیدانستم دنیا با این احساسات من چه بازیها خواهد داشت.
شب آخر تعطیلات نوروزی بود باید فردایش به کرج برمیگشتیم بچهها در حیاط خانه پدربزرگ آتش بزرگی زده بودند ، با تمام دلتنگیم برای مرتضی کنار آتش نشسته و به شرارههای زیبایش نگاه میکردم ، دستهایش را دور گردنم انداخت میان بازوهای قدرتمند پدرم غرق شدم ، خدایا چقدر حس خوبی بود دلتنگ باشی و همان لحظه نیروی پرقدرت پدرانه تو را در بر بگیرد همانطور که سرم را میبوسید و بیشتر مرا در آغوشش میفشرد گفت :
_قیزیم یه چیزهایی شنیدم ...
دوست داشتم خودت برام بگی نه اینکه از غریبهها بشنوم ...
برق از سرم پرید اما به روی خودم نیاوردم یعنی توانش را نداشتم فقط با صدای آهسته گفتم :
+چی شنیدی بابا جانم
_ امیر برام گفت که تو و مرتضی خلوت کرده بودید...
نمیدانم چرا در آن لحظه از هوش نرفتم.
_ البته گفت که تو ابراز علاقه مرتضی رو نپذیرفتی ...
درسته ؟؟
آروم از بغل پدرم جدا شدم روسریام را مرتب کردم و گفتم :
+باباجان حرف یه آدم نا حسابی فکر کردن هم نداره.
میخواستم بلند شوم که دستهایم را گرفت
_بمون باباجان به من نگاه کن من که میدونم تو و مرتضی به هم علاقه دارید از حرکاتتون مشخصه من هم که مخالفتی ندارم فقط حرفم اینه که همهچیز به وقتش باید انجام بشه اینجوری برای خودتون بهتره ...
اونجا بود که از حرکت خودم و نگرفتن دفترچه راضیتر شدم ، با غرور نگاهش کردم و گفتم:
+ باباجان خیالتون راحت طیبه حواسش هست که کاری بدون اجازه باباش انجام نده ...
رضایت عمیقاً در چشمهای سبز پدرم هویدا بود.
اردیبهشت و خرداد سخت درگیر امتحانات نهایی بودم عمه کلی برایم وقت گذاشت و همه امتحانات بهخوبی سپری شد .
جامجهانی فوتبال شروعشده بود من هم پیگیری میکردم و آخر شبها پای تلویزیون سیاه و سفید چهارده اینچ مینشستم ، آن شب هم با صدای کم بازی را دنبال میکردم ، پدرم برای کارهای تعاونی به روستا رفته بود ...
یکصدایی شبیه غرش آمد ، اولش احساس کردم سرم گیج رفت بعد دیدم معصومه خانوم سر جایش سیخ پرید و در کسری از ثانیه تمام خانه شروع به لرزیدن کرد ...
زلزله بود...
زلزله ...
زلزله آمد و به تاراج برد هرآنچه که باید ، آرزوها و عشقها ، رؤیاها ، چه آینده هایی که با همین چند ثانیه تباه شد ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
🏴🌹@tanhamasirearamesh